فطریه گره گشای سیمین
صداش میلرزه و میگه خانوم رمضانی جون قربونت برم من یواشکی سیمین بهت زنگ زدم الان رفته بیرون، والله ما دنبال کارهای کاشت دندوناش رفتیم خدا خیرش بده اون دوستتون آقای صفری و آقای خدایاری رو که کلی تا حالا واسه این دندونای سیمین دردسر و خرج افتادن ، دکتری که معرفی کردن گفته که هزینه کاشت دندنهاشو که چند میلیونه قبول میکنه اما وسایل مربوط به کاشت رو باید خودمون تهیه کنیم. الان رفتم نسخه شو بگیرم میشه دو میلیون تومن حالا چه خاکی تو سرم کنم. یادتونه که دخترم داشت به خاطر این مشکلش خودکشی میکرد . حالا من خاک بر سر دومیلیون از کجا بیارم ؟ به خدا بعد اینهمه امیدواری جرئت نمیکنم بهش بگم که واسه تهیه نکردن وسایل، عملش کنسل میشه، به خدا شما نمیدونید ما تو چه شرایطی زندگی میکنیم خداشاهده ما تو خونه مون تلویزیون نداریم بچه ها گاهی میرن خونه همسایه فیلم میبینن ، یخچال نداریم یه فریزر کوچولو داریم به جای یخچال ازش استفاده میکنیم. تو رو خدا پاشو بیا خونه زندگی ما رو ببین باور کن گریه ات میگیره شرایط ما رو ببینی . این بچه ها پدر هم که ندارن من یه تنه زیر بار مشکلات زندگی….. میزنه زیر گریه و میگه خانوم رمضانی یعنی میگی فطریه به ما تعلق میگیره؟
میگم عزیزم خودتو نباز بزار من تو وبلاگم بنویسم بلکه جور شد، تا اینجاش که جور شده حتما باقیشم جور میشه… تلفنو قطع میکنم و میشینم پشت میز نهار خوری دستامو میکنم لای موهام و چشمامو میبندم فکر میکنم به تصادفی که منجر میشه به این که سیمین چهار تا دندونای جلوشو از دست بده و برای یه دختر ۱۸ ساله هیچ چیز به اندازه ظاهرش ارزش نداره. نداشتن دندونای جلو باعث میشه که خیلی از حرفاش نامفهوم باشه و ظاهرش واقعا نا زیبا…. فکر میکنم حادثه برای هر کدوم از ماها ممکنه اتفاق بیفته، از ته دلم از خدا میخوام به حرمت این روزهای عزیز کاری کنه که دل این دخترک شاد شه…
*متشکرم از لیلا مامان مارتیا برای هدیه لوازم خونه و مدرسه به خانواده های نیازمندمون.
*ممنونم از معصوم عزیز برای هدیه مبلغی پول جهت خرید مانتو برای خانومی که مانتو نداشت…
** این آقا معطل یه میلیون پول پیش خونه است که زن و بچه اش رو از ویلونی نجات بده…
** این دخترک جهاز نداره…
*لطفا اگه کسی فطریه شو به حسابم می ریزه بگه که به خانواده سیمین بدم یا به خانواده دیگری …. ممنونم…