دلم میخواد به این فکر نکنم که بعضی از آدما چقدر خودخواه و از خود راضی هستن… تپش بیش از اندازه قلبم یادم میندازه که باز یادم رفته قرص ایندرالم رو بخورم. آخه به عنوان کادوی زایمان از فرشته های آسمون بعد از به دنیا آوردن اشکان پرکاری تیرویید گرفتم و متعاقب اون تپش قلب!  نگاهم رو از لای پنجره میدوزم به بیرون و از دیدن برفی که بی وقفه داره می باره لبریز لذت میشم… هنوزم عین بچه گی هام بارش برف دلم رو لبریز شادی میکنه…از این  احساس غرق شادی میشم چرا که این حس این باور رو در من زنده میکنه که در ۳۸ سالگی هم میشه بچه بود و از کودکانه ها غرق لذت شد… فکر میکنم این لذت رو فقط لواشک میتونه کامل کنه! و در حالی که  تکه بزرگی از لواشک نمک زده رو میچپونم تو دهنم  یاد اون روزایی میفتم که برف رو میریختم تو لیوان روشم کمی شکر و گلاب و دور از چشم مامان (چون میگفت آلوده است) با خوردن معجون اختراعیم عرش رو سیر میکردم.. و باز یاد روزایی که لای کتابم نمک میریختم و عین یه میمون دست آموز میرفتم بالای درخت گوجه سبز و تند و تند گوجه و نمک میخوردم.. یاد دستای مهربون و سفید مادر بزرگم میفتم و یاد بنفشه (دختر داییم) که ساعتها با هم پچ پچ میکردیم…فارغ از تموم مشکلات دنیا و …. اونقدر تو خاطرات گذشته غرق میشم که یادم میره چقدر از دست اون آدم خودخواه و از خود راضی کلافه بودم…خدا رو شکر میکنم  که سالمم…  و تموم بدیها رو میسپرم به کائنات تا خودش برای تعادل بین خیر و شر هر راهی رو که بلده انجام بده! 

* نازنین هایی که از پریروز دیگه حتی به معلمها هم معرفی نامه برای موبایل نمیدادن و میگفتن سهمیه مون پر شده گویا دیشب خواب نما شدن و از امروز صبح گفتن که به همه حتی کادر اداری هم موبایل قسطی میدن!  خدا منو نکشه همش یاد برره میفتم که خانوماشون براشون دستور صادر میکردن!

*قدیما میگفتن اگه آرزو تو بنویسی رو کاغذ و بندازی تو رودخونه اون آرزوت برآورده میشه!!! خوب لابد الان که علم انقدر پیشرفت کرده میشه به جای رودخونه از اینترنت استفاده کرد و پیام رو به گوش کائنات رسوند… پس: خداوندا آخر هفته دیگه چند روز تعطیلیه خواهشا هوا بسیار عالی باشه ما بتونیم بریم دیدن مامان بابای نازنین و از این تعطیلات ناب به نحو احسن استفاده کنیم…

* از دیروز صدای طبل و سنج تو کوچه میومد آقا پسرهای نازنین هنوز ایام عزاداری نرسیده با موهای ژل زده دارن تمرین میکنن  که چطور در این روزها که مجوز تا دیروقت تو خیابون موندن دختر خانومها صادر شده هنر هاشون رو به منصه ظهور بزارن و بهره ای از این شبها ببرن… امام حسین عزیزم بمیرم برات… عزاداری به نام عیسی به کام موسی!

* وای چرا حرفام تموم نمیشه!

آهان دیگه این آخریشه! وبلاگ علیرضا هم آپدیت شد با آزالیا….

 

این پی نوشت رو امروز یک شنبه اضافه کردم… یه سوال: خیلی عجله دارم میشه یکی به من بگه پرینتر رنگی اچ  پی بهتره یا کنون و چرا؟ یعنی در واقع پیشنهاد میکنید کدومو بخرم؟