سر کلاس درس دارم  حلالهای مخاطره آمیز رو درس میدم. نوبت به الکل میرسه. متانول و اتانول و بعد میگم که وظیفه کبد و کلیه دفع سموم از بدنه و  اگر فرد دائم الخمر باشه ممکنه دچار سیروز کبد بشه. یکی از بچه ها میگه خانوم اتفاقا میگن الکل برای بدن خیلی خوبه چون اگه بخوری میکروبها رو میکشه! با تعجب نگاهش میکنم. یکی از بچه ها میگه اون آبجو هست که خوبه. یکی دیگه میگه نه خیر شرابه… اون یکی از اونور میگه نه فکر کنم ابسولوته! و نفر آخر میگه نه خانوم من میدونم ویسکیه که خوردنش برای بدن مفیده!!!
 باز جای شکرش باقیه یکی یه بغلی از تو جیبهاشون در نیوردند!

———
 *جلسه دوم آموزش ئی اف تی   هم برگزار شد. انصافا این خانم رابعه دهقان (استاد و آموزشگر ئی اف تی ) یه فرشته است که حتی دیدن و در آغوش کشیدن هم آدمو لبریز انرژی میکنه، چه برسه به این که بخواد  روت ئی اف تی کار کنه. به هر حال روز ۱۰ بهمن ماه یه معارفه رایگان هست در مورد ئی اف تی. احتمالا من هم اون روز اونجا باشم . خانم دهقان بهم پیشنهاد داد روز معارفه برم و کمی در مورد اثرات  ئی اف تی صحبت کنم. خوشحال میشم اونجا ببینمتون. لطفا هر کی دوست داره بیاد برام کامنت بزاره تا شماره خانوم دهقان رو برای هماهنگی بهش بدم.
شنبه ۱۰/بهمن ۸۸ ساعت ۱۷:۳۰ الی ۱۹
 آدرس: بالاتر از میدان ولیعصر اولین کوچه سمت راست (کوچه ملایی) پلاک ۳۹ قدیم (۱۲ جدید) موسسه کارآمد.

**باور کنید هیچوقت روحم انقدر آرامش نداشته… انگار همش روحم داره بابت این غذای عالی ازم تشکر میکنه. به نظرم عرفان لذت بخش ترین غذای روحه … 
*ممنونم از الهام معمار عزیزم بابت  کمک نقدی جهت خرید سیسمونی.
*متشکرم از استاتیرا ی عزیز، فرین نازنین برای هدیه سیسمونی های نانازی به نی نی هامون.
* متشکرم از آرام مهربان و نرگس مدنی دوسنداشتنی برای هدیه جهاز به عروس نیازمندمون.
*ممنونم از بهنام عزیز و ساحل گلم و سودابه عربشاهی برای تقبل هزینه  اردوی مشهد بچه هایی که  دوست داشتن با مدرسه برن مشهد اردو اما توان مالی نداشتن.
*متشکرم از نازگل عزیزم برای این که یکی از بچه های نیازمندمون رو تحت پوشش گرفت که ماهانه کمکش کنه.  
** امیرحسین عزیز دلم  که دانش آموزه همیشه وقتی میخواد به نیازمندهامون کمک کنه منو میبره تو اتاق و یواشکی پولو میده بهم و میگه زن عمو فقط کسی نفهمه… این بار هم پولو داده به ساحل که بهم بده و من حتی نتونستم ازش تشکر کنم. امیر قشنگم ممنونم ازت عزیز دلم . نمیدونی چقدر دل بچه ها برای این سفر شاد شد.  امیدوارم که خدا به خاطر این قلب مهربونت هر چی میخوای بهت بده…

 * این خانواده نیازمند تلویزیون ندارن… 
فردا شنبه ۳ بهمن  خیریه ای به نفع بچه های یی سرپرست (فروش لباس- مواد غذایی- لوازم منزل و….)
آدرس: خیابان ولی عصر- سه کوچه بالاتر از خیابان فرشته- کوچه خیام- پلاک ۱۲ (ورود فقط برای خانمها    از ساعت ۹ صبح تا ۴ عصر 

 میگه: وقتی داشت میرفت مکه به این پسرک که مسئول هیئت مراسم عاشوراست گفت این چند روز عزاداری امام حسین خرجش با من. تو از جیبت خرج کن از مکه که برگشتم باهات حساب میکنم. مراسم رو هم تو فلان مسجد بگیر… مراسم رو گرفتن و همه جا هم اعلام کردن بانی این مراسم حاج آقا فلانیه که الان خونه خدا تشریف دارن و همه هم دعاشو به جون این مرد خیر کردن!

حالا که از مکه برگشته و پسرک لیست  مخارج رو بهش نشون داده گفته اووووه یه میلیون و نیم . من فقط میتونم ۳۰۰ تومنشو بدم! برو برا بقیه اش از مردم پول جمع کن. انشاالله سال دیگه من میدم!!!! (معلومه سالها مهمونی نداده بوده! فکر کرده با سیصد تومن میشه یه هیئت رو غذا داد ! فکر نکرده به هیئت بخواد شیرکاکائو و کیک هم نهار بده از سیصد تومن بیشتر میشه!  صد رحمت به اصهاب کهف!!! ) بیچاره پسره برا خرید همه چی چک داده بوده به امید این که حاج آفا از مکه میان پرداخت میکنن. خود پسره پیک موتوریه.  گفته حاج آقا مگه خودتون نگفتید با من. حاج آقا هم فرمودند آخه من فکر میکردم یه معامله سود دار میکنم نشد! الانم همینقدر پول دارم. پسره هم گفته خیلی ممنون اون سیصد تومن هم لازم نیست بدید. حالا پسره مونده و یه میلیون و نیم بدهی!!

 میگم: آخ که چقدر این حاج آقا زیارتشون قبوله. میگن مکه آدمو متحول میکنه این یکی ظاهرا زیادی متحول شده! وای که  دلم میخواد اینجور آدمها رو سر و ته آویزون کنم یکم فقط یه کم خون به مغزشون برسه!…
واقعا اون مکه رفتن چه ارزشی داره؟

*ممنونم ازسیما فهیم عزیزم برای هدیه لباس گرم به خانواده های نیازمندمون.
*متشکرم از پوپک نازنینم بابت هدیه سیسمونی به نی نی  بی سیسمونی  در راهمون.
*متشکرم از الهام معمار عزیز برای هدیه مبلغی برای تهیه سیسمونی برای نی نی مون.

 * برای عروس و دامادمون که پدراشون کارگرن و توان دادن جهاز ندارن جزئی ترین لوازم شروع یه زندگی رو میخواهیم. عروس و داماد بویین زهرا زندگی میکنن.
*یه حسابدار آقا نیازمندیم.

* ممنون از راهنمایی هاتون بابت گوشی. از بعد از اختلاف جدیم با نوکیا این اولین باره که یه نگاه محبت آمیز به سامسونگ انداختم! بلاخره اینو خریدم. امیدوارم چرخش برام بچرخه!!! ضمنا فروشنده گوشی از اون وبلاگ خون های درست و حسابی بود. آقای فروشنده اگه اینجا رو میخونید ممنون بابت اخلاق خوبتون…

اولین باری که پا توی مطبش گذاشتم لبریز از یه حس  خاص شدم. مهربون بود و دوستداشتنی . بعد از سالها زندگی در انگلیس به وطن برگشته بود و یه کم فارسی حرف زدن براش سخت بود. عمده مشکلم تپش قلب بود و ضعف زانوهام. کارش فوق العاده بود. باید  به هر مشکل یا دردی که داشتی یه نمره میدادی  و بعد از درمان میگفتی که آیا نمره ای که دادی کم شده یا نه. نحوه درمان هم اینجور بود که ضربه های محکم با سر انگشتانش روی شقیقه و پیشونی و زیر چشم و چونه و  بازوت و  … میزد و تو باید در حین خوردن ضربه جمله های تاکیدی که اون میگفت رو تکرار میکردی….
بعد از سومین جلسه  قرصهای ایندرال رو که برای تپش قلب میخوردم انداختم تو سطل آشغال… دیگه نیازی بهشون نداشتم و زانوهام دیگه ضعف نمیرفتن.  
برای کلاسهاش ثبت نام کردم. اما منتظر بود تا کتابش چاپ شه و بعد کلاس بزاره.
دیروز منشیش بهم زنگ زد برای کلاس. مردد بودم. بهش گفتم من دارم کلاسهای فرادرمانی میرم و فکر میکنم کسی که یه اقیانوس داره خنده داره که بره یه استخر بادی بخره! اما متقاعدم کرد که اتفاقا مجموع این دو با هم میتونه چیز فوق العاده ای بشه…
 و من از سه شنبه این هفته میرم کلاس ئی اف تی … مطمئنم تجربه جالبی خواهد بود. حتما در موردش خواهم نوشت….

* ممنونم از مرسده نازنین برای کمک به خانواده ای نیازمند.
*متشکرم از دوست عزیزم شبنم آذری از کانادا  برای برآورده کردن آرزوی بچه ای که مادر و پدرش امکان برآورده کردن آرزوهاشو ندارن…
*ممنونم از علیرضا (مردی از مترو ) برای هدیه سیسمونی به سومین نوزاد در راهمون…
*یه دنیا تشکر از برادر عزیز و مهربانم مجتبی برای هدیه مبلغی پول به خانومی که سرپرست نداره و اقدام جهت گرفتن وام برای همون خانوم جهت زدن آرایشگاه.
ما همچنان به یه تلویزیون برای یه خانواده نیازمندیم.

ساعت این پست رو یادتونه؟ از نمایندگی قیمت گرفتم ۴۲۰ هزار تومن. نمایندگی تیسوت اونقدر نازنین بود که گفت تحت هیچ شرایطی حاضر نیست با ساعت دیگه ای عوضش کنه و بهش ربطی نداره که میخواهیم کار ثواب کنیم اون نمیخواد! اون ساعت رو با قیمت خیلی پایینتر میفروشیم اگه کسی میخواد کامنت بزاره. (کسی تو نمایندگی تیسوت تو میرداماد سر پایتخت آشنا نداره شاید بتونیم با ۴ تا ساعت ۱۰۰ تومنی برا ۴ تا عروس عوضش کنیم!)

 **این عروس و داماد دو ساله عقد کردن و پدر عروس که کارگره توان تهیه کردن کوچکترین مایحتاج یه زندگی مشترک رو نداره…  شاید بشه کمک کرد که زودتر برن سر خونه زندگی شون. 

***موبایلم دیوونه ام کرده انقدر هنگ میکنه. دیگه نمیخوام تا آخر عمرم اسم نوکیا رو بشنوم! با این که هیچوقت از سامسونگ  خوشم نمیومده خیال دارم از گوشی های لمسی سامسونگ بخرم. کسی میدونه گوشی های تمام لمسی سامسونگ یا حالا هر مارک دیگه ای غیر نوکیا خوبن یا نه؟