درمان میگرن

یه روزی چند سال قبل حدودا” ۱۲ سال پیش سردردهای میگرنی ام عاملی شدن که بتونم از یکی از شهرستانهای اطراف تهران انتقالی بگیرم به تهران….. خستگی و مسیر طولانی، سردردهام رو شدت بخشیده بودن و این هدیه الهی باعث شد در شرایطی که به سخنی انتقالی میدادن من با ارائه گواهی پزشکم و تایید شورای پزشکی این ناممکن رو ممکن کنم… بعدها همین سردردها من رو با انرژی درمانی آشنا کردند! من سیستم شای  و سپس سایکیک رو که دریچه ای بود به سوی ناشناخته ها تا حدی آموختم که خودم هم درمان میکردم و بعد حتی در سایکیک به مرحله ای رسیدم که میتونستم تدریس کنم…. باز هم هدیه الهی کمکم کرده بود برای یادگیری چیزهای با ارزشی که اگه میگرن بیچاره ام نکرده بود شاید هرگز سراغشون نمی رفتم… سردردهام با تمارینی که داشتم تقریبا از بین رفته بودن و گاهی اونم کوتاه مدت یه سر میزدن و میرفتن… اونقدر که دیگه فراموش کرده بودم میگرنی هستم… اما بعد از هدیه دیگه خدا ، که حضور روح دیگری در درونم بود استادم گفت اجازه تمرین کردن ندارم چون ممکنه به جنین آسیب برسه و سردردها از ۱ ماه پیش شروع شد.. و اینبار من دنبال اینم که بدونم ایندفعه این میگرن چه هدیه ای برام داره!!! خصوصا که در این شرایط قرص خودن هم ممنوعه! اون دفعه از شما خواهش کردم که اگه روش درمانی غیر دارویی دارید برام بنویسید که کسی چیزی ننوشت . اما یه دوست چند روز پیش یه چیزی گفت که با عمل کردن بهش خیلی بهتر شدم گفتم شاید اندفعه هم خدا خواسته از طریق وب لاگ به میگرنی ها یه چیز یاد بدم! اونم اینه که هر وقت سردرد شدید دارچین رو در آب خمیر کنید و این خمیر رو که نباید خیلی شل باشه و نه خیلی سفت روی قسمتهایی از سر که درد میکنه بگذارید دقت کنید که اطراف چشم نمالید. اول خیلی میسوزه (اونقدر کهه سردرد یادتون میره) ولی بعد خوب میشه من ۲ روز بود سردرد داشتم و الان که در خدمت شما هستم در حالی که یه خروار خمیر دارچین روی شقیقه چپم هست سرم خوب شده…. موفق و سالم باشید و تشکر از خدا یادتون نره  

ادامه مطب

خانه تکانی

فصل بهار با تمام زیبایی و طراوتش داره از راه میرسه ….  همه مشغول خونه تکونی و زدودن گرد و غبار از خونه ها و اسباب و وسائلشون هستند …. حتی خدا هم داره آسمونشو خونه تکونی میکنه و آخرین ذرات باقیمونده برف زمستون  رو هم می ریزه پایین!!! آنقدر درگیر تمیزی و نو کردن همه چیزهای مادی تو زندگی شدیم ، که معنویات و روحمون رو فراموش کردیم… به ظواهر امر تا تونستیم رسیدیم سر و  وضع مرتب، لباسهای نو و روح بیچاره که زیر بار مشکلات زندگی کمرش تا شده صداشم در نمیاد که بابا پس من چی؟ خونه تکونی من چی می شه؟ عیدی من چیه؟

چقدر به فکر سورپرایز کردن روح خودتون و دیگران بودید؟ خوب هنوز دیر نشده خونه تکونی روح رو میشه شب موقع خواب انجام داد … اگه هنوز شروع نکردید امشب که رفتید بخوابید شروع کنید به خونه تکونی قلب و مغزتون که پستوهای روحتون هستند …تمام خاطرات تلخ و بد و ناراحت کننده، همه کینه ها و دلخوریها رو دور بریزید. هر چی خاطره خوش و قشنگ دارید ، هر کجا نشونی از محبت و لطف دیگران هست رو خوب گردگیری کنید تا زیباتر دیده بشن و مرتب و قشنگ جایی بچینید که هر وقت  بهشون نیاز داشتید در دسترس باشند… و خودتون رو آماده کنید برای اینکه پیشقدم باشید در بخشش، مهربونی و آشتی کردن … و این بهترین هدیه ایست که میتونید به عنوان عیدی به روح خودتون و دیگران بدید…. موفق باشید . عیدتون هم مبارک

ادامه مطب

ساختن

سلام یه سلام گرم به همه دوستان خوبم …

امروز میخوام در مورد ساختن صحبت کنم… . مگه قرار این نبود که راههای ساختن خودمون رو که باعث میشه جا برای عشق خدا در درونمون بیشتر بشه رو بهتون بگم؟ فکر میکنید چرا همه جا میگن از خود شناسی به خدا شناسی میرسیم؟ من فکر میکنم اگه ما واقعا در درون خودمون دنبال کمی ها و کاستیها بگردیم.. اگه تلاش بکنیم که صفات خوب رو در درون خودمون تقویت کنیم و صفات بد رو از بین ببریم اونوقت به معنای واقعی خود شناسی کردیم و یه دفعه میبینیم یه چیزی در درونمون عوض شده یه حسی که تا حالا تجربه اش نکردیم یه حسی خیلی قویتر از عشق که به ما آرامش و امنیت میده … یه حسی که تا تجربه ش نکنید نمیتونید در ک کنید که چی میگم… خوب برای ساختن به یه خودکار و یه کاغذ و مقداری صداقت و کمی اراده احتیاج دارید…

هر موقع از روز که تنهایید و کسی مزاحم خلوتتون نمیشه و تلفن زنگ نمیزنه و زنگ در را کسی نمیزنه (من شب را پیشنهاد میکنم که سکوتش لذت بخش تره) با صداقت کامل یه لیست از صفات اخلاقی تون (خوب و بد) تهیه کنید.. چون قرار نیست کسی جز خودتون این نوشته ها رو بخونه همه چیز رو صادقانه بنویسید مثلا اگر حسود هستید یا کینه ای یا دروغ گو یا …خجالت نکشید و بنویسید.. و بعد از میون صفات بد اونی رو که بیشتر آزارتون میده انتخاب کنید برای این که از بین ببریدش .. قبلا” گفته باشم که زیادم آسون نیست ولی برای کسی که واقعا” دنبال آرامش تو زندگیشه شدنیه… به محض این که یک عادت بد رو کاملا” از بین بردید و جایش یه صفت خوب جایگزین شد و خوب شکل گرفت میتونید بعدی رو شروع کنید… و از حس زیبای خوب بودن بهره مند بشید… منظر نظرات و سوالها و راهنمایی هاتون هستم .راستی یادتون باشه هیچوقت چند صفت را با هم انتخاب نکنید…  

ادامه مطب