نگاهمو از توی آیینه میدوزم توی چشمام…چشمایی که هرگز نتونستن هیچی رو از من پنهون کنن… میگن مرگ از رگ گردن به آدم نزدیکتره و من نگاهمو از روی چشمها برمیدارم و به رگ گردنم نگاه میکنم…. تا به حال انقدر عمیق بهش فکر نکردم… گردنمو نمیگم مرگ و میگم… فکر میکنم ازش هیچ هراسی ندارم چون میدونم مرگ یعنی رهایی از کالبدی که توش گرفتار زمان و مکانیم… بغضی ناخواسته راه گلومو میبنده درست نردیک همون رگ گردنم… فکر میکنم با نبودنم اشکان کوچکم چقدر سخت میتونه با دیگران کنار بیاد… بغضم عمیقتر میشه… حس میکنم درسته که مرگ رهاییه اما دیگه دستت برای کمک کردن به اونایی که تو این دنیا محتاج حضورتن کوتاهه… به کرده هام فکر میکنم و این که ترسی از کارنامه ام دارم یا نه! حسی گرم و آرامبخش تموم وجودمو میگیره … حسی که به من میگه خوشحال باش که درسته تو سالهای قبل شاگرد شیطون و حرف گوش نکن این کلاس بودی اما الان مدتهاست که دیگه رفتار درستت اشتباهات قدیمتو از یاد برده… با این که اون بغضه تا شب توی گلومه اما اون حس خوبه مثل هاله ای گرم تموم وجودمو گرفته و به روجم آرامش میده. حس میکنم چه خوبه که آدم وقتی میفهمه که رفتن نزدیکه دلش از کارنامه اعمالش قرص و محکم باشه… گاهی لازمه تلنگری تا به یادت بمونه که مرگ از رگ گردن هم بهت نزدیکتره تا خوبتر ببینی و بهتر بشنوی و زیباتر عمل کنی… تا سعی کنی که کوله بارت به جای بغض و کینه و تنفر پر باشه از عشق و عشق و عشق…. راستی پیشاپیش عیدتون مبارک…
بی سرزمین _کاشمر
اره
من با عشق موافقم
عشق عشق عشق
بی سرزمین _کاشمر
بابا
یک بارم اول شدیم
بی سرزمین _کاشمر
عیدتونم مبارک
مریم
سلام
خوبی شما ؟
انگار سال تحصیلی شروع شده و کار شماها زیاد
خسته نباشی
از آپ زیباتون ممنون
موفق باشی
مریم
راستی
عید شما هم مبارک
عادل
سلام
وبلاگ باهالی داری عزیز
پیشاپیش عید همه مبارک و نماز و روزتون قبول
موفق باشید
شادی
سلام یاسمن خانم عیدت مبارک
احمد
سلام به خواهر خوبم
قبل از هر چیز عید فطر رو به شما تبریک میگم و آرزوی قبولی عبادات شما رو دارم ( آخه اینجا امروز عید بود )
خیلی خوبه که با افکارمان به مردن هم فکر کنیم و خوشا به حال آنها که از مرگ حراسی ندارند نه اینکه خیلی شجاعند بلکه خودشان با خودشان رو راستند و از اعمال و رفتارشان خجالتی ندارند .
امیدوارم موفق باشید .
پرویز
عید شما هم مبارک
اوه مرگ . . حرفشو نزن . . . خودش وقتی بخواد میاد . . .
سجاد
سلام خانووم معلم جون
خوبید؟
عیدتــــــــــــــــــــــــــتون مبارک باشه ایشالا!
چی کار میکنید با ۴ روز تعطیلیییییی؟!!!
به خانواده و اشکان جونی سلام مخصوص برسونییید!
امیدوارم که همیشه جرئ رازی دلان باشید و بمانید!
یا علی
جوینده
عیدتون مبارک
برکت باشد.
صدسال تنهایی
سلام
دوست من خوبی ؟
من به روزم اگه وقت کردی به من سری بزن
محمد (راه بهتری هست)
نمیدونم چرا هر وقت میام تو وبلاگتون یک جورایی دلم میگیره. وقتی از خدا حرف میزنید یک حسه غریبی تو وجودم هست که میگه یک جایه کار رو دارید اشتباه میکنید. یک حس غریبی هست که میخوام تمام این زیبایی ها رو ازتون بگیرم. مطمئنم که میتونم متقاعدتون کنم. ولی نمیخوام اعتقاداتی رو که آرزویه داشتنشون رو دارم از کسه دیگه ای پس بگیرم. دلم برای خدا خیلی تنگ شده. خدایی که نه وجودش رو قبول دارم نه عدالتش رو و نه مهربونیش رو…
و اما در مورده مرگ:
برای زنده موندن هیچ انگیزه ای ندارم. ولی برای رفتن هم آماده نیستم.
لای این شب بوها. پای آن کاج بلند… و من هنوز منتظرم.
امشب به آسمون نگاه کردین ؟ انگار آسمون هم داره دنبال ماهش میگرده.
عیدتون مبارک
سپیده
مرگ…روی دیگر سکه زندگی!….
هست…ولی باورش سخته!……..
عشق….مهربانی….حضور بی ریا….گامهاییه که پذیرفتن این واژه رو آسون تر میکنه…..
مرسی از حضورت یاسمن عزیز…..
مهتاب
سلام
عیدتون مبارک
خوشبحالتون! ۴ روز تعطیلیباهاش چیکار میکنین
مرسی ازحضورتون
همیشه مهربون باشید
یاحق
هومن
سلام.
هر کسی در وجود خودش بهترین قاضیه و خوشحالم که وقتی خودت رو باز بینی میکنی احساس آرامش میکنی .این حس کیمیاست قدرشو بدون.
مراقب خودتو بچه های گلت باش.
حامد
وبلاگ خوبی دارید .
موفق باشید.
شادزی مهر افزون.
شکوفه
سلام ..
نماز و روزه ات قبول حق باشه ..
عیدت مبارک ..
در پناه حق
دزد
به یک دختر خانم جـــــوان و تحصیلکرده مســـلط به زبان فرانسه, خوش برخورد و خوش بیان با ظاهری آراسته و آشنا با موسیقی کلاسیک و تبحر در نواختن پیانو , جهت نظافت منزل نیازمندیم
دریچه +18
سلام.
عیدتون مبارک باشه.
در مورد سوالی که کردین باید بگم شما باید تو سایت http://www.blogrolling.com ثبت نام کنید و کدی که بهتون می ده رو در جای مناسبی تو قالبتون قرار می دین بعد از اینکه لینک وبلاگ ها رو تو قسمت add link اضافه کنید به صورت اتومات تو وبلاگتون نمایش داده می شه. در مورد اینکه کدوم وبلاگها به روز هستن باید بگم یه قسمتی از اون باید تنظیم بشه که بعد از اینکه ثبت نام کردین بهم خبر بدین تا بهتون بگم … شاد باشید
آتش روح
با سلام به دوست خوب .عیدت مبارک …و آنگاه روح بروز شد…به امید دیدارت
ناصر
سلام همسایه
عیدت مبارک
بعد از مدتها اومدم
و مرگ …. آنقدر نزدیک که گاهی نمی بینمیش
هدیه
سلام دوست من
اولین بار خهست که می یام اینجا
اما وقتی مطالب رو خوندم خیلی شیفته شدم
چون صادقانه و بی ریا همه چیز رو وصف کردی
زندگی زیبایی داری
همیشه شاد باشی
راستی اگه پیشم بیای خوشحال می شم
این متن هم تقدیم به تو
____________________
خوشبختی داشتن دوست داشتنی ها نیست! دوست داشتن داشتنی هاست
____________________________
مهدی
بمیرید بمیرید وز این نفس ببرید که این نفس چو بند است و شما همچو اسیرید
یکی تیشه بگیرید پی حفره زندان چو زندان بشکستید همه شاه و امیرید… مثل شما
تبریک میگم نه این عید رو که هر روز شما عیده , احساس آرامشی رو که دارید و بهش غبطه می خورم
هنوز به قول شما جزو شاگردای شیطون و حرف گوش نکن این کلاسم ولی اگه وقت داشتید و حوصله بهم سر بزنید خیلی از حضور گرمتونتون خوشحال میشم
یاسی
سلام
عیدتون مبارک
درسا
سلام معلم عزیزمعیدتون مبارکلطفا از طرف من به تمام همکارهای خودتون که پارسال معلم ما بودند این عید را تبریک بگید و یه خواهش کوچولو هم دارم اونم این که یه سلام خیلی مخصوص به خانم حسن زاده و خانم حیدر پور از طرف من برسونید و به خانم حسن زاده بگید که درسته که دیگه شاگرد شما نیستم اما خیلی دوستون دارم و دلم واستون یه ذره شدهبهشون بگید که من مثله اون شاگردهایی که میگفتن (الان میگید دوستون دارم ولی بعد از مدرسه ها ما رو فراموش مینید)نیستم…تو رو خدا حتما بهشون بگیدمرسیییییییمیشه بعدا جواب کامنت منو بدیدمن هر روز میام تا ببینم شما خطاب به من هم چیزی گفتید یا نه
کاوه (روزمرگی)
سلام مامان اشکان .
اولا انشالله که اونقدر باشی و موفقیت های میوه های باغ زندگیت رو ببینی که این از همه چیز گواراتر و شیرین تر برای یه مادره .
بعدشم که :
اگر مرگ نبود همه آرزویش را میکردند – فریاد های نا امیدی به آسمان بلند میشد . به طبیعت نفرین میفرستادند. اگر زندگی سپری نمیشد چقدر تلخ و ترسناک بود. هنگامیکه آزمایش سخت و دشوار زندگی چراغهای فریبنده ی زندگی را خاموش میکند -سرچشمه ی مهربانی خشک شده – سردی – تاریکی و زشتی گریبان گیر میشود تنها “اوست” که چاره می بخشد .
اوست (مرگ) که اندام خمیده – سیمای پر چین و تن رنجور را در خوابگاه آسایش – آرام جای مینهد .اری فقط مرگ است .
ولی با تمام این حرف ها باید اعتراف کنم که :
شادی حیات است – اندوه مرگ .
آنجا که حیات مبناست و تداوم آن مقصود – مقصد شادی ست .
در ارض موعود شادی – حیات مترقی متجلی ست . در هیات دنیا مرگ و زندگی همراه و همزادند .
حداکثر مرگ – حداقل حیات و حداقل مرگ – حداکثر حیات .
برامدن خورشید دمیدن امید و دلیل شادیست اما در نور خورشید چه رنج ها و مظلمه ها که دیده نمیشود و بر اندوه ما نمی افزاید .
حقیقت آن است که اگر زود تر نجنبیم دیگر دلیلی برای شادی نمی ماند .
براستی نمیماند . . .
در پناه دادار پایدار / انشالله
کاوه (روزمرگی)
سلام مامان اشکان .
اولا انشالله که اونقدر باشی و موفقیت های میوه های باغ زندگیت رو ببینی که این از همه چیز گواراتر و شیرین تر برای یه مادره .
بعدشم که :
اگر مرگ نبود همه آرزویش را میکردند – فریاد های نا امیدی به آسمان بلند میشد . به طبیعت نفرین میفرستادند. اگر زندگی سپری نمیشد چقدر تلخ و ترسناک بود. هنگامیکه آزمایش سخت و دشوار زندگی چراغهای فریبنده ی زندگی را خاموش میکند -سرچشمه ی مهربانی خشک شده – سردی – تاریکی و زشتی گریبان گیر میشود تنها “اوست” که چاره می بخشد .
اوست (مرگ) که اندام خمیده – سیمای پر چین و تن رنجور را در خوابگاه آسایش – آرام جای مینهد .اری فقط مرگ است .
ولی با تمام این حرف ها باید اعتراف کنم که :
شادی حیات است – اندوه مرگ .
آنجا که حیات مبناست و تداوم آن مقصود – مقصد شادی ست .
در ارض موعود شادی – حیات مترقی متجلی ست . در هیات دنیا مرگ و زندگی همراه و همزادند .
حداکثر مرگ – حداقل حیات و حداقل مرگ – حداکثر حیات .
برامدن خورشید دمیدن امید و دلیل شادیست اما در نور خورشید چه رنج ها و مظلمه ها که دیده نمیشود و بر اندوه ما نمی افزاید .
حقیقت آن است که اگر زود تر نجنبیم دیگر دلیلی برای شادی نمی ماند .
براستی نمیماند . . .
در پناه دادار پایدار / انشالله
کاوه (روزمرگی)
سلام مامان اشکان .
اولا انشالله که اونقدر باشی و موفقیت های میوه های باغ زندگیت رو ببینی که این از همه چیز گواراتر و شیرین تر برای یه مادره .
بعدشم که :
اگر مرگ نبود همه آرزویش را میکردند – فریاد های نا امیدی به آسمان بلند میشد . به طبیعت نفرین میفرستادند. اگر زندگی سپری نمیشد چقدر تلخ و ترسناک بود. هنگامیکه آزمایش سخت و دشوار زندگی چراغهای فریبنده ی زندگی را خاموش میکند -سرچشمه ی مهربانی خشک شده – سردی – تاریکی و زشتی گریبان گیر میشود تنها “اوست” که چاره می بخشد .
اوست (مرگ) که اندام خمیده – سیمای پر چین و تن رنجور را در خوابگاه آسایش – آرام جای مینهد .اری فقط مرگ است .
ولی با تمام این حرف ها باید اعتراف کنم که :
شادی حیات است – اندوه مرگ .
آنجا که حیات مبناست و تداوم آن مقصود – مقصد شادی ست .
در ارض موعود شادی – حیات مترقی متجلی ست . در هیات دنیا مرگ و زندگی همراه و همزادند .
حداکثر مرگ – حداقل حیات و حداقل مرگ – حداکثر حیات .
برامدن خورشید دمیدن امید و دلیل شادیست اما در نور خورشید چه رنج ها و مظلمه ها که دیده نمیشود و بر اندوه ما نمی افزاید .
حقیقت آن است که اگر زود تر نجنبیم دیگر دلیلی برای شادی نمی ماند .
براستی نمیماند . . .
در پناه دادار پایدار / انشالله
سعیده
یاسمن خانم سلام
با خوندن مطلبت ته دلم خالی شد…خدا به شما عمر طولانی همراه با نعمت سلامتی و شادی بده…آمین
عید شما هم مبارک…
دنیز
عید برشما مبارک
عاشق کوچولو(میلاد)
سلام یاسمن خانوم
وبلاگت حرف نداشت
خیلی خیلی خیلی قشنگ بود
در یک کلام دیوونه بود
اگه با تبادل لینگ موافقی یک سر پیشم بیا
خوشحال میشم
موفق باشی
به امید دیدار
عاشق کوچولو(میلاد)
بازم سلام دوباره اومدم خانوم معلم جازه میشه هر وقت آپ کردین به منم بگین خیلی از مطالبتون خوشم اومد یک جورایی برام جالب بود وبلاگ یک خانوم معلم موفق باشین
یاسمن(چند قدم نزدیکتر به خدا)
درسای عزیزم شاگرد خوبم پیغامتو بعد از تعطیلات بهشون میرسونم در این که تو ماه و مهربونی شکی نیست عزیزم.
فرهاد
یاسمن عزیز عیدت برشما وخانواده محتر م مبارک…
از این چیزا نگو دلمو ن گرفت…بی رحم شدی این روزا..اشکان نیمه شبا به کی بگه مامان تشنمه اب مخوام…صدسال زنده باشی.
یکی از رهگذران آسمان
سلام یاسمن عزیز
دلم برای همه تنگ شده بود
اما
همه ما به اندازه تنهایی مان حرف داریم برای گفتن
و تنهایی هر یک از ما خیلی بزرگ است
نگار رو ببوس
سروش نیز عالی است
و آیینه ای است از آسمان که هر روز شادی و عشق و انرژی خداوند را به ما گوشزد کند.
صد سال تنهایی
آخرین ترانه ی باران
یاسی جان بادرودی گرم….
امیدوارم جملگی خوب خوب باشید
درمورد اختلاف طبقاتی……..
به باور من بزرگترین اشتباه یک آموزگار اینست که مستقیم از خود بچه ها بپرسد پدرتان چه کاره است؟ کجازندگی می کنید؟ چه می خورید وغیرو مگر اینکه بخواهد کمک شایانی به آنها بکند…… من خاطره تلخی از دوران دبستان در این باره دارم وهرگز آموزگار کلاس اولم را بخاطر این سئوالهای بیمورد و ناخردمندانه نمی بخشم
درمورد مهریه……… درسته این رسم بی خردانه باید برافتد چون به باور من نوعی خرید وفروش است…. البته در جامعه کنونی ما که زنان بسیاری از حقوقشان را از دست داده اند شاید یک نخ نازک برای پرتاب نشدن زنان درته چاه باشد!!
درمورد مرگ……. موافقم مرگ بسیار به انسان ها نز دیک است و خیلی ها بویژه مذهبی ها کم تر باور می کنند
ولی باتوشه آخرت و این داستانها کاملا مخالفم
اگر شما در زندگی ات به حقوق دیگران احترام بگذاری و دیگرآزاری و دردی و جنایت و غارت وووو…….. نکنی و دل کسی را نیز نشکنی خودت از خودت راضی خواهی شد و در اینصورت توشه آخرت!!!!!!!! معروف بی معناست ( منظور عبادت هاست) و در نتیجه تمام خوبی هایت پشتوانه زندگی و مرگ آرام و راحت و بی دغدغه خواهد شد
خوب نهستی ام جبران شد؟
ببخشید دیر آمدم ولی گرفتار بودم واز اکنون به بعد به موقع خواهم آمد خانم آموزگار
تندرست و موفق و شادکام وبهروز باشی
یه بنده خدا
میگم شما که معلم هستی معلمها دانش آموزاشونو حلال می کنند ؟؟؟ اینقدر اذیتش کرده باشیم که مریض بشه؟؟؟؟؟؟؟
راحله
وقت بخیر من شما رو لینک کردم
شاد باشی
سجاد
سلام
وووووووو چقدر حرف دارم واسه نوشتهات … ! اول راجبه نوشتهات بنویسم بعد خودمون !
من به مرگ فکر نمیکنمو برای ۱۰۰ سال دیگمم نقشه کشیدم . وقتی چهرمم توی ائینه میبینم خندم میگیره / اخه من خودم همش میخندم و توی هر جوابی فقط لبخنده و صبوری …
عید شماهم مبارک خانم معلم . نماز روزه قبول هم به خودتون هم نگار خانمی و اشکان شیطون و صد البته عمو رامین /.
راجبه مهریه خوب گفتی / استفاده کردم / کلاس اول چون پدرم مامور اداره کل بود و مدیر مدرسه خانوم معلممون تنبیهم نمیکرد هر چند که کلافش کردم و ارزوش این بود منو بکشه و البته که من شاگرد تیز هوشش بودمو از اون لحاظ به من میبالید . کلاس دومم خانوم معلمون خیلی خوشگل بود تا چیزی میشد جیغ میکشید و از هر ۱۰ تا جیغش ۹تاش واسه من بود / اخ اخ کلاس سوم / خانم بهمئی / زهرا بهمئی انقدر بهداشتی بود / یادم میاد فقط ختکار و مداد از من میگرفت چون بقیه ی بچه ها سر مداداشونو میجویدن / همون سالها سوریه رفتیم / ی شلوار بندی گرفتیم از همون جا همش بندشو میزاشتم باز که واسم کره ی پروانه ای بزنه … بزار بازم بگم :
سال ۸۲ بود / واسه تهیه ی فیلم کوتاه به سفارش سازمان حمایت از حقوق کودک ( ی سازمانه خصوصیه ) رفتم ی کودکستان . ی خانمی زل زده بود توی چشمام / من که مسئول ی گروه ۱۰ / ۱۵ نفره بودم بی تفاوت ! امد نزدیک و بهم گفت : تو سجاد دانش اموزه سال سوم ابتدائی من نیستی … ؟ از خجالت زبون بند امده بود / خانوم بهمئی بود … … ازش اجازه خواستم دستشو ببوسم اجازه نداده واسه ی اینکه بتونه پیشونیمو ببوسه کلی دولا شدم … … !
سجاد
ای بابا خانوم معلم دخترای این دوره انقدر از خانواده و راز داری باهاشون دورن که دلشون واسه درد و دل باهات قیلی ویلی میره / بازم خدا قوتت بده دلسوز !
این اختلاف طبقاتی و باهاتم / راجبش زیاد نوشتم / ولی به مرحله ساخت نرسیدن / چون بنظرم ضعیف بودن … سئوالاتت از دانش اموزات ی ایده واسم زنده کرد بعد از قط شدنم میرم بنویسمش هر چند وسط و اخری نداره …
اون قسمتی رو هست که راجب دختر ۱۷ ساله نوشتی / واسه منه کودک و نوجوان ساخت جای خجالت داره که نمیتونم روی تصویر نشونش بدم در حالی که دقدمه … !
تولد نگار خانمی هم مبارک باشه / نگار خانمی صد ساله باشی عزیزم /.
تاثیر کلامتم خوندنی بود /.
همسایه ی خوب !!!! : خوندنی تر بود / معلومه طبع شوخی داری / مخصوصا اخرش
. همیشه لبت پر خنده باشه خانوم …
… …
وبتو از ادرسی که توی یکی از وبها داده بودی پیدا کردم . اسمش بود که منو به سمت خودش کشید / اخه به اسم یکی از نوشتهام میخوره …
پدر منم اموزگاره / بالاتر گفتم … !
ادرستو توی پیوندام نوشتم که همیشه بیام / البته با اجازه ی شما
یامن جان شکی ندارم پر از ایده ای / تو ی گنجی خانوم … …
ی مطلبی توی اخرین پستم نوشتم خوشحال میشم لطف کنیو بیای و به درخواستم جواب مثبت بدی … ممنون /.
با ارزوی خوشبختی و سعادت تو و خانواده ی پر ارزشت اموزگار و ابجی عزیزم
یاسمن خانوم .
محسن
ممنون از بازدیدتون از وبلاگ قبلی من navidpourahmad.blogfa.com
حضرت
سلام
بابا آفرین
تا حالا خانم معلم با این همه حرف نگفته ندیده بودم
مطالب زیبایی داشتید
شما رو لینک کردم تا دیگران هم استفاده کنند
خدا شوهر و بچه های زن خوش زوقی مثل شما رو نگه داره
مسافر(قهوه ی تلخ)
salam hamasaie
manam kheili be marrg fekr mikonam ie modati ham bod ke har roz margo vaghean be cheshm mididiam vali moteasefane etefaghi neimioftad
eide fetre shoma ham mobarak
nemidonam chera nemitonam benevisam kheili delam mikhad dobare benevisamo be doniaie weblogam bargardam
midoni vaghti miam be webloge bacheha dige ehsas nemikonam tanham ie inja gharibam hesi ke kheili kam be adam dast mide
movafagh bashi hamsaie
من و تو (رها)
اره………
مرگ هیچ هراسی نداره……………….هیچ……
تنها چیزی که هست اینه که نا هیچ وقت سعی نمیکنیم که خودمونو کامل اماده کنیم که شاید یک لحظه ی دیگه زنده نباشیم……..
مثلا خود من هیچ چیزی ندارم که بخوام به خاطرش زنده بمونم …….
اما همش به این فکر میکنم که نمنه گناهام هنوز بخشیده نشده باشه.
وگرنه هر لحظه ارزوییی مرگ میکنم……
………………………………………………………………………………
یاسمن جون عیدت مبارک……..ایشالله همیشه با خونولدت و با عشق زندگی کنی……..
نمیخوای منو لینک کنی.؟؟؟
از طرف من نگار جون و اشکان کوچولو رو ببوس………
۩۞۩ l3eNy@m!N ۩۞۩
“عمومی” …..
سلام عزیز …
آپ کردم خوشحال میشم سر بزنی …..
فـــعلا ….
قاصدک
°°°°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°°°°|__/
°°°°°°°°°°°°|___/
°°°°°°°°°°°°|____/°
°°°°°°°°°°°°|_____/°
°°°°°°°°°°°°|______/°
°°°°°°______|_______________
~~~~/____________________\~~~~
,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~* ¯´¨ ¨`*•~-.¸…..
سهراب گفتی:چشمها را باید شست……شستم ولی !………
گفتی: جور دیگر باید دید…….دیدم ولی !…………..
گفتی زیر باران باید رفت……..رفتم ولی !………….
او نه چشمهای خیس و شسته ام را..نه نگاه دیگرم را…هیچ کدام را ندید !!!!
فقط در زیر باران با طعنه ای خندید و گفت:
” دیوانه باران ندیده !! “
تو مرا هرگز نخواهی شناخت...!!؟؟
تو میروی و من فقط نگاهت میکنم تعجب نکن که چرا گریه نمیکنم بی تو یک عمر فرصت برای گریستن دارم اما برای تماشای تو همین یک لحظه باقی است و شاید همین یک لحظه اجازه زیستن در چشمان تو را داشته باشم
——————————————————————————————————–
سلام خانوم معلم ( چشمک )
خوب هستید ؟
وبلاگتان با تمام سادگیش خیلی قشنگه
اگه دوست داشتی سر بزن به من …
فدات
بای بای
سپیده
سلام عزیز….
به روزم….سری بزن …یاسمن گل…..