سرایدارمون نامه رو به دستم داد و گفت یه نفر آورده دم در مدرسه داده و رفته… به نصفه صفحه دوم که رسیدم دیگه نتونستم جلوی گریه مو بگیرم نامه رو گذاشتم کنار و یه دل سیر گریه کردم… هیچی چیزی به ذهنم نمیرسه که در کنارش بنویسم… هیچ چیز… فقط این که اسمها رو با اجازه تون قلم گرفتم…

پی نوشت اضطراری: ممنون از همه اونایی که کامنت گذاشتن و دوست داشتن یه این خانواده کمک کنن..  اما در مورد صحت ماجرا که خیلی ها نوشتید مطمئن بشم که راست میگن یا نه… من منزلشون رفتم و مطمئنم که دروغ نمیگن خصوصا اگه ظاهر زارشون رو ببینید مطمئن میشید که در فقر غذایی به سر میبرن. مادر نحیفی که معلومه همیشه اونچه رو هم که داشته از گلوی خودش وا آورده و پدری که کارگره و مگه یه کارگر چقدر در آمد داره. با ۵ تا بچه که دو تای آخر عین عروسک زیبا هستن….

ضمنا لازم میدونم  همینجا از دوست عزیز دکتر رخصت یزدی متخصص چشم بابت ویزیت رایگان بچه ها و دادن عینک رایگان بهشون تشکر کنم.

از دکتر  مقدم نازنین  متخصص قلب و عروق بابت ویزیت رایگان (…)*

 از دکتر ایرج فاتحی نازنین متخصص کودکان بابت ویزیت رایگان  آزمایشات رایگان و داروهای رایگان(…)*

از دکتر معتضدی بابت ویزیت رایگان و داروی رایگان.

( همچنین از منشی های این ۴ دکتر بابت دادن وقت خارج از نوبت به این عزیزان تشکر میکنم.

در ضمن دکتر فاتحی طی تماس تلفنی به من گفتند علاوه بر سوء تغذیه این دخترک کوچک که ویزیت شد و مادرش افسردگی شدید دارن که خوب دلیلش پر واضحه…

* اسم بچه ای  بود که نخواستم بیارم!!!