سورپرایز
دو سه روزیه از شاگردام خبری ندارم نه تلفنی نه ایمیلی نه کامنتی … گفتم شاید از دستم دلخورن که چرا برای طرح سوال با اون خانوم دوئل نکردم یا نگفتم که من باید سوالها رو طرح کنم و پاش وانیستادم آخه خودم همیشه سر کلاس به بچه ها می گفتم که من تو زندگیم اون چیزهایی رو که قلبا” خواستم بهشون رسیدم چون برای رسیدن بهشون تلاش کردم ….و شما هم برای رسیدن به خواسته هاتون باید تلاش کنید..اینو واقعا راست می گفتم من خیلی از اوقات برای خودم نمیشه ها را تبدیل به میشه کردم. یادمه زمانی که از اسلامشهر می خواستم برای تهران انتقالی بگیرم گفتن هیچ جوری نمیشه و جواب که اومد منفی بود ولی من اون سال انتقالی گرفتم!!!! رفتم تو اتاق رئیس اداره مشکلاتم رو گفتم و مصرانه خواستار این انتقالی شدم من انقدر رفتم و رفتم تا بلاخره شورا دید من پر روتر از این حرفهام و با انتقال موقتم موافقت کرد!!!دو سال بعد هم همینطور و خود به خود سال سوم انتقالم دایم شد در حالی که من ۳ یا ۴ سال بیشتر سابقه کار نداشتم!!! همیشه برای رسیدن به خواسته هام تمام تلاشم رو کردم ولی در این مورد خاص یعنی طرح سوال اصلا پافشاری نکردم چون فکر کردم ممکنه فکر کنن کاسه ای زیر نیم کاسه هست که من اصرار دارم. اگرچه برای بچه ها یه سورپرایز دارم که بعد از امتحانات تو وبلاگم مینویسم!!!