میگه: وقتی داشت میرفت مکه به این پسرک که مسئول هیئت مراسم عاشوراست گفت این چند روز عزاداری امام حسین خرجش با من. تو از جیبت خرج کن از مکه که برگشتم باهات حساب میکنم. مراسم رو هم تو فلان مسجد بگیر… مراسم رو گرفتن و همه جا هم اعلام کردن بانی این مراسم حاج آقا فلانیه که الان خونه خدا تشریف دارن و همه هم دعاشو به جون این مرد خیر کردن!

حالا که از مکه برگشته و پسرک لیست  مخارج رو بهش نشون داده گفته اووووه یه میلیون و نیم . من فقط میتونم ۳۰۰ تومنشو بدم! برو برا بقیه اش از مردم پول جمع کن. انشاالله سال دیگه من میدم!!!! (معلومه سالها مهمونی نداده بوده! فکر کرده با سیصد تومن میشه یه هیئت رو غذا داد ! فکر نکرده به هیئت بخواد شیرکاکائو و کیک هم نهار بده از سیصد تومن بیشتر میشه!  صد رحمت به اصهاب کهف!!! ) بیچاره پسره برا خرید همه چی چک داده بوده به امید این که حاج آفا از مکه میان پرداخت میکنن. خود پسره پیک موتوریه.  گفته حاج آقا مگه خودتون نگفتید با من. حاج آقا هم فرمودند آخه من فکر میکردم یه معامله سود دار میکنم نشد! الانم همینقدر پول دارم. پسره هم گفته خیلی ممنون اون سیصد تومن هم لازم نیست بدید. حالا پسره مونده و یه میلیون و نیم بدهی!!

 میگم: آخ که چقدر این حاج آقا زیارتشون قبوله. میگن مکه آدمو متحول میکنه این یکی ظاهرا زیادی متحول شده! وای که  دلم میخواد اینجور آدمها رو سر و ته آویزون کنم یکم فقط یه کم خون به مغزشون برسه!…
واقعا اون مکه رفتن چه ارزشی داره؟

*ممنونم ازسیما فهیم عزیزم برای هدیه لباس گرم به خانواده های نیازمندمون.
*متشکرم از پوپک نازنینم بابت هدیه سیسمونی به نی نی  بی سیسمونی  در راهمون.
*متشکرم از الهام معمار عزیز برای هدیه مبلغی برای تهیه سیسمونی برای نی نی مون.

 * برای عروس و دامادمون که پدراشون کارگرن و توان دادن جهاز ندارن جزئی ترین لوازم شروع یه زندگی رو میخواهیم. عروس و داماد بویین زهرا زندگی میکنن.
*یه حسابدار آقا نیازمندیم.

* ممنون از راهنمایی هاتون بابت گوشی. از بعد از اختلاف جدیم با نوکیا این اولین باره که یه نگاه محبت آمیز به سامسونگ انداختم! بلاخره اینو خریدم. امیدوارم چرخش برام بچرخه!!! ضمنا فروشنده گوشی از اون وبلاگ خون های درست و حسابی بود. آقای فروشنده اگه اینجا رو میخونید ممنون بابت اخلاق خوبتون…