اسفندانه!!!!
اونقدر این روزها فکرم مشغوله که نگو… همیشه اسفند ماه پر از دغدغه فکریه برام. درست اول فروردین تولدمه و تو اسفند یه حالی هستم… انگار یه جوری قراره دوباره به دنیا بیام! بی قرار به دنیا اومدنم!!! بی قرار رسیدن لحظه ای که سال تحویل میشه! انگار که تو این دنیا چه خبر هست!!!
حالا به همه اینها خریدهای شب عید. خرید عیدی ها… تهیه مواد خوراکی برای اون سی تا خانواده نیازمند. حل کردن مشکلات خانوادگی بچه های مدرسه!!! خونه تکونی و ایضا امسال نقاشی خونه و یه سری تغییرات دیگه هم اضافه کنید.. نقاشها و نجار ها و نصابها هم که این روزها بره کشونشون هست! یعنی وقت گرفتن ازشون از وقت گرفتن از صد تا دکتر متخصص معروف هم سخت تره!!! کم مونده اسم خودمو هم فراموش کنم. تموم کارهامو میدم به تو دو لیست موبایلم بازم وقتی الارم میده دو ساعت فکر میکنم که خوب یعنی چی این که نوشتم!!! رامین هم یه وسواس خاص داره که همه چی درست و میزون باشه و از الان بدونی که دو روز دیگه که قراره پذیرایی رو برای نقاشها خالی کنیم مثلا کتابخونه رو کجا بزاریم مبل رو کجا و الی اخر!!! منم که برعکس! میگم کائنات خودش همون موقع بهترین جا رو نشونمون میده!!! و خلاصه داستانی داریم! این پست برای اینه که بدونید زنده ام!!!! و در سلامتی کامل به سر میبرم. وگرنه الان که دارم براتون به روز میکنم رو چهارپایه پلاستیکی نشستم در حالی که دورم عین سمساریه!!! و سه تا نقاش دارن یه ریز بلند بلند ترکی حرف میزنن…
و اما پی نوشتهای تموم نشدنی من:
●آقا جون من خیال دارم یه بخار شور بخرم و در همین راستا میخوام بدونم از خانومهای با هنر وبلاگ نویس یا وبلاگ خوان کسی میدونه کدوم مارک بخار شور بهتره؟
●ضمنا میون میونجی تلفنمون هم سوخت!!! یه تلفن خوب سراغ دارید برای یک عدد خانوم که به قول رامین گوشی تلفن جزئی از وجودشه و بی تلفن میمیره!!! که تلفنه صداش هم عالی باشه چون موسیقی متن خونه اش صدای بلند کارتون و داد دادهای اشکانه !!!!
●ممنون از نیکی و الهام عزیز برای هدیه کردن دو تخته فرش به خانواده ای که بچه هاشون داشتن یه تشک بزرگترین آرزوشونه و روی فرش میخوابن!
● ممنون از مژده عزیزم دوست نازنینی که پارسال تموم پاداش و عیدیشو کادو داد به بی بضاعتهامون و امسال هم درست وقتی که داشتم حسرت کمک پارسالشو میخوردم زنگ زد که بازم کمک کنه…
●ممنون از خانم کدخدا زاده و خانم فهیمی و سریرای نازنینم و نوه های جناب آقای رشدیه برای تهیه پرده و لوازم آشپزخانه و تشک برای خانواده ای که داشتن تشک آرزوی بچه هاشون بوده و همچنین پرداخت اجاره خونه خانواده ای که پدرشون در بستر بیماری افتاده.
●ممنون از جناب آقای ثمره هاشمی مشاور ارشد رییس جمهور برای هماهنگی با بیمارستان امام خمینی برای تقبل هزینه عمل قلب یه بیمار نیازمند.
و ممنون از زهرای عزیزم برای این که صبورانه منو با اینهمه خواسته تموم نشدنی تحمل میکنه!!!!
فراموش نکنیم عید نزدیکه و نگاه ها منتظر به در… ببخشیم و مهربان باشیم…
* پی نوشت جدید: قابل توجه همکاران فرهنگی اگه خاطره ای از دوران تدریستون دارید هر چند تا که شد برام یا تو کامنت ها بگذارید یا ایمیل کنید تا در کتابی تحت عنوان خاطرات معلم و با نام خودتون چاپ بشه… مهم نیست ادبی بنویسید یا خودمونی . شما بنویسید ادیتش با خودم..