دستاش از زور درد گره خوردن توی هم… نگاهم میکنه و میگه تو نگران من نباشی ها…. تموم تنم لبریز تنشه… گونه هام از زور استرس داغ و قرمزن انگار از زیر چشمام تا کناره های لبم رو رژ گونه قرمز گلی زدم… سعی میکنم کمی از تنش و لرزش صدامو کم کنم نگاهش میکنم و میگم نگران تو؟ کی گفته من نگران تو هستم بیخود الکی خودتو برام لوس نکن…
چقدر زمان دیر میگذره… انگار عقربه ها هم حال جلو رفتن ندارن… قرار یک ساعت دیگه جواب آزمایشو بدن… یاد نگارم میفتم که فردا امتحان تاریخ داره و اشکان حتما نمیزاره که درس بخونه… سعی میکنم ذهنمو متمرکز کنم و کتابی رو که شنبه امتحان دارم بخونم اما انگار ساده ترین کلمه ها برام نامفهومن… بلاخره بلندگو اسم ما رو صدا میکنه نمیدونم چطوری پله ها رو دو تا یکی برم بالا قبلم تو سینه میکوبه … انگار قراره جواب کنکور بگیرم… جواب آزمایشو که میگیرم وا میرم اونقدر گلبولهای سفید بالاست که جای تردید نداره… وقتی دکتر برای بار دوم رامینو معاینه میکنه میگه بله آپاندیسیت شما باید همین الان بستری شید و برید اتاق عمل… بیمه هستی؟ میگم بله اما نمیخواهیم از بیمه مون استفاده کنیم میریم بیمارستان پارس … دکتر که دیگه ما رو شبیه تراول میبینه گل از گلش شکفته میشه و لحنش صمیمانه تر میشه و میگه چرا پارس؟ بیاید بیمارستانی که خودم هستم… الان هر جا برید تا صبح باید درد بکشه و عملش نمیکنن و ممکنه آپاندیسش بترکه اما اگه بیایید بیمارستانی که من هستم تا یه ساعت دیگه خودم عملش میکنم! رامین از زور درد دیگه بیحاله و اگه دکتر بگه همین الان کف راهرو بخواب عملت میکنم میگه باشه… اما من میگم آخه رییس بیمارستان پارس از بستگانمونه (البته اینو الکی میگم!) دکتر هم میگه باور کنید به نفعتونه بیایید بیمارستانی که من هستم… با چنگ و دندون خودمونو از دست دکتری که ما براش حکم تراولو داریم رها میکنیم و… توی راه بیمارستان فکر میکنم همین چند روز پیش بود که اشکان مریض بود سرما خورده و یبوست بیچاره اش کرده بود چشماشم ویروسی شده بود و نگار و خودمو رامین هم آنفلوآنزا شده بودبم و من به خاطر یه سرماخوردگی دادم در اومد که خدایا بسه دیگه صبرمو میخوای امتحان کنی صبر من همینقدره…. و خدا امروز میخواد به من ثابت کنه که خودمو زیادی دست کم گرفتم چون صبرم بیشتر از اینه… وقتی رامین تو اتاق عمله خدا بهم میگه میبینی صبرت بیشتر از اون بود که میگفتی؟ با خنده بهش میگم خیلی لوسی! و خدا میخنده… از ته دل … و وجود من از اون همه خنده لبریز شادی میشه… و باورم میشه که اون منو بهتر از خودم میشناسه…
پینوشت: اونایی که اصفهانید و میتونید برید مادر ادیب و ادیب رو ببینید تو رو خدا یه سری بهشون بزنید . حتی اگه نمیتونید کمک مالی بهشون بکنید کمک معنوی کنید. دکتر گفته تا بعد از عید فیزیوتراپی کنید به صورت فشرده تا دست و پاش از حالت دفرمه در بیاد و بعد بیاد برای عمل. فیزیوتراپ گفته جلسه ای ۲۰ هزارتومن میگیرم و روزی سه جلسه فیزیوتراپی داره میشه روزی ۶۰ هزار تومن… اما خوب بعد از عید که عمل بشه میتونه راه بیفته… مادرش با یه امیدی حرف میزنه که آدم جیگرش میسوزه…
پینوشت دو: بلاخره adsl گرفتم و از شر اون dial up لعنتی با اون سرعت بیخودش راحت شدم.. تازه میفهمم اینترنت یعنی چی … اگه خواستید لذت سرعت ۲۵۶ k رو تجربه کنید بهم بگید آدرسش رو بهتون بدم…
حسین
´´´´´´´´´´´´´´¶´¶¶´¶¶
´´´´´´´´´¶¶¶¶´´´´´´¶¶¶¶¶¶
´´´´´´´¶¶´´´´´´´´´´´´´´´´¶¶
´´´´´¶¶´´´´´´´´…´´´´´´´´´´¶¶
´´´¶¶´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´¶¶
´´¶¶´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´¶¶
´´¶´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´¶´¶
´¶´´´´´´´´´´´´´´´´¶´´´´´´´´´´´´´¶
´¶´´´´´´´´´´´´´¶¶¶¶´´´´´´´´´´´´´´¶
´¶´´´´´´´´´´´´¶¶´¶´´´´´´´´´´´¶´´´¶
´¶´´´´´´´´´´¶¶¶¶¶¶´´´´´´´¶¶¶¶´´´´¶
´¶´´´´´´´´´¶¶¶¶¶¶¶´´´´´´¶¶´´¶´´´´¶
´´¶´´´´´´´´¶¶¶¶¶´¶´´´´´¶¶¶¶¶¶´´´¶
´´¶¶´´´´´´´¶´´´´´¶´´´´¶¶¶¶¶¶´´´¶¶
´´´¶¶´´´´´´¶´´´´¶´´´´¶¶¶¶´´´´´¶
´´´´¶´´´´´´¶´´´¶´´´´´¶´´´´´´´¶
´´´´¶´´´´´´¶¶¶¶´´´´´´´´´¶´´¶¶
´´´´¶¶´´´´´´´´´´´´´´´¶¶¶´´¶
´´´´´¶¶¶´´´´´´´¶¶¶¶¶´´´´´´¶
´´´´´´´´¶¶¶´´´´´¶¶´´´´´´´¶¶
´´´´´´´´´´´´¶¶´´´´´¶¶¶¶¶¶´
´´´´´´´´´´¶¶´´´´´´¶¶´¶
´´´´´´´¶¶¶¶´´´´´´´´¶´¶¶
´´´´´´´´´¶´´¶¶´´´´´¶´´´¶
´´´´¶¶¶¶¶¶´¶´´´´´´´¶´´¶´
´´¶¶´´´¶¶¶¶´¶´´´´´´¶´´´¶¶¶¶¶¶¶
´´¶¶´´´´´´¶¶¶¶´´´´´¶´¶¶´´´´´¶¶
´´¶´´´´´´´´´´¶¶¶¶¶¶¶¶´´´´´´´´´¶
´´´¶¶´´´´´´´´´¶´´´¶´´´´´´´´´´¶
´´´´¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶´´´¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶
سلام من که از وبلاگت خیلی خوشم اومد…
و مطلباش خیلی توپ بود…
خوشحال میشم به وبلاگ من هم یه سر بزنی…
خدانگهدار…
شادي
سلام یاسمن
لطف کن ادرسو بهم به مرسی
گیسو
یاسمن جان
برای شوهرت آرزوی سلامتی دارم همین طور خودت و بچه های گل ات.
مواظب خودتون باشید.
سانی
بی بی باران
سلام خانومی تو که برام شماره حساب رو نفرستادی؟ راستی دستی هم به سر ما بکش این شهر ما adsl بیاره منتظر شماره حسابم
محمد (راه بهتری هست)
فرمانده ی عشاق دل آگاه حسین است.
بیراهه مرو. ساده ترین راه حسین است.
از مردم گمراه جهان راه مجویید.
نزدیک ترین راه به الله حسین است.
خبر میدادین یک گاوی گوسفندی براتون میکشتیم بعد از ۱۱ روز غیبت !
من که تحملم اندازه یک گنجشکه !!
آقا رامینتون که بهتر شدن ؟
پ.ن: بالاخره قسمت شد اون دستگاه مذکور رو زیارت کردم. فکر میکردم حالا چی هست !! چرا اینقدر زشته ؟ شبیه شیشه مربا میمونه!
فقط به خاطر تو
سلام
آقا رامین حالشون بهتر شد؟
دعا نمیکنم که خدا صبر بیشتری به شما بده بلکه دعا میکنم این مشکلات شما
کمتر بشه انشاالله.
مواظب خودتون باشید
کاوه (روزمرگی)
long time no see you maman e Ashkan
امیدوارم حال جناب همسر بهتر شده باشه . انشالله .
ضمنن خدا سایه بالا سر همه ی زن ها رو سالم و سلامت نگه داره . بلند بگو آمییییییییین ن ن ن ن …
همینطور خانوما رو در کمال صحت و سلامت حفظ کنه . بازم بگو آمییین
پ ن : زن مثل چراغ خونه است – انشالله که هیچ خونه ای بی چلچراغ نمونه !!
یا حق – مستدام و پایدار باشید .
کاوه (روزمرگی)
long time no see you maman e Ashkan
امیدوارم حال جناب همسر بهتر شده باشه . انشالله .
ضمنن خدا سایه بالا سر همه ی زن ها رو سالم و سلامت نگه داره . بلند بگو آمییییییییین ن ن ن ن …
همینطور خانوما رو در کمال صحت و سلامت حفظ کنه . بازم بگو آمییین
پ ن : زن مثل چراغ خونه است – انشالله که هیچ خونه ای بی چلچراغ نمونه !!
یا حق – مستدام و پایدار باشید .
کاوه (روزمرگی)
long time no see you maman e Ashkan
امیدوارم حال جناب همسر بهتر شده باشه . انشالله .
ضمنن خدا سایه بالا سر همه ی زن ها رو سالم و سلامت نگه داره . بلند بگو آمییییییییین ن ن ن ن …
همینطور خانوما رو در کمال صحت و سلامت حفظ کنه . بازم بگو آمییین
پ ن : زن مثل چراغ خونه است – انشالله که هیچ خونه ای بی چلچراغ نمونه !!
یا حق – مستدام و پایدار باشید .
سعیده
سلام یاسمن خانم…
چقدر سختی کشیدید این چند روز…آخی…
اما خدا رو هزاربار شکر که به خیر گذشت…
نگار جان بهتر شده؟ اشکان کوچولو چی؟ خودتون ،آقای دکتر…؟ همه خوبید؟
امیدوارم شاد و سلامت باشید….
راستی از ادیب چه خبر؟ پول ساکشن جور شد؟
کاش میشد یه فیزیوتراپی که ارزونتر میگیره ببرنش…نمیشه؟ مگه بیمه نیست؟ یا تحت پوشش کمیته؟ یا بهزیستی؟
نازمهر
یاسمن جان مطمئنم که عمل به سلامتی انجام شده
حالا آقا رامین بهترن؟
شیرین
سلام یاسمن عزیز
همسرت چطوره؟بهتر شدن؟
دعا می کنم همیشه شاد و سلامت باشین.
نسیم
سلام حال همسرت خوبه
مجذوب
سلام دوست خوبم
باغ مهتابی دوباره تازه شده !
باور نداری کلیک کن .
مسافر(قهوه ی تلخ)
سلام همسایه خوب
خیلی نگران دو تا مریضی که توی دو تا پست قبلی نوشتی شدم.
نمی دونم مغزم هم قفل شده
فعلا خداحافظ
یاسمن
والله باید از محمدبپرسم که قرار بود جورش کنه
راحله
سلام
من پیگیر ماجرای رامین هستم و براش ارزوی سلامتی میکنم
امیوارم حال همسر شما هم خوب بشه
و خدا جواب عشقی رو که به ادم ها دارید بهتون بده
اگه ممکنه به من بگید چه طور به ارامش رسیدید و چه طور ادم ها رو دوست دارید؟
صبا
شکیبا باش / خدا همواره بیدار است…
مامان
یاسی خسته نباشی
بهناز
سلام
واقعا نمیدونم چی بگم نگران ادیب بودم مشکل شما هم نگرانیمو بیشتر کرد
بی بی باران
ایمیل خودم رو گذاشتم برات
محمد (راه بهتری هست)
آخی نازی… متولدین نیمه ی دوم سال سربازیشون هفت ماه افتاد عقب
اونوقت بعضی ها (www.feminist85.blogfa.com) دنبال قوانین تبعیض آمیزی علیه زنهان که کی گفته دییه ی زن باید نصف مرد باشه. ولی اصلا براشون مهم نیست چرا پسرها باید دو سال از بهترین روزهای عمرشون رو تو پادگان رژه برن !!!
و اما ادیب:
اگه میشد ساکشن رو از میوه فروشی خرید خیلی خوب بود!!!
دو سه روز پیش رفتیم یک موسسه ی خیریه. آشنایه ی یکی از دوستان بود و البته بابام هم خوب میشناختشون. آدمای درستی بودن. قرار شد پول رو بدیم به اونها که خودشون برن دنبال کار. همه چی هم خودشون دارن. ساکشن- تخت مخصوص- دوشک برای جلوگیری از زخم بستر…
فقط مونده بود آدرس و تلفن که البته همونجا همرام بود و چند دفعه بهشون گفتم ولی کسی گوشش بدهکار نبود. امروز دادم به یکی از دوستان که ببره بده بهشون.فردا هم اس.ام.اس میدم که یادش نره. بقیش بر میگرده به اونها. نباید زیاد طول بکشه. ولی اگه اون خانوم با شما تماس گرفتن یا شما زنگ بهشون زدین فقط بگید همین روزها جور میشه…
پسرک تنها
سلام عزیز … اگه میشه آدرسش رو بده شاید تونستم بهش سر بزنم و … !!
مرد پرهیزکار
سلام
آره, تعطیلش کردم…
شاید یه روز برگشتم و یه جای دیگه نوشتم…
مرد پرهیزکار
http://iparsaman.blogsky.com
iparsaman@gmail.com
سحر
سلام
مطالبت قشنگ ( …. )
موفق باشی
بنفشه
خوش به حالت…منهم میخوام…
Xsearch
.
.
.
.
.
.
.
گروه اینترنتی «ایکس سرچ» شما را به همراهی دعوت می کند.
.
ما جویندگانی در مسیر «شدن» هستیم. جویندگانی در مسیر آگاه شدن، آرام شدن، سبک شدن، پرواز کردن، و در نهایت انسان شدن …
با شما می خواهیم همه چیزهای خوب دنیا را بدست آوریم.
.
برای آنکه مطالب خواندنی، تصاویر دیدنی و … به صورت مرتب به ایمیل شما ارسال شود، از آدرس زیر عضو گروه اینترنتی «جستجوی مبهم» شوید.
.
برای عضویت در گروه اینترنتی «جستجوی مبهم» (Xsearch) ابتدا به آدرس زیر بروید:
http://groups.yahoo.com/group/xsearch/join
سپس در صورت لزوم ایمیل و پسوورد خود را وارد کنید. (توجه کنید با ایمیلی وارد شوید که مایل به گرفتن ایمیلهای گروه در آن هستید)
در مرحله بعد، وارد صفحه ای میشوید که با وارد کردن کاراکترهایی که در انتهای صفحه وجود دارد، و زدن دگمه join عضو گروه می شوید. (نیازی به تغییر گزینهها نیست)
.
.
.
.
.
.
.
soushians
ghahri?
behet nemiad!!
مهدی کمالی
یاسمن عزیز !
واقعا از خوندن این پستها غم و غصه هام یادم رفت .
من یکی جز دعا کاری از دستم بر نیماد که برای ادیب انجام بدم .
نمیدونم وقتی اطلاعیه بانک مرکزی درباره تاسیس بانک خصوصی اعلام میشه این همه متقاضی که سرمایه ای بالاتر از ۲۰۰ میلیارد دارن از کجای این کشور سر و کلشون پیدا میشه که بانک سقف سرمایه رو به ۲۵۰ میلیارد بالا میبره که شاید کم شن ولی بازم اینقدر زیاد بودن که میگه بعدا اعلام میکنیم که چه کسانی صلاحیت دارن .واقعا این آدما کجان که چشمشاشون رو به روی واقعیتی به نام نداری بستن !؟
متاسفم از انسانی که اسمش رو خودم هم هست .
امیدوارم حال رامین جان به زودی خوب شه .
ِای دی اس ال هم مبارک . حالشو ببر !
مرسی از اینکه سر میزنی .
تندرست باشی
فریبا
یاسمن عزیز خوشحالم که حال شوهرت خوبه..دوم این که مبارکه adsl سوم این که از وقتی کامنت هامو بستم..از آپ شدن وبلاگ ها بی خبرم..میدونی تازه امروز فهمیدم ..مهربونی…صداقت آی دی تو هست؟؟پس بی خبر نذار منو ..نوشته ها تو دوست دارم..چون هر چه که از دل بر آید ..لاجرم بر دل نشیند..آرزوی سلامتی واسه خونواده کوچیک و صمیمیت دارم…
مهدی
سلام
یاسمن خانم من چندین بار اومدم و وبلاگ قشنگتون رو خوندم. البته از طریق لینک الهام خانم. من اصفهانیم و تا ۲ هفته بر میگردم واسه تعطیلات اونجا. میخواستم اگه لطف کنید شماره تلفن و شماره حساب و نام کاملشون رو برام میل کنید. اگه لطف کنید و تا قبل از ۲ هفته دیگه این کار رو بکنید خیلی ممنون میشم.
ان شا الله جایی که اصلا انتظارش رو ندارید کسی همینطور به کمکتون بیاد.
فعلا
مهدی
سلام مجدد.
ببخشید انگار یادم رفت بگم که شماره تلفن ادیب رو میخوام.
بازم ممنون
تارا
اومده بودم از بیوفاییت گله کنم اما وقتی پستت روخوندم پشیمون شدم حال همسرت چطوره الان خوبه /امیدوارم همیشه سالم و پیروز باشین ولی زندگی همینه دیگه یاسمن جون دست و پنجه نرم کردن با مشکلات
مژده
شما قرار شد که شماره حساب بدی… من کلی اینجا سر میزنم هیچ خبری نیست. دوباره هم از این خانواده نوشتین ادم دلش میخواد کمک کنه . اما هیچ شماره ای ندادین. من ایمیلمو میذارم. لطف کنین شماره حساب این خانواده رو بدین.
ارام
یاسمن جان الان حال رامین خان چطوره؟؟
امیدوارم خوب خوب شده باشه….
راستی من ازتون ای میلی دریافت نکردم متاسفانه..
اگه براتون مقدوره دوباره برام شماره حساب ادیب رو سند کنین.
متشکرم..
شادباشین تا همیشه
خدا خیرتون بده
ارام
راستی ای میلم رو دوباره برات گذاشتم.
یاسمن(چند قدم نزدیکتر به خدا)
ارام و شیرین عزیز شماره رو براتون ایمیل کردم ممنون
آرش
بخش نظرات وبلاگ شما متاسفانه به مکان ابراز وجود برای بعضی ها تبدیل شده.آیا شما هم متوجه این موضوع شده اید؟
علی
سلام
لطف می کنی بهم سر میزنی .
افسردگی ! نه،نه !
احساس میکنم پخته تر شدم ، تنهایی رو بیشتر می پسندم . توی دنیای خودم عالمی دارم .
گنجشی ناگهان ...
فرزندتون بسیار زیباست
اسپند را دود بدهید هر چند ما گنجشکها چشم شور نیستیم
رامين
سلام، آره این دوبیتی هم از خودم. شما خوب هستین؟امیدوارم روزگارتون پر برکت باشه و روبه راه. امتحانات پایان ترمم تازه تموم شد، ببخشید اگه نمی تونستم سر بزنم. موفق باشیدو سربلند. یا علی
مهسا
وبلاگ خوبی دارید و خیلی قشنگ می نویسید.
راجب” ای دی اس ال” اگه ممکنه بگید از کجا گرفتید ؟
نازنین
امیدوارم حال شوهرتون خوب شده باشه.
سیاه چشم
سلام ! …من از کلمه صبر میام اینجا و اتفاقی !..میتونم خواهش کنم شماره حساب رو برای منم میل کنید.
مهدی( من و تو خدا )
فکر کنم تا الان که من اینا رو می نویسم حال آقا رامین کاملا خوب شده دیگه. اگه ۲ سال پیش با اون همه دردسر و مشکل و کمردرد شما همراه می شد…
خودتون حتما بهتر میدونید … خوب این عمل ها برا کساییه که نخاعشون صدمه دیده نه که قطع شده . تلویزیون امروز یه شماره اعلام کرد برا کسایی که همچین مشکلی دارن یادم نموند اما اگه دوباره گفت یادداشت می کنم میزارم براتون که بهشون بدید. مثل اینکه قراره یه صندوق حمایت از بیمارای قطع نخاعی که وضع مالیشون خوب نیست هم بزنن.
تو روزنامه یه مقاله خوندم … یه آمار فاجعه بار … هر سال نزدیک ۳ درصد جمعیت ایران به علت هزینه های ناشه از درمان به زیر خط فقر سقوط می کنن.اغلب هم سرطان … جدا تا کی باید اینطوری باشه…
داد و بیداد
…
سیاه چشم
ممنون .براتون به ادرس خودم میل زدم . اگر دریافت کردین ممنون میشم بهم خبر بدین .
محمد (راه بهتری هست)
یاسمن خانم…
در پیرو مطالب پیشین: (جمله رو !)
از طرف اون موسسه خیریه بود که حرفش رو زدم. زنگ زدن خونشون… مادر ادیب هم گفته مشکل اصلی عملیه که باید انجام بشه نه ساکشن. قرار شد حاج آقا بره ادیب رو ببینه.
ایجوری برای خودشون هم بهتره. ما فوقش یک ساکشن براشون جور میکردیم. کار دیگه ای که از دستمون بر نمی اومد ؟ ولی اگه برن زیر نظر اون موسسه بقیه ی مشکلات (ساکشن-تخت-فیزیوتراپی-بیمه-عمل…) هم ممکنه تا حدودی حل بشه. بلاخره اونها کارشون اینه و بهتر از من و شما میدونن چیکار باید بکنن…
من هم کاری از دستم نمیاد. فقط دورادور میتونم ازشون خبر بگیرم
تارا
یاسمن جون اوضاع چطوره خوبی عزیز