با این که نوشابه دوست دارم اما ترجیح میدم اگه قراره نوشیدنی با غذا بخورم دوغ باشه. دوغ کفیر مال کارخونه پگاه از دوغهای بدون گاز و خوشمزه است. اما این بار نمیدونم چه اتفاقی در پروسه تولیدش افتاده که….
در شیشه اشو باز میکنم و میریزم تو لیوان. اولین قُلُپ رو که میخورم یاد وقتی میفتم که بچه  کوچیک داشتم! دقیقا بوی پیشبند بچه های شرخوار رو میده!!! باور کنید دروغ نمیگم انگار یکی گلاب به روتون شده تو شیشه! میگم: وای چقدر بدمزه است!
که ارشیا پسر خواهرم یه قُلُپ از دوغش میخوره و میگه: آره خاله خیلی بدمزه است.
فرداش با مسئول شکایات پگاه صحبت میکنم.
و امروز صبح از پگاه میان و به رسم دلجویی! یه خامه، یه شیر عسل، یه شیرموز ،یه پنیر خامه ای، یه شیر بزرگ برام میارن و دوغ با اسانس پیشبندشون رو میبرن… خلاصه این که فراورده های فاسد شما را به قیمت روز خریداریم!

*ممنونم از مریم عزیزم برای هدیه یه گوسفند به خانواده های بی بضاعتمون.
*متشکرم از ایمن عزیز برای هدیه یه کامپیوتر به دانش آموزی بی بضاعت و جناب مهندس سیف وند *برای هدیه هارد رایگان به همون دانش آموز.
*برادر عزیز ابراهیم پرسیدین چقدر از پول ماشین برای اون خانواده نیامند جور شده ۶۵۰ هزار تومن… فعلا دو میلیون و پنجاه کم داریم.
*آقا کسی تو صدا و سیما آشنا نداره؟برای یه بنده خدایی میخوام که آهنگسازه…
*همچنان دنبال کار میگردم برای یه پسر خوب که دیپلم برق داره.
*تاریخ ۳۰ دی ماه یه نفر پول ریخته به حسابم. ممنون باید پولو به کدوم خانواده بدم؟

بازم شرایط جور شد تا یه دوست خوب وبلاگی با چهره ای مهربون و آرام بخش رو ببینم…  اونم تو لحظه هایی که پر از استرس بودم….. یه دنیا ممنون برادر خوبم اهورا. امیدوارم که بتونم محبتت رو جبران کنم.

مینو را بخوانید…