میگه: اومدم اجازه شو بگیرم ببرمش دادگاه!
میگم: چرا؟ میگه: دادگاه خانواده دیگه. امروز قراره رای رو صادر کنن. ظاهرا قیافه ام شبیه علامت تعجبه چون منتظر سوالم نمیمونه و میگه: من و پدرش داریم از هم جدا میشیم. دست بزن داره. خیلی کتکم میزنه.
میگم: چند ساله ازدواج کردید ؟
میگه: ۲۲ ساله. میگم: و چند ساله که دست بزن پیدا کرده؟
میگه: از دو ماه بعد از عقدمون… و من با تعجب میگم و این همه سال تحمل کردی! چرا؟ چرا همون موقع که اولین بار دست روت بلند کرد چدا نشدی؟
میگه: آخه همه گفتن اگه یه بچه به دنیا بیاری خوب میشه!
و من تو دلم فکر میکنم چرا بعضی از آدما فکر میکنن بچه درمان کننده مشکلات زندگی مشترکه؟ مثلا اگه بزایی دیگه شوهرت دست روت بلند نمیکنه؟! اعتیادشو ترک میکنه!!! دست از میخوارگی بر میداره!!!! دیگه حتما میره دنبال کار و توجهش بهت بیشتر میشه !!!! دیگه دنبال هرزگی و … نمیره…!!!!! چه تفکر احمقانه ای…
ادامه کلامش منو از تو فکر میکشه بیرون …. میگه: پسرمو که به دنیا آوردم هیچ فرقی نکرد. بدتر هم شد هر بار به یه بهونه کتکم میزد یا میگفت چرا تلفن اشغاله با کی حرف زدی کجا بودی …. و بعد بچه ها رم میزد میبرد تو پارکینگ مجتمع می بستشون به تانکر آبی که تو پارکینگ بود و کتک میزد …
میگم: و تو ۲۲ سال با این بیمار روانی زندگی کردی؟ عجب صبری داشتی…
میگه: آره ولی دیگه راحت شدم… به صورتش نگاه میکنم چقدر زیباست… فکر میکنم از من خیلی جوونتره حتما خیلی زود ازدواج کرده …
میگم: مهرت چقدره؟ میگه: حدود دویست هزار تومن بوده که الان میشه حدود ۱۶ میلیون تومن. وضعش خوبه اما میگه ندارم بدم… میگم:اون مهم نیست دادگاه براش قسط میبنده… بگیری و بریزی تو جوی آب بهتره تا نگیری… میخنده و میگه: امروز دیگه حکم آزادیمو میگیرم… برگه خروج دخترشو امضا میکنه و میره… میره و من تا ظهر صورت زیباش از جلوی چشمام محو نمیشه… فکر میکنم ای کاش مردی که زنشو کتک میزد حکمش شلاق بود… کتک نوش جون میکرد تا بفهمه که چه مزه ای میده اما حیف…
کدبانو
سلام مامان یاسمن فعععال. من خیلی قبلترا با وبلاگت آشنا شده بودم و می خوندمش. ولی حالا ادت کردم مامان یاسمن
تپش ثانیه ها(محبوبه)
سلام یاسمن جونم …
من ساعت۱۰:۳۰رسیدم خونه فرداش از صبح کلاس داشتم تا ۴ تا الان وقت نکردم بیام ازت تشکر کنم…ممنونم
پرستووو
سلام به یاسمن عزیز … ممنون که به من سر زدیم من همیشه نوشته های شما رو میخونم و وقتی کامنت شما رو تو وبلاگم دیدم واقعا خوشحال شدم … ممنونم

mohi
در اینکه همون هم کمش شکی نیست . کاش می فهمیدن . به نظر من ایتجور افراد رو باید جمشون کرد بردشون خلیج فارس یه شهاب سه به کشتی شون شلیک کرد تا غرق بشن و طعمه کوسه ها بشن !
کاوه - روزمرگی
سلام مامان اشکان .
به روزم من .
روز خوش
یه دل خاکی با کلی پاکی
باید دستشو قطع کنن تا چلاق بشه دیگه از این غلطا نکنه و عبرتی بشه واسه آقایووووون!!!!!!دیگه…
عمو نوروز
سلاممممممممممممممممم
خوبی؟
من که خوب نیستم
راستی اپت قشنگ بود
خسته نباشی
………………….
کاش
در نگاهت صداقتی بود
کاش
در صدات محبتی بود
کاش
در ابراز عشقت به من وفاداری بود
کاش
دوستت دارم گفتنت بی ریا و پاک بود
کاش
می شد که باور کنم تو عوض شدی
کاش
می شد دور بزیزم تمام خاطرات بد گذشته رو
کاش
می شد یادم بره چه بلایی سرم اوردی
کاش
می شد به همه بگم تو عوض شدی
کاش
می شد تو زود تر از اینا می فهمیدی من دوستتدارم
کاش
تو زود تر به این باور می رسیدی که من تو رو
برای خودت دوستت داشتم نه برای چیزی
……………………
من اپ اپ ا پم
منتظرتم
به منم سر بزن
موفق باشی
عمونوروز
آخرین ترانه ی باران
یاسی جان بادرودی گرم خدمت شما
بسیار باید تاسف خورد
ولی اگردقت کنیم کتک زدن زن یک دستور دینی است ومجوزش را هم
دین صادر کرده وبنابراین تا چهره دین ازقوانین پاک نشود این ماجرا های درد آور ادامه دارد…….. وقتی زن درفانون نیم مرد محسوب می شود آیا می توان چشم داشت دیگری داشت…!!
بهرروی تا زنان ما به حقوق برابرشان به عنوان نیمی ازافراد جام دست نیابند
همین است……… دستهای مردان راقوانین زن ستیز برای کتک زدن بازگذاشته است
وازآنجائیکه زنان بیشتردارای منبع درآمد و جملگی شان ازپناه قانون بی بهره هستند
لذا بایستی سالها تحقیروتوهین وکتک را تحمل نمایند!!!
تندرست وموفق وشادکام باشی خانم آموزگار مهربان
دوستدار وارادتمند شما………………… سهیک
بهار
سلام یاسمن جون .
امیدوارم حال خودت و کوچولو ها خوب باشه .
باور کن وقتی پستت رو خوندم یخ کردم .
یه دفعه تمام زندگی خودم جلوی چشام اومد .
ترس وحشتناکی توی دلم به وجود اومده .
از خودم بدم اومد . از بی زبونی و حقیر و …………..
بدون رودربایسی راستش رو بگو . واقعا اشتباه کردم که برای اخرین بار به عباس فرصت دادم؟
واقعا حال اون خانمه رو هیچ کسی به اندازه من نمی تونه درک کنه .
تو رو خدا برام دعا کن عباس اصلاح بشه .
بد جور بغض کردم . الانه که اشکم در بیاد . دلم خیلی گرفت .
بازم میام .
قربونت برم . فعلا

بهار
راستی ؟
خانومی با اجازه لینکت کردم .
ممنون .
هفته های خاکستری
بادرودی گرم……..
کتک می زنند
کتک می خوریم
بزرگ می شویم کتک وبازهم کتک می خوریم
یادمی گیریم کتک زدن را و خود نیز کتک می زنیم
کتک کتک///// می خوریم و می زنیم…….. راستی کی بزرگ می شویم آنقدر که نه کتک بخوریم ونه کتک بزنیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
…………………….
سپنتا ونگاهی پژوهشی و بی سانسوربه زندگی محمد پیامبراعراب
تندرست وموفق باشید
پرستووو
http://parastoooo.blogfa.com/post-175.aspx
خدیجه سلطان
طعام و علیکم یا یاسمن و علیکم السلام
گشت و گذار در گلستان شما ما را بسی خوش آمد آن چنان که دلمان میخواهد به ما خوش آمد بگوئید اگر بوی آشپزخانه ما شما را نیازارد سری به ما بزنید ولو سرسری !لینکستانها را هم اگر به مذاقتان خوش آمد یک کاریش میکنیم
سیاوش تی ( آستان جانان و کلک خیال انگیز)
سلام دوست محترم
حقیقت ولی مثل همیشه تلخ
متاسفانه ضرب و شتم همسر در بیشتر فرهنگ های و رسوم یک حق برای مرد حساب میشه
ولی قصاص این مرد هم هیچ دردی رو از زخم دل این زن کم نمیکنه
نظر شما چیه؟
موفق باشید
ماندانا
سلام.منم دبیرم
یکی از رهگذران آسمان
سلام یاسمن خانم گل

به نظر من دو نفر در یک پروسه زمانی به کمک آگاهانه یا ناآگاهانه ی همدیگر باعث شکلگیری یک ارتباط غلط می شوند که یکی از نتایج آن نیز شاید کتک زدن یا کتک خوردن باشد. در یک نتیجه یا معلول شاید نقش یکی پررنگ تر باشد و نقش یک نفر دیگر کم رنگ یا بهتر بگویم یکی مستعدتر باشد برای انجام یک رفتار غلط و یک کمتر…
عاطفه
چی می شد اگه خدا امروز وقت نداشت به ما برکت بده چرا که دیروز ما وقت نکردیم از او تشکر کنیم .
چی می شد اگه خدا فردا دیگه ما را هدایت نمی کرد چون امروز اطاعتش نکردیم .


چی می شد اگه خدا امروز با ما همراه نبود چرا که امروز قادر به درکش نبودیم .
چی می شد دیگه هرگز شکو فا شدن گلی را نمی دیدیم چرا که وقتی خدا بارون فرستاده بود گله کردیم .
چی می شد اگه خدا عشق و مراقبتش را از ما دریغ می کرد چرا که ما از محبت ورزیدن به دیگران دریغ کردیم.
چی می شد اگه خدا فردا کتاب مقدسش را از ما می گرفت چرا که امروز فرصت نکردیم آنرا بخوانیم .
چی می شد اگه خدا در خا نه اش را می بست چون ما در قلبهای خود را بسته ایم .
چی می شد اگه خدا امروز به حرفهایمان گوش نمی داد چون دیروز به دستوراتش خوب عمل نکردیم .
چی می شد اگه خدا خواسته هایمان را بی پاسخ می گذاشت چون فراموشش کردیم.
آرام
سلام
یاس ارام در فراق لطیف ترین قیصر تاریخ جوانه زد
علی علی
دایی جان ناپلئون
سلام ممنونم که به بلاگم اومدی
پرشین
یاسمن عزیز ممنونم از کامنتت. من هم حتماً لینک شما رو در اولین فرصت اضافه می کنم. (متأسفانه الان سر کار هستم و قوانین استفاده از اینترنت در شرکت اجازه دسترسی به صفحه بلاگ اسپات رو به من نمی ده)
حالا از این ها گذشته این هم مسابقه است که شما ابداع کردی؟ الهام عزیز من رو به بازی سوتی ها دعوت کرده و الان دقیقاً یک هفته است که من دارم سوتی هامو می شمارم ولی تموم نمی شه! متأسفانه اکثرشون هم قابل نگارش نیست!
پرستووو
راستش این روزها زمان جمع آوری مقالات مربوط به رشته ام توسط دوستان هست در نتیجه همه اول یک بار کلمات را فارسی سرچ میکنند تا اگر مقاله ای حاضر آماده پیدا کردند به سراغ مقالات انگلیسی نروند ( به هرحال مقالات انگلیسی وقت بیشتری میبرد برای آماده سازی ) … حالا من میترسم آنها اسم درس را سرچ کنن یا حتی خود استاد اسم درسی که میدهد را سرچ کند
یا این کلمت کلیدی یکی از نتایج سرچ آنها باشد
امیدوارم جواب کاملی باشه واقعا نمیفهمم چرا اینقدر کتابی نوشتم
گلبانو
خیلی تلخه خیلی تحمل می خواد ۲۲ سال شکنجه شدن و زجر کشیدن شوخی نیست.کاش زودتر از اینا به فکر می افتاد کاش به این حرفهای خاله زنکی که اگه بچه بیاری معجزه میشه گوش نمی کرد و جوونی خودش و زندگی یکی رو دیگه خیلی زودتر از اینها نجات میداد
نازی
باهات موافقم.
مسافرکوچولوها
سلام عزیزم. خوبی؟



من دلم میخواد این جور مردارو اینقدر بزنم که خون بالا بیارن. بمیرن اصلاااااااااا
رز
سلام یاسمن خانم

چه می شه کرد با یان قصه های تکراری ولی غم ناک که هر وقت می شنوم قلبم به درد می یتد.شاید تقصیر ما زن هاست که زیادی صبورم.
یک مامان
چه تلخ
منم موافق شلاقم
اما برای ۲۲ سال کتک چند سال شلاق لازمه؟!!
ماندانا
اون وقت میگن زن ها خاله زنکن
موزیسین
به قول سندی میگه: “بشکنه اون دستایی که بچه ها رو کتک میزنه”
نرگس
سلام. من امروز وبلاگ شما را خواندم. از شما که به فکر چاره برای بیچاره ها هستید سپاسگزاری میکنم. بدم نمیاد به بعضی از آنها کمک کنم. اما مطلب آخر شما در مورد زنی بود که از شوهرش کتک می خورد. تکلیف بچه اش چی شد؟ به نظر شما چقدر طول می کشه که فرهنگ مردم ما عوض بشه و بچه را به عنوان راه حل مشکلات خودشون به این دنیا دعوت نکنند.
ای کاش میشد در کنار این همه درسهای پایه علوم و فیزیک و شیمی و … درس زندگی را برای دانش آموزان از همان کلاس اول میگذاشتند. اما …
mahta
kheyli delam azash shekaste.bavaram nemishod inghadr birahmane mano bezane.tamae tanam kaboodo daghoone.onghadr too saram zade ke hameja ro taar mibinam.ta hala chand bar raftam ke azash joda besham vali talagham nemide.azash motenaferam…akhe in che ghanooniye ke marda mitoonan zanaro bezanan va hich kas ham hich kari vasashoon nakone.(mahta 28 sale…3 sale ke ezdevaj kardam….
admin
مهتای عزیزم واقعا متاسفم ای کاش میتونستم کمکت کنم
مریم
به نظرم اون مرد رو باید کشت
لطفا به این سایت بیاین مطمئنم خوشتون میاد
سمیه
باسلام متاسفانه مشکل زنانی همانندمن اینه که خانواده های اونا نمیزارند از شوهرشون طلاق بگیرن دوروز که برگردی خونه بابا شروع به تیکه انداختن بهت میکنن شوهره من هم بدجورکتکم میزنه واین بخاطره اینه که درکودکی شاهده کتک خوردن مادرش از پدرش بوده من چندبار ازش شکایت کردم ولی از حرفای اطرافیان خسته شدم که همش میگفتن زنی که طلاق بگیره چشم مردهای دیگه دنبالشه ولی گناهه من که همش ۲۰سالمه چیه که باید زیر دست این مرد صورتم نابود بشه؟ آیا افکار تعصبی خانواده ها درسته؟ چرا هیچکدومشون خودشونا نمیزارن جای من؟ واقعا از درد گفتن و از درد شنیدن با مردم بی درد واسه خودش دردیه!!!!!!
شهرزاد
سلام من ۶ ساله که از کتک خوردن دااااااغونم ولی چون هیچ حامی بعد از طلاق ندارم صبوری کردم من۲۸ سالمه همسرم۲۹
شهرزاد
سلام میخوام بدونم تکلیف زنی که هیچ حامی بعد از طلاق نداره چیه مجبوووره کتک خوردنو تحمل کنه
ستاره
نمیدونم والا چی بگم بیشتر مردا عصبین ولی من مردای با حوصله و صبور متین تو خانوادهخودم خیلی بودن ( پدر و برادر و بابا بزرگ و عمو دایی )ولی شوهر منم عصبی از اب دراومده حالا شما ۲۲ سال زندگی کردی من دو سال عقد بودیمو یک سال تازه عروسی کردیم تو گوشم میزنه از ترسم به مامانو بابام هیچی نگفتم که ناراحت نشن و سکوت کردم حالا هم هیچ راه برگشتی نیست فک کنم سرنوشت منم مثل شما بشه در اینده 🙁
فرزانه
به نظر من باید دولت با مردانی که زنانشان را کتک می زنند برخورد جدی کنند چون بعضی از مردان از ریختن آبروی خود می ترسند
سها
سلام دوستان به نظر من صرف نظر از اینکه کتک خورده یا کتک زده باشی مهم اینه که چه نگاهی به موضوع داری یعنی خودت را در چه جایگاهی تصور می کنی ایا خودت را دست کم گرفتی یا مثلا خودت را بالاتر از بقیه احساس می کنی هر دو گروه از این دو دسته می تونند تو دام خشونت بیافتند ببینید مثلا اگر خانمی کتک بخوره و بگه من حقم بوده که مثلا در کار یا در رفتارم دقت نکردم یا زنی موقعی که کتک میخوره پیش خودش بگه من چقدر بدبختم یا فکر کنه کاری از دستش بر نمی اد یا بترسه اگر از خونه برم می ترسم یا جایی برای زندگی ندارم یا اوضاع سخت تر میشه یا مثلا سکوت کنه و رفتار طرف نادیده بگیره یا به طرف بیشتر محبت بکنه شاید زندگیش گرم بشه و در نهایت استه بیاد استه بره که گربه شاخش نزنه برعکسش هم صادقه مثلا یه مرد یا زن فرقی نمی کنه خودش را مالک و صاحب اختیار طرف ببینه یا حرف حرف خودش باشه و نطر کسی را تحمل نکنه یا به طرف بدبین باشه ویا فکر کنه خودش اربابه و بقیه نوکرند و وظیفه دارند اسباب راحتی اون را فراهم کنند در یک کلام نه خودش درست زندگی کنه نه بذاره دیگران درست زندگی کنند همه اینها باعث ایجاد خشونته خوب پس حالا راه حل چیه؟مهمترین راه حل اینه که در درجه اول خودتون برای خودتون ارزش قایل بشید و کاری نداشته باشید که دیگران چه ارزشی براتون قایلند وقتی مورد خشونت قرار گرفتید باید بیشترین کمک را خودتون به خودتون بکنید یعنی تا جایی که بشه ندارید اسیب زیادی بهتون برسه از سر و صورت و جاهای حساس بدنتون محافظت کنید از کنار دست طرف کنار برید حتی اگر می تونید فضا را ترک کنیداز کسانی که می تونند در ان لحظه خاص کمک بگیرید ودر یک کلام اسیب و کم کنید در مرحله دوم هر نوع سرویس دادن محبت کردن و بخشیدن را متوقف کنید از هر گونه اظهار ضعف خودداری کنید واضح و روشن از طرف بخواهید یا از جانب کسی پیغام بدید که رفتار خشنش را تصحیح کنه و اصلا در این موارد کوتاه نیایید فقط یادتون باشه نه توهین کنید نه تحقیر و نه تهدید فقط محکم و مودبانه خواسته تون را مطرح کنید یهنی پذیرفتن هر نوع خشونت مساوی با خشونت بیشتر پس بر خواسته تون پابرجا باشید همیشه سعی کنید از وابستگی زیاد به افراد خشن دوری کنید و روی شخیت مستقل خودتون کار کنید تا در صورت نیاز بتونید روی پای خودتون بایستید سعی کنید حامی مهربان وعاقلی برای خودتون دست و پا کنید تا احساس ارامش کنیدو در صورت نیاز ازش کمک بخواهید وسایل خطرناک را از دم دست خارج کنید و با بحث و جدل بی موردطرف را تحریک نکنید هر عاملی که باعث میشه زندگیتون بهم بریزه مشخص کنیدو براش راه حلی پیدا کنید سعی کنید در شرایط عادی با هم گفتگو کنید واحساساتتون را درست و حسابی و نه با گریه زاری یا با پرخاش و جنگ بلکه عادی مطرح کنید و اگر خشونت تکرار شد حتما به مشاوره مراجعه داشته باشیدبه کسی که به شما پرخاشگر به چشم بیمار نگاه کنید و ازش متنفر نباشبد خودتون را هم دوست داشته باشید وبا همه وجود به دنبال راه حل باشید همه اینهایی که گفتم خیلی سخته وصبرو تحمل می خواد اما حداقل پیش خودت سربلندی از اینکه برای زندگیت مبارزه کردی شاید جواب داد شاید نداد اما برنده کسیه که تسلیم نشه….همیشه راه حلی وجود دارد یا راهی خواهم یافت یا راهی خواهم ساخت ….در پناه خدا موفق باشی
نگار
من ۲۸ سالمه و کارمندم و یک ساله که عقد کردم ولی به دلیل اینکه خانواده من در شهرستان هستند اون هم با من زندگی میکنه به دستور پدرش من رو با خانوادم قطع رابطه کرده اما خانوادش همه امار زندگی من رو دارند.
تو این یک سال چندین بار کتک خوردم که سری اخر کلیه ام مشکل پیدا کرد خانوادش هم طرف اون رو می گیرند و همیشه من رو مقصر می کنند چند باری هم دیدم به زن هرزه ای که تو مجردیش باهاش رابطه داشته پیام داده و وقتی اعتراض کردم گفته در حد همین پیام بود و تمام شد
به نظر شما امیدی به خوب شدنش هست؟؟
مریم
نمیدونم چرا سرنوشت برا من همیشه بدبختی میخواد منم بعداز ۲سال عقد منو برده به یه شهر دور کنار خونوادش و تا حرف میزنم کتک میزنه وسایلم خرد میکنه به هیچکس هم جرات حرف زدن ندارم همش هم به حرف پدر مادرش گوش میده خسته شدم دیگه
مریم
نمیدونم چرا سرنوشت برا من همیشه بدبختی میخواد منم بعداز ۲سال عقد منو برده به یه شهر دور کنار خونوادش و تا حرف میزنم کتک میزنه وسایلم خرد میکنه به هیچکس هم جرات حرف زدن ندارم همش هم به حرف پدر مادرش گوش میده خسته شدم دیگه واقعا
سارا
من شوهر ندارم شاید خیلی مسخره به نظر میاد اما من دوست پسرم هر وقت عصبانی میشه من رو با کمربند به شدت اسپنک میکنه در حدی که تا چند روز از درد درست راه نمیرم و وقتی رابطم رو باش تموممیکنم باید منتظر خبر بدی باشم که بلایی سر خودش نیاره واقعا عاشقمه و عاشقشم اما نه تنها پشیمون نمیشه از زدنم بلکه اسم این کار رو تنبیه میزاره ، اون دکترا داره و من کارشناس ارشد قبول این رفتار برام واقعا سخته
ناریا
من۱۴ سالمه دوست پسرم۱۷ سالشه خییلی عاشقمه وقتی با پسر دیگه ای حرف بزنم یا کاری کنم خیییلی بد اسپنکم میکنه و کتکم میزنه زورمم بهش نمیرسه انقد اسپنک میکنه تا۲ روز نمیتونم بشینم بعدا خودش میاد میگه ببخشید
Samantha
سلام ۳ساله که با پسرعموم عقدیم و ۱ ماهه ازدواج کردیم تو این ۳ساله هر نوع بی احترامی و بی توجهی از شوهرم دیدم اما همش فک می کردم بعد ازدواج درست میشه مشکلاتمون اما بدترشده اصن ازم حمایت نمیکنه؟ و اگه حرفی بزنم حمله میکنه سمتم و کتکم میزنه چیکار کنم؟من خودمو لایق این همه بدبختی نمی دونم آیابایدجدابشم؟
Samantha
سلام ۳ساله که با پسرعموم عقدیم و ۱ ماهه ازدواج کردیم تو این ۳ساله هر نوع بی احترامی و بی توجهی از شوهرم دیدم اما همش فک می کردم بعد ازدواج درست میشه مشکلاتمون اما بدترشده اصن ازم حمایت نمیکنه؟ و اگه حرفی بزنم حمله میکنه سمتم و کتکم میزنه چیکار کنم؟من خودمو لایق این همه بدبختی نمی دونم آیابایدجدابشم؟
admin
من اگه بودم تردید نمیکردم و جدا میشدم
نگار
سلام .٧ ماه نامزد کردم.امروز نامزدم وسط خیابون دعواش شد که فحش بد داد محلش نزاشتم.بخاطر حرکتش باش حرف نزدم وقتی حرف زدم دعوام شد از ماشینش پیاده شدم ،زمانی که پیاده شدم فحش زشت بم داد و گذاشت دنبالم و من که گیج بودم وایساده بودم بعد اومد زد تو صورتم .الان من باید چیکار کنم.؟کمکم کنید لطفاً
admin
نگار جان معلومه که چیکار کنی دو راه داری بمونی و با مردی که تو دوران نامزدی یعنی بهترین دوران زنش رو میزنه بمونی و احتمالا تا اهر عمرت هی به بهونه های مختلف ازش کتک بخوری و قربانی شی یا این که این رابطه رو همینجا کات کنی
من
من ۴ سال با شوهرم دوست بودم اون وقتا خیلی سختی کشیدم اما هرچی که بود با مهربونی از دلم در می اورد و حداقل دلخوش بودم که خودش ادم خوبی ۸ ماه پیش عقد کردیم و ۲ ماه که خونمونیم اما تو این دو ماه فهمیدم که به قول خودش مشکل روانی داره سر کوچک ترین چیز دعوا و کتک کاری داریم فخش هایی می ده که واقعا اذیت میشم جالبه که خودم فوق لیسانس حقوقماما از ترس آبروی پدر و مادرم سکوت کردم و هفته ای ۲ بار کتک میخورم هر بارم بعد کتک زدن میگه بخدا دیگه این کارو نمی کنم و توبه کردم اما بازم انجام میده دیگه تنها راهی که برام مونده خودکشی
رویای رویا
سلا م.یاسمن خانم خوبین؟دوستان عزیزبایدخدمتتون عرض کنم که کتک خوردن وکتک زدن به هیچ وجه امرپسندیده ای نیست ولی جدایی وپاک کردن صورت مسئله هم دردی ازجامعه دوانمیکنه من خودم ۴سال بایک پسررابطه دارم درطی سال اول همه چیزگلستان بودولی بعدازیک ساب اولین سیلی روبه من زدچندین بارمنوکتک زدوهربارمن قصدجدایی میکردمواون باابرازپشیمانی واینکه میدونست چقدردوستش دارم مانعم میشدتااینکه حدود۷ماه پیش بخاطرآخرین کتکی که زدتصمیموگرفتم بشدت جلوش ایستادگی کردم کم محلی کردم وقتایی که بهم نیازداشت ازکنارش رفتم وخانواده هایی که مرددراون دست بزن داشت وکارشون به جدایی کشیده بودبهش نشون دادم رفتارموباهاش تغییردادم مقابله به مثل کردموسایت هاوفیلم هایی راجع به شکنجه زنان توسط مردابهش نشون دادم جوری شدکه خودش بخاطراینکه زده بودتوگوشم خواست خودکشی کنه ولی حالاخداروشکرکاملأتغییرکرده وموقع عصبانیت خودش روکنترل میکنه به نظرمن وقتی همسرتون یادوست وپسرتون ازکارش پشیمون میشه شماتغییرکردن روبه خودش واگذارنکنیدوخودتونم باروش هایی که بلدیدوباشناختی که ازرفتارطرف مقابل داریدکمک کنیدتغییرکنه البته بنده منکرراه حل جدایی نیستم ودربعضی مواقع باهاش موافقم بطورجدی امااینجوررفتارهاریشه دردرون اشخاص داره وبایدازدرون درمانش کردوحلش کردوجدایی تنهاباعث شدت گرفتن این رفتارات درانسان هامیشه امیدوارم خدابه زندگی هکه آرامش ببخشه وآرامش زندگی منم نگیره باتشکرازمطلب خوبتون