در آستانه سال نود

این روزها، این روزهای پایانی سال ، همیشه یه جورایی روحمو قلقلک میدن… خوب واقعیت اینه که چند روز دیگه با شروع سال جدید منم وارد چهل و سومین سال زندگیم میشم و هر سال ، تجربه ای جالب و ارزشمندتر از سالهای قبل برام به همراه داره. راستش فکر میکنم جزو معدود خانمهایی هستم که به راحتی سنشون رو میگن. چون من معتقدم روح که سن نداره! حالا بزار همه بدونن که این جسم چند ساله داره جور این روح رو میکشه!
 چه اهمیتی داره که چند ساله داریم رو این کره خاکی زندگی میکنیم؟ مهم اینه که در طول زندگی مون چقدر مثمر ثمر بودبم … چقدر بود و نبودمون برای آدمهایی که باهاشون در تماسیم اهمیت داره. چقدر دل شکوندیم، آزرده خاطر کردیم، دل سوزوندیم ، برای آدمهایی که باهامون در تماسن پشت پا گرفتیم! یا چقدرمهربون بودیم، غم خوار بودیم، گوش شنوا بودیم ، گره گشا بودیم، پله ترقی اطرافیانمون بودیم و… وقتی که بدونیم گاهی حتی یه نگاه نوازشگر و مهربون ، ممکنه مسیر زندگی یه نفرو عوض کنه، کمی بیشتر مراقب رفتار و اعمالمون میشیم.
 مهم اینه که وقتی یه سال گذشت به پشت سرت که نگاه میکنی لبخند رضایت از کرده هات ، به روی لبهات بشینه و اون ته دلت حس کنی که نه، خیلی هم بد نبودی و میتونی به خودت یه نمره قبولی بدی….  روزهای حضورمون روی این کره خاکی عین برق و باد میگذرن و من خوشحالم که تو این یک سالی که گذشت تعداد کارهای درستم به اشتباهاتم می چربه. میدونم که گاهی کنترل از دستم در رفته و یه اشتباهاتی کردم، مثلا بی دلیل نگارو رنجوندم، یا سر اشکان دادی زدم که حقش نبوده، یا شاید حتی رامینو ناراحت کرده باشم (گو این که همیشه سعی میکنم در مورد رامین محتاط تر عمل کنم) و این در مورد همه کسانی که باهاشون به نوعی  در ارتباطم ممکنه صدق کنه، اما خوشحالم که همون موقع سعی کردم اشتباهم رو جبران کنم. برای من ، عذرخواهی و پذیرفتن اشتباه، سخت نیست چون باور دارم که  هر کسی ممکنه اشتباه کنه!

در آستانه سال نود،  به پشت سرم که نگاه میندازم میبینم به آمار فرشته هایی که این سالها جزو خواننده های اینجا بودن و تو مشکلات و سختی ها همراهیم کردن کلی اضافه شده ، دوستهایی که از تموم دارایی های دنیا برام ارزشمندترن، دوستهایی که بی اون که منو ببینن، صدامو بشنون، یا ازنزدیک باهام آشنا بشن، با دست و دلبازی تموم به خانواده های تحت پوششمون کمک کردن و من تا عمر دارم این دوستای خوب رو فراموش نمیکنم.

باورم نمیشد که یه روزی در آستانه ۴۳ سالگیم اینهمه دوست تو رده های مختلف سنی داشته باشم، از دوستی که از تو یه روستای دور افتاده پول تو جیبی شو که پنج هزارتومنه میریزه به حسابم تا گرهی هر چند کوچک رو باز کنه … تا دوستی که از اونور دنیا خرج شیرینی شب عید خانواده هامونو میده تا اونی که از یه شهرستان دور چرخ خیاطی گرون قیمتشو برام بارنامه میکنه و میفرسته، تا … کسی که ۷ میلیون پول پیش یه خانواده رو میده تا دانشجویی که ماهی ده تومن از خرجی شو میریزه به حساب من، تا بچه های بازار آهن تهرون که اونهمه بسته مواد غذایی برای خانواده هامون دادن، تا طلا فروشی ملکان که خرید گوشت اونهمه خانواده رو تقبل کرد  تا….  تا اونایی که ذره ذره تو فامیلشون پول جمع میکنن تا صندوق قرض الحسنه چند قدم نزدیکتر به خدا شرمنده دست هیچ نیازمندی نشه…. آره شماها، همه تون، تموم  اون چیزی بودین که وقتی  در آستانه ۴۳ سالگیم به پشت سرم نگاه میکنم منو از زنده بودنم راضی نگه می داره! احساسی بهم میده که هیچ  هدیه ای تو این دنیا نمیتونه بهم اون حس رو بده …. داشتن یه عالمه فرشته کنارت، تو قلبت، حس حضور تو بهشت رو به آدم میده و این کم حسی نیست… این حس خوب با حضور همه شماهایی که با اس ام اس های قشنگتون ، با کامنتهای دل گرم کننده تون و با کمکهاتون، به من میگه که راه رو غلط نرفتم… از همه تون به خاطر این حس خوبی که بهم هدیه داین ممنونم و این عشق بدون توقع رو میزارم به حساب کادوی تولدم… دوستتون دارم و دست یک یکتون رو از راه دور میبوسم…
 ممنونم از رزا هدوی عزیز و شیرین گلم بابت هدیه مبلغی پول برای نیازمندهامون.
متشکرم از محبوبه گلم از کانادا که مبلغی برای خرید شیرینی عید ۲۵ خانواه نیازمندمون هدیه داد.
ممنونم از سمن سجادی عزیزم بابت هدیه یه میز کامپیوتر و یه تلویزیون به خانواده ای نیازمند.
متشکرم از ملیحه گلم برای هدیه مبلغی پول برای بچه ای یتیم.
ممنونم از آقای محسن خروشی و
لیلا مامان مارتیا برای هدیه مبلغی پول جهت خرید شب عید خانواده های نیازمند.
ممنونم از ملیحه عزیزم  برای هدیه مقداری لباس به خانواده های نیازمندمون.
و ممنونم از دوست خوب قدیمیم (همون مریمی که تو پست همسایه خوب نوشته بودم) مریم پدرام برای هدیه مبلغی پول برای خانواده های نیازمندمون. مریم عزیزم دوستت دارم و هرگز روزهای خوبی که با هم داشتیم رو فراموش نمیکنم.
و متشکرم از آقای فتاح جبلی برای هدیه ۲۰۰ کیلو برنج به خانواده های نیازمندمون.

 

فردا میرم مسافرت پس پیشاپیش سال نوتون مبارک…از خدا میخوام هر چه رو که تو اون قلبهای دریاییتون آرزو میکنین برآورده شه..
لطفا فقط در صورتی کامنت خصوصی بزارید که مطلبتون خصوصی باشه!

ادامه مطب

همسایه خوب

روز اولی که اومدن برای اجاره کردن خونه خیلی به دلم نشستن. یه زن و شوهر جوون بودن . از نگاهشون احساس کردم که خیلی هم رو دوست دارن. من اصولا هر زوجی  رو میبینم که هم رو دوست دارن یه جوری لبریز شادی میشم. زن نگاهی به شوهر کرد و گفت خوبه نه علیرضا؟ و من قلبم ریخت پایین. شوهرش، هم اسم تنها برادرم بود که برام خیلی عزیزه. تو دلم دعا کردم که خونه رو بپسندند و همین هم شد وما نزیک دو سال  همسایه بودیم. درسته که بیشتر دیدارهامون تو نت بود! در حالی که فقط دو طبقه با هم فاصله داشتیم! اما یه جور خاصی مصی رو دوست داشتم.
هفته پیش وقتی رامین اومد و گفت مصی اینا خیال دارن از اینجا برن دلم گرفت… وقتی دیروز اومد کلید رو تحویل بده دلمون نمیومد از هم جدا شیم . ده بار خداحافظی کردیم هی هم رو در آغوش میگرفتیم و باز… قطره های  اشک میریخت روی گونه هاش و من در حالی که بغض داشت خفه ام میکرد  می گفتم دیوونه چرا گریه میکنی؟ خوب تو که داری میری یه خونه قشنگتر…
با بغض گفت یاسمن چقدر خوبه آدمها اینطوری از هم جدا شن!!! راست میگفت بعد از سالها این دومین همسایه ای بود که از اون طبقه میرفت من و انقدر دلم از رفتنش میگرفت. سالها پیش هم یه مهندس صنایع مواد غذایی به اسم مریم  تو اون طبقه بود که وقتی رفت سالها طول کشید تا به نبودنش عادت کردم… همسایه خوب داشتن واقعا یه نعمته نه؟

.
.

آزیتای گل اومد مدرسه مون که ببینه من چه میکنم. درست روز پخش کردن مواد غذایی بود و من کلی بهش کار گفتم! فکر کن یکی رو برای اولین بار ببینی و یه ریز بهش کار بگی! نمیدونم چرا احساس میکردم سالهاست میشناسمش. یه سنبل بنفش خیلی قشنگ هم برام آورد. عزیزم هم از کمکهات ممنون هم از مبلغی که به نیازمندهامون کمک کردی.

ممنونم از فرشید ملکان عزیز و همسر گلش شمسای نازنین بابت هدیه مبلغ زیادی پول جهت خرید گوشت برای عید خانواده های نیازمندمون.
متشکرم از آقای فریور عزیز و علیشاه صمدی مهربان و طناز گلم بابت هدیه ۶۵ باکس مواد غذایی (انواع حبوبات ،روغن ،قند ،چای برنج ، ماکارونی ، آجیل و…..)  برای هدیه به خانواده های نیازمندمون.
متشکرم از
ندا نصیری عزیزم و همسر مهربونش برای هدیه مبلغی پول جهت خرید مواد غذایی برای ده خانواده نیازمند. ممنونم از همکار گلم خانم فیروزیان برای هدیه مبلغی پول به صندوق قرض الحسنه مون.
متشکرم از همکار خوبم خانم حافظ پور برای هدیه مبلغی پول به یکی از دخترکان غمگین من.
متشکرم از دوست عزیزم مهری پازوکی برای هدیه یه یخچال به خانواده ای  که یخچال نداشتند.
ممنونم از علی خالقی عزیز برای هدیه مبلغی پول برای نیازمندهامون .
متشکرم از همکار خوبم نازآفرین حیدر پور جهت هدیه مبلغی پول به نیازمندهامون.
یه دنیا تشکر از اشکان مزارعی عزیز، فائقه مهربان و آزیتا  و لیلی عزیز و یک نفر ناشناس ، برای هدیه پول به خانواده های نیازمندمون.
متشکرم از مژده گلم برای کمک مالی به خانومی که سرطانیه …
ممنون از فاطمه رضاخانی عزیز و نازمهر عزیز برای کمک به صندوق قرض الحسنه مون.
و تشکر از لیلا مهرابی عزیزم برای هدیه مواد غذایی به خانواده های نیازمندمون.
متشکرم از
پچ پچ نازنین برای کمک مالی جهت خرید شب عید برای خانواده هامون. وای امیدوارم کسی رو از قلم ننداخته باشم!

این دخترک که کامپیوترش رو هم شما دوستان هدیه دادید مونیتورشو گذاشته رو یه میز عسلی که از همسایه قرض کردن اگه کسی میز کامپیوتری داره که به دردش نمیخوره خبرم کنه.
این پسرک من که کسی رو نداره انبار داری ، رانندگی ، ویزیتوری و حسابداری بلده دیپلم داره دنبال کار میگرده با محل زندگی  یا بی محل زندگی. ضمنا کسی رو هم نداره….
مقداری وسایل دست دوم یا نو برای همین پسرک بالا نیازمندیم…

من همچنان نمیدونم کی تو بهمن ماه ۱۴۵ تومن ریخته به حسابم و به کی باید بدم!

این پست تاکسی تاکسی در مورد اینجاست!    

ادامه مطب

سیستم نوین ماشین دزدی به روش امداد خودرویی

تو بزرگراه ماشین امداد خودرو از کنارش رد میشه و علامت میده که بایسته.
کمک راننده از امدادخودرو پیاده میشه و میاد کنار ماشین و میگه خانوم ماشینتون پنچره.
 اون بیجاره هم از ماشین پیاده میشه  تا ببینه کدوم چرخ پنچره که آقای مهربون! سوار ماشین خانوم میشه و الفرار! متاسفانه ماشین امدادخودرو پلاک نداشته احتمالا اونم دزدی بوده!

ممنونم از دوستای خوبی که تو این مدت کمک مالی بهمون کردن. غزال عزیز ، نازی مهربون ،مهسای عزیز، همای نازنین و هاله مهربون، محمد و ماری گلم دست همه تون درد نکنه…
ممنونم از دوست و همکارخوبم پروانه خیرابی عزیز  برای هدیه مبلغ زیادی پول جهت خرید گوشت برای عید خانواده های نیازمندمون.
دو تا ۵۰ تومن و یه ۱۴۵ تومن به حسابم ریخته شده که نمی دونم کدوم یکی از دوستای خوبم ریختن و قراره این پول صرف چه کاری شه دوستای عزیزی که پولو ریختین لطفا حتما برام کامنت بزارید و بگید پولو باید به کدوم خانواده بدم. ممنونم.

به این بازارچه هم سری بزنید فکر کنم لبریز انرژی بشین…

*این آقا که برق و الکترونیک خونده دنبال کار میگرده
*این آقا که لیسانس مدیریت بازرگانیه دنبال کاره.
***این خانواده تلویزیون ندارن!

ادامه مطب