با دلتنگی نگاهم میکنه… تو نگاهش یه دنیا حرفه… برای من و برای همه کسایی که فراموش کردن که جنگی بوده، هشت سال دفاع مقدس بوده و روایت فتحی که جناب حاتمی کیا میگن: دیگه زمانش گذشته!!! میگه روزهایی که ماه به ماه شوهرم رو نمیدیدم چون داشت تو جبهه ها از وطنش دفاع میکرد به این امید بودم که یه روز برمیگرده و دوباره زندگی قشنگمونو از سر میگیرم. اون موقع تازه عروس بودم با هزاران امید. کولیت عصبی دخترم ناشی از فشارهای روحی اون موقع است. اون روزایی که فکر میکردم شوهرم  اسیر شده حامله بودم. اون تنش ها و استرس ها… ناراحتی شیمیایی شدنش… ترکش های توی تنش و کلیه هایی که از دست  داد و برای پیوندش مجبور شدیم تا خرخره بریم لای قرض. حالا سالها از اون روزها میگذره و دیگه همه ما رو فراموش کردن. من موندم و یه شوهر بیمار که ارتش جانبازیشو ۹۵ درصد زده و دختری که به سختی میتونم خرج دارو و دوا شو بدم. مشکلات ناشی از جنگ اونقدر گریبان زندگی مونو گرفته که خوشبختی که اون روزها به امیدش تنهایی رو سر میکردم لای بدبختی هام گم شده.  هر روز به یه دلیل باید بخوابه بیمارستان و هر چی در میاریم میشه خرج دوا و درمان. دو تایی رو هم ۳۰۰ تومن دریافتی مونه از بس که قسط داریم. بار آخر که دکتر بودیم گفت  هوای تهرون براش سمه… برد شهرستان. خانواده ام ابهرن. خواستیم بریم ابهر اما باید حداقل شش میلیون داشته باشیم تا بتونیم اونجا خونه ای رهن کنیم. به هر دری که بگی زدم اما متاسفانه هیچ جا جوابمو ندادن. حتی حاضرم یکی به نام خودش برامون یه خونه رهن کنه تا از این دربدری در بیاییم… اما متاسفانه ما نسل از یاد رفته ایم… ما لابلای خمپاره ها، توی سنگرها، خاکریزها و لابلای دود و خون گم شدیم…  قطره ای اشک روی گونه اش می چکه و میگه: لعنت به جنگ…

 آقای حاتمی کیا ….دوران جنگ تمومه. شما راست میگید : دوران روایت فتح و بحث نوستالژیک در مورد جنگ تمام شده و آن نسل نوستالوژی، الان حرفی برای گفتن ندارد!!!!    امروز باید فراموش کنیم اونایی که رو که به خاطر ما جنگیدند و الان هم دارن با سختی های زندگی دست و پنجه نرم میکنند… به ما چه که اونها جونشون رو گذاشتند کف دستشون و رفتن وسط میدون جنگ تا امروز بچه های ما بتونن راحت زندگی کنن! بگذار  پسرهای ما به جای این که الگوشون بزرگ مردهایی باشه که با غیرت از مام وطن دفاع کردن، برن تو آرایشگاهها موهاشونو مش کنن و عین خانومها زیر ابروهاشونو بردارن و شیشه بکشن و  برن  تو  هپروت !!!

ممنون از شبنم قشنگم از کانادا برای کمک به خانوده ای نیازمند. عزیز دلم از ته دل برای سلامتیت دعا میکنم و روی ماهتو میبوسم…

 راستی رای به سرباز معلم و ویولت یادتون نره…