با زنگ تلفن تشویش میریزه تو دلم. اون طرف خط یکی با صدای لرزون میگه دیگه نمیتونم و زار زار گریه میکنه.. از لحن کلامش میشناسمش … میگم چی شده عزیزم.. میگه خانوم من میخوام خودکشی کنم… قلبم میریزه پایین… میگم: تنهایی؟ با گریه میگه: نه مامانم هم خونه است! میگم: چرا خودکشی؟ میگه: آخه من عقب افتاده ام… میگم: کی گفته؟ میگه: مامانم… میگم: تو مگه امروز امتحان نداری؟ میگه: چرا….میگم: گوشی رو بده به مامانت ببینم…
.
.
.
تبعات جنگ تا کی میخواد گریبان گیرمون باشه… تا کی باید تقاص پس بدیم؟
پدرش مجروح شیمیاییه… و خودش فرزند جنگ… مادرش بارداری پر استرسی رو گذرونده چون تو همون دوران شوهرش مفقودالاثر میشه و اسیر عراقی ها… استرسهای بارداری تاثیر نامطلوبشو روی جنین میزاره… کولیت شدید روده و خونریزی معده و کند ذهنی… شوهرش شیمیایی شده و به سختی میتونه کار کنه… ارتشیه و حتی یه خونه هم از خودشون ندارن… گاهی حتی از پس خرج داروهای شوهرش بر نمیاد چه برسه به مخارج زندگی که کمرشکنه……
میگم: چه کردی با این بچه که خیال خودکشی به سرش زده؟ چرا بهش گفتی عقب افتاده…
پلک میزنه و اشک عین سیل از چشماش میریزه…. میگه میدونی خسته شدم… خسته! با یه شوهر علیل با یه دختر بیمار! با فشار مالی وحشتناک بدون هبچ حامی و پشتیبانی… امروز با شوهرم هم دعوا کردم گفتم: چرا رفتی جنگ… برای کی رفتی از وطنت دفاع کردی؟ برای کسانی که امروز حالتم نمی پرسن؟ من چه گناهی کردم ؟ تازه عروس بودم که تو رفتی جنگ و بعدم که اسیر شدی….بعدم افتادی گوشه خونه…. لعنت به جنگ… از این زندگی و بچه و … همه چی خسته ام… ای کاش میمردم….
.
.
.
از خودم خجالت میکشم که یادم رفته که راحتی امروز و امنیتم رو مدیون چه کسانی هستم… فکر میکنم چند هزار خانواده اینطوری تو جای جای وطن داریم که فراموش شدن … افسوس…
محمد (قایق)
افسوس…
محسن
موهای تنم سیخ شد …. ایکاش هممون قدرشون رو میدونستیم ….
سانی
تقصیر ما نیست . حیف شدن اونا…..
بی بی باران
گربه سک
سلام
من همیشه بلاگه شما رو میخونم
اما نمیدونم چرا نظذ نمیدم
ولی واقعاا برایه این باید نظر میدادم
واااااااقعاا برایه همشون مطئسفم
کسایی که ده فاطمیه نوحه میزارن
ولی این جور چیزارو به عینشون نمیارن
مسئولین
کله گنده ها
چه جوری سرشونو رو زمین میزارن
معلومه
خییییییییییییییییییلی راحت
………………………
مهدی(من و تو و خدا)
بابا چند ماهی بود جنگ … وقتی تعریف میکنه که چطوری اتفاقی رو مین زیر پاشون وسط جاده نرفتن یا جون آدمها چه جوری کف دستشون بوده مو به تن آدم سیخ میشه … تو همچین جاهایی رفتن واقعا بزرگی میخواد… همه مدیونشون هستیم … همه بهشون بدهکاریم …
یه ملت قهرمانانش رو فراموش نمی کنه … اما اونایی که اون بالان انگار نمی بینن . فقط بلدن اسم ببرن و بگن خانواده های جان بازان فلان و فلان … نمیدونم ارگانی هست برا کمک به همچین خانواده هایی یا نه … واقعا چطور میتونن انقدر بی تفاوت از کنارشون بگذرن …
اون بنده خدا هم حق داره مگه چند سال میتونه تحمل کنه … کسی که سال هاس یه روز خوش ندیده … جدا افسوس
شیرین
حیف اونها برای همچین سردمداران مملکتی … حیف خانواده هاشون که اینها اونها رو به زبون بیارند… و حیف جوونی ، زندگی ، تن و جسم اونها که حالا پایمال … نه لگدکوب شده …
سعیده
با شیرین عزیز موافقم…
واقعا حیف اون همه جوون پاک و مستعد که حروم شدن …تو جنگ هر طرف که پیروز شه باز هم بازنده است…
کاش یه روز بفهمیم و بفهمند که ارزش جون حتی یه آدم هزار برابر بیشتر از چند وجب خاکه که حالا اینور یا اوونور بشه…مال ایران بشه یا عراق…
کاش یه روز همه به این باور برسیم که وطن یعنی همه دنیا…
واقعا متاثر شدم… منم از جنگ متنفرم…همه متنفرند…
و آرزو میکنم که بار دیگه به خاطر خودخواهی و عوام فریبی یه عده گرفتار این آتش نشیم…
آمین
سعیده
گیتا
یاسمن جان سلام.من همه مطالبت رو دنبال میکنم و واقعاَ از خوندنشون لذت میبرم.اگه به وبلاگ من و خواهرم شیما که تازه از امروز افتتاحشکردیم سر بزنین خیلی خیلی خوشحال میشیم.
محمد (قایق)
برای سعیده:
وطن یعنی همه ی دنیا تا زمانی که فقط یک نفر تو دنیا باشه…
من نه مثل شما آدمه مذهبیی هستم و نه حتی وطن پرست. ولی یک چیز رو خوب میدونم. کسی بخاطر دو وجب خاک نجنگید. بخاطر اعتقاداتشون جنگیدن. بخاطر یک هدف…
هیهات من الذله
البته وقتی مجبور شی در کنار این خاک چیزهای دیگه ای رو هم از دست بدی اونوقت شاید همین خاک ارزش جون خیلی هامون رو داشته باشه…
اونهایی که رفتن حیف نشدن این ما هستیم که هدفمون رو فراموش کردیم
مزدک موسوی
ما بی چرا زندگانیم
و آنان به چرا مرگ خود
آگاهانند
سلام
چه زود چرخ زمان از مسیر خود برگشت…
دغدغه زیبایتان را بی هیچ دست گره گشایی می ستایم
برفراز بمانید
رضا
سلام
خوبی
کم پیدایی
نمی خوای به اطلاعاتت اضافه کنی
اگه دوست داری یه سری به من بزن
منتظرم نظرتم
پشیمون نمیشی
سر فرصت میام و مطالب خوبتو می خونم
قول میدم
از نطراتم بعدا متوجه می شی که کامل خوندم
فعلا بای
...
اسمش چیزی شبیه لووای است، فارسی هیچ نمیفهمد، من هم عربی نمیدانم. هر روز میآید با اشاره حرفهایمان را به هم حالی میکنیم و میخندیم. اهل بصره است، آری عراقیست…
برف میآید، هوا سرد است، لووای را تا خانهی میزبانشان در ایران میرسانیم، و من تمام راه به این میاندیشم که اگر جنگ ده سال دیرتر شروع شده بود چه کسی زودتر دیگری را میکشت، من یا لووای؟
جنگ، جنگ این قمار کثیف سیاستمداران…
الهام
واقعا افسوس یاسمن ! من نمیدونم این پولهای بنیاد به اصطلاح شهید کدوم گوری میره!
احتمالا خرج ایزوله کردن استخر یکی از آقا زاده ها !!!
شیده
آخی نازی چقدر با احساسی عزیزم….
شیرین
سلام یاسمن جان
راست می گی آدمهای زیادی با چنین مشکلاتی اون هم به دلیل حفظ امنیت کشورشون دست و پنجه نرم می کنن و هیچ کس به دادشون نمی رسه.اونهایی که صادقانه رفتن الان جزو ناشناس ترین ها هستن…
گیسو
درست میگی یاسمن جان من هم مثل تو و خیلی آدم های دیگه از جنگ متنفرم و خاطرات خیلی بدی ازش دارم. همه جای دنیا به اینجور خانواده ها که گفتی رسیدگی می کنند تا بلکه ذره ای بتونند از لطمات روحی که خوردند کم کنند ولی متاسفانه در ایران… اون مادر هم تقصیری نداره و واقعا دیگه کم آورده. از ته دل آرزو می کنم کسانی که مصبب جنگ در ایران و یا هر جای دنیا بودند و هستند هیچ وقت روز خوش نبینند.
محدثه
سلام یاسمن جان خوبی؟ ببخش اینقدر دیر اومدم سر بزنم کنکوری بودن و هزار دردسر .تو یه دل پاک و دریایی داری برام دعا کن قبول شم شاد و سبز باشی
تپش ثانیه ها(محبوبه)
جز اینکه بگم متاسفم چیزی دیگه نمیتونم بگیم…
ولی فکر کنم یه جورایی وظیفه نسل قدیمه که مارو با این جور چیزا بیشتر اشناکنن…
محبوبه
یاسمن جان سلام
اگر با تبادل لینک با وبلاگ ما موافقی یه خبرمون کن…
مسعود
سلام
حالا ما بیااییم نفت و بفروشیم و به جای اینکه خرج مجروحان خود کنیم بدیم به عراق که سلاح بخره .
واقعا” تاسف باره
مسعود
راستی آپ کردم .
سارینا
سلام
تنم لرزیدو………
katayon
khanome aziz man matlabeto khondam behtare ma iraniha dast az in harakat va raftare ehsasati va sathi bar darim . jangi ke be ma tahmil shod na az tarafe sadam balke az tarafe ye mosht mollaie mazhabie bi hame chiz bod ke ie edaro shosteshoie maghzi dadan va be koshtan dadan ye ede ham faghaat be khakeshon fekr mikardan va hese vatan parasti onharo be jebhe keshond . on zaman ke on gor be gor shode jame zahro koft kard fekre khonaie rikhte shode nabod ke ……pas ziadi ehsasatetono bihode be kharj nadid alan dare jange dovom ham be ma mardome badbakht tahmil mishe vali indafe kasi nemire baraie amsale adamaie kasif va mazhabi mesle ahmadinejad va khamnee haromzade khon bede
نگار
دلتنگی ما ساکت و تعطیل گذشت
با تخمه و سینما و آجیل گذشت
تا چشم به هم زدیم یکبار دگر
مفعول و مفاعل و مفاعیل گذشت
مرسی یاسی جان که بهم سر زدی . چند وقتی بود نمی دونم چرا وبلاگت باز نمی شد . انگار معجزه شده. نی نی خوشگلات را ببوس
آلبالو
سلام واقان ما باید از خودمون خجالات بکشیم اگر این شهیدان و شیمیای ها و مجروحان جنگ نبودن ما الان با خیال راحت سوار ماشینمون نمیشدی بریم تو خیابون بگردیم و ساب باکس ببندیم بغل هر دختری رسیدیم بوق بزنیو و از این جور کثافت کاری حا کنیم شهدا و مجروهین جنگ بر ما حق دارن انها ندگیشون رو به خاطر ما از دست دادن حق انان این نیست به نظر من دولت بجای اضافه کردن حقوقو معلمان و دولتی ها باید یه حقوق برای این مجروهین و شهیدان و خانواده های اینها بگزارند واقان از اینکه یک ایرانی هستم احساسا شرم میکنمم که این جملات را میشنوم خوب اخه ما مملکتمون اسلامی یعنی جمهوری اسلامی ایران
فریبا
مردان ما برای “هیچ” جانفشانی نکردند، آنها از جان گذشتند تا تاریخ درس بگیرد.
افسوس که آزموده را این روزها هزار باره می آزمایند. افسوس که انسان فراموشکار است. بسیار فراموشکار … بیخود نیست که میگویند : خاک سرد است .
فریبا
این که خیلی از کامنت ها بدون خوندن متن وبلاگ و به قول دوستم آوا فقط برای بالا بردن تعداد کامنت هست و ارزشی ندارد….آخه آوا همیشه واسه من این جوری کامنت میزاره..تا روم زیاد نشه
یه سری هم برای تبلیغ وبلاگ هست که مثلا تاکید بشه که فلان وبلاگ آپ شده حتما سر بزنین…
این شیوه خود در سه بخش ۱-عاشقانه//۲-دوستانه// و۳- دشمنانه قابل طبقه بندی است
۱▫ شیوه عاشقانه
معمولاً در این روش عامل کامنت گذار با نگاهی رومانتیک و بسیار بی ربط وارد بخش نظرات شده وبا تعجیل فراوان و بدون خواندن سایر نظرات و مباحث مطروحه مبادرت به کپی متن..قلب یا آیکونی که قبلاً تهیه نموده می کند و با ذکر اینکه وبلاگش با فلان مطلب به روز شده است ؛ وبلاگ میزبان را ترک میکند .
در این شیوه استفاده از انواع اشعار «مکش مرگما» ضروری است .
.
فریبا
۲▫ شیوه دوستانه
. در روش دوستانه – عامل کامنت با ذکر سلام واحوال پرسی شروع می کند و بدون مطالعه متن وبلاگ و سایر نظرات ، نویسنده را مورد تشویق فراوان قرار می دهد البته ذکر سلام در این شیوه اصل نیست . موارد بسیاری مشاهده شده که مشوق بدون سلام دست به اقدامات تبلیغی می زند .
مثال. « به موضوع خیلی خوبی اشاره کردی من سال هاست به این موضوع فکر می کنم . ولی حالا من مشکلم حل شد . راستی وبلاگ من با مطلبی درهمین رابطه که سال ها بهش فکر می کردم و تو الان برام حلش کردی آپ شد . بیایی خوشحال می شم . »
یکی از نکات مهم در روش دوستانه – ، گوناگونی لحن است . البته این موضوع در سایر شیوه ها نیز از تنوع و اهمیت زیادی برخوردار است .
مثال. « دمت گرم . (به جای « دمت گرم » می توانید از عباراتی چون « دمت قیژ »، « دمت لوله بخاری » نیز استفاده کنید) حال کردیم بابا . ایول . ما که قابل نیستیم اما اگه اولین چراغو روشن کنی منت گذاشتی . نشستیم منتظر. یا حق »
لحن دیگر در روش دوستانه – رگه هایی از دلسوزی نیز به همراه دارد . در این روش ، عامل ، ضمن تشویق ، دلسوزی هم می کند . به مثالی در این مورد توجه کنید :
مثال. « این همه کار ، این همه تلاش ، بسه به خدا . مطلبت خیلی خوب بود ، اما کو گوش شنوا ؟! مریض میشی به خدا . واسه خودت میگم چون دوستت دارم به خودت استراحت بده ، بیا یه سری هم به دوستات بزن . من به روزم »
فریبا
در روش دوستانه – ، زیر گروه دیگری به نام « کوچه علی چپ »وجود دارد که بسیار کوتاه و موثر است . دراین روش ، عامل بدون هیچ اشاره ای به مطلب وبلاگ میزبان و همچنین سایر نظرات ، وبلاگ خود را تبلیغ می کند . لطفاً به مثال توجه کنید :
مثال. « موفق و موید باشید . وبلاگ فلان با مطلبی تحت عنوان « غمته نبینم قناری ..بیا بشین تو گاری » به روز شد. »
از آنجا که این گونه پیام ها حاوی جمله کوتاهی همچون « خوب بود ، موفق باشی » یا « موید باشی » یا « از این بهتر نمی شد » یا « لذت بردم » هستند ، به خودی خود درشیوه تبلیغات دوستانه جای می گیرند و از آنجا که هیچ اشاره مستقیمی به وبلاگ خود نمی کنند در شاخه « کوچه علی چپ »
. « سوپر علی چپ »یا « چپول واویلا » دسته بندی میشوند
.
در ادامه مباحث دوستانه – به قسمتی می رسیم که آن را « فروتنانه » نام نهاده اند . در این نوع تبلیغ ، عامل کامنت گزار، هیچ نظری در خصوص مطلب وبلاگ میزبان ارائه نمی کند
. .
مثال. « اگر افتخار بدهید به روزم . »..منت بگذارید و وبلاگم را به قدوم خود مزین کنید…
پرواضح است که چنین فروتنی و سعه صدری تنها جنبه تبلیغاتی داشته و نباید آن را چندان جدی گرفت
فریبا
کامنت«دوبلکس و تریبلکس » ،؛
که کامنت گذار در دو یا سه پیام جداگانه مبادرت به خبر دادن از آپ شدن وبلاگ خود می کند .معمولا در کامنت اول یادی از به روز شدن وبلاگ نمی شود
، از این رو تا این مرحله نوع پیام به گونه « کوچه علی چپ » بسیار نزدیک می شود و ممکن است برخی مبتدیان آن را حتی از نوع « چپول واویلا » بدانند..
. بلافاصله پس از پیام اول که ممکن است حاوی جملات تشویقی یا انتقادی باشد ؛ پیام دوم و گاها سوم به منظور تبلیغ ارسال می شود .
مثال. [ پیام اول ] « در مورد این مطلبت باید بگم عالی بود ، عالی ! من هنوز فرصت نکردم که بخونمش . اما بزودی میخونمش . تا بعد . بای »
در اینجا خواننده با دیدن کلمه « بای » تصور می کند که نظر دهنده جدی ، جدی خداحافظی کرده و رفته است .نگو این تنها یک عقب نشینی تاکتیکی -مصلحتی است..
.
[ پیام دوم در پی پیام اول ]
« راستی چرا فایلت دانلود نشد ؟! اه ببخشید الان تونستم دانلودش کنم . بای »
که پیام دوم هم بهانه ای بیش نیست.
[ پیام سوم در پی پیام دوم که مهمترین بخش هست ]
راستی داشت یادم میرفت..وبلاگم« »با مطلب « اشکم لب مشکم » به روز شد .
فریبا
۳-شیوه دشمنانه:
نکاتی که این شیوه خاص را متمایز می سازد . ،
« تیشه به ریشه زدن و دو به هم زنی یا به در میگن دیوار تو بشنو » است . :
* :روش دشمنانه تبلیغی با استفاده از وبلاگ ثالث :به این روش/روش زیر بغل یه جالیز هندوانه هم گفته میشود …
›مثال۱: یارب سخن از زبان ما میگویی ..چقدر زیبا مینویسی ..آدم میاد تو وبلاگ تو روحش جلا می خوره ، برعکس وقتی وارد وبلاگ فلانی .میشه همش باید با یه مشت آدم عوضی کل کل کنه . اینم مطلب بود نوشته بود اتفاقاً من یه مطلب در همین موردی که این یارو نوشته ، نوشتم که فقط دوست دارم بیایی نظرتو بگی . کامنت گذار با این پیام ضمن دو به هم زنی و دشمنی با وبلاگ شخص دیگر.. دیگران را دعوت به وبلاگ خود می کند . حال اگر صاحب وبلاگ میزبان به وبلاگ ایشان سری نزند ؛ ممکن است بهانه ای برای مراجعه مجدد به دست فرد کامنت گذار افتاده و ممکن است در مراجعه بعدی حتی به میزبان نیز رحم نکند .
مثال۲. ‹ بازگشت مجدد ›
« نیومدی مطلب منو با عنوان « شیش سیخ جیگر سیخی شیش زار » را بخونی و نظر خوبتو برام بذاری . فهمیدم که تو هم مثل اون یارو نفهمی همون بهتر که قدم نحست رو تو وبلاگ من نذاشتی …حیف این بازدیدکننده ها که وقتشونو اینجا تلف می کنند منظور اینه که اگه بقیه این کامنت رو خوندن حتما کنجکاو بشن واسه خوندن وبلاگ شخص نظر دهنده .
..
مورد آخر :نظر های عاقلانه هست که دقیقا مث همون نظر هایی که من تو وبلاگ بقیه دوستان میدم ..
این هم از اکتشاف امروز ..
فریبا
مثلا نظر مسعود خان دوبلکس هست..
سرگردان
منم متنفرم.منم بچه جنگم بچه شهر جنگم یه طورایی درک می کنم
وحید
سلام
متاسفانه هیچی تو مملکت ما سر جاش نیست یه عده سوءاستفاده میکنند و یه عده استفاده هم نمیتونن بکن
واقعا متاسفام
راستی ممنون از دلگرمی که بهم دادی. خیلی خوشحالم که باهات آشنا شدم. درضمن اشکان هم ماشاله خیلی خوشگله خدا حفظش کنه.
شاد و بارونی باشی همیشه!
هذیون
سلام
چند وقتیه نظرم نسبت به موضوع شهید و شهادت خیلی تغییر کرده….
با خودم می گفتم اگه فیلم آژانس شیشه ای رو همون چند سال پیش دیده بودم تاثیر الان رو روی من نداشت…
خیلی دیدگاهام فرق کرده
رضا
سلام مجدد
خوبید شما
و اما در مورد مطلب زیبای شما
باید بگم که
این عزیزانی که رفتند جبهه و از هم چیز خودشون گذشتن فراموش نشدن
حداقل پیش خیلیها
این خود ما هستیم که داریم همدیگر رو فراموش می کنیم
فشار شدید زندگی باعث شده خیلی ها سالی یک بار هم به نزدیکان خودشون سری نزنن
مثلا خود من اگه پسر عمه و یا دختر عمه یا عموهایم را که در شهر دیگری زندگی می کنن ببینم شاید باورت نشه که نمی تونم بشناسم
پدر من ۴ سال سکته کرده روی زمین افتاده بدون حرکت حتی حرف هم نمی تونه بزنه
شده پوست و استخون
عمه من حتی تلفنی احوالشو هم نپرسیده
پسر عموی من هم همینطور
هیچ مشکلی هم با هم نداریم
شما فکر می کنید یه همچین آدمهایی میان و از اون کسانی که جونشون گذاشتن که دستشون و رفتن از من و شما دفاع کنن یادی می کنن
خدا خودش جواب اونها رو میده
عذاب این دنیا رو می کشن ولی اون دنیا سربلند هستن
از این که شما هم این مطالب رو یادآوری کردید بسیار ممنون
شما هم کار بسیار بزرگی کردید
موفق باشید.
سارا
جنگ بدترین اتفاقی که میتونه وجود داشته باشه منم برادرم جانبازه ۵۰درصد اون یه بسیجی فراموش شدست که فقط خدارو داره وبه لطف همون خدا داره پادشاهی میکنه ونیاز به هیچ کسی جز معبودش نداره ایدوارم همه ما در گاه خداوند در مقابل این عزیزان رو سفید باشیم.
از این که به من سرزدی ممنونم
موفق باشی
رامين
این مردم دروغگو خونیم کردن. موفق باش
يك دانه شن
نمیدونم چطور میشه که خیلیها از اون دوران فقط با خاطره خوش یاد میکنن. من که دلم میگیره وقتی یاد استرس های مادرم و وحشتش از زیر آوار موندن بچههاش میافتم. ما اون موقع تقریبا تو تیررس بودیم.
خیلی از همون هایی که یک روز به هر دلیل (دلیلش خیلی مهم نیست) به جنگ رفتن امروز گمنام دارن یک گوشه ای درد می کشن. حالا یا بدنشون درد می کنه و یا روحشون. من فکر کنم وقتی روح و جان آدم درد می کنه، دردش غیر قابل تحملتره. چطور می تونی ببینی که مملکتی که براش جنگیی و همه چیزت رو دادی به این روز افتاده.
یاسمن(چند قدم نزدیکتر به خدا)
کتایون عزیز این که شما میگی دست ازش برداریم انسانیته نه احساسی بودن و سطحی فکر کردن. من اصلا ادم سیاسی نیستم و هیچ هم از سیاست خوشم نمیاد اما چیزی رو که مبینم نمیتونم انکار کنم… من چطور میتونم اشکای یه انسان رو ببینم که از کشیدن بار زندگی به تنهایی خسته شده و بگم به من چه… اگه شوهر اون خانوم هم تو زمانی که ما زیر بمبارون دشمن داشتیم عین جوجه میلرزیدیم گفته بود به من چه! چرا احساسی و سطحی فکر کنم؟ شاید الان من و شما زنده نبودیم که گل بگیم و گل بشنویم … این که سیاست جنگ چی بود و هر کسی به چه دلیلی رفت جبهه مهم نیست مهم اونه که اونا جونشونو گذاشتن کف دستشونو رفتن اما امثال بنده و شایدم شما ( میگم شاید چون نمیدونم واقعا شما هم عین من بودید یانه!) وقتی آژیر قرمز میکشیدن دنبال سوراخ موش میگشتیم…
"بهانه هایی برای بون"
سلام عزیز مهربون
ممنونم که بهم سر میزنی
مطلبت مثل همیشه جالب و خوندنی بود درد های دیگرانو فهمیدن کار هر کسی نیست
بازم منتظرت میمونم
سجاد
سلام
من حالم دگرگون شد تا کی سختی رو ادامه بدهند جنگ و بعدش و حالا!
در مورد متن هم تماما زاده ی ذهن خودم بود هدیه به تولد ۱۷ سالگی برادر.
سارینا
سلام
اون فیلم خارجیه.
سجاد
سلام!من لینکت کردم.لطفا منو با عنوان “سجاد رحیمی مدیسه”لینک کن.
مرسی و خداحافظ تا بعد از امتحانای پایان ترم!
FM
I shockeD
اندیشه
درود!
جنگ خانمان سوز است.جنگ ویرانگر است.جنگ خانواده را به ورطه ی نابودی می
کشاند.
دفاع از سرزمین و خانواده ی خویش وظیفه ی هر شخصی است,اما باید اندیشید به
چه بهایی و با چه هدفی؟
پاینده باشید
مهدی(من و تو و خدا)
سلام
خوشحال میشم یه سر به من بزنید به روزم …
شقايق
سلام عزیزم
هنوز در لیست وبلاگ من هستی.می دونی ما خیلی چیزها رو فراموش کردیم که بچه های جنگ جزئی از اونها هستن.ما از خودمون و از هویتمون فاصله گرفتیم.