فرشته ای در اتوبوس
درست از چند روز قبل که یه اتفاق باعث شد نسبت به این وبلاگ و کارایی که میکنم دلسرد بشم هی اتفاقات مختلف میفته که انگار خدا میخواد یه جورایی با نشونه هاش بهم بگه یاسمن از کمک کردن به آدمها دلسرد نشو… اولش خانومی که یه بار خونه مون کار کرده زنگ میزنه و میگه خوابتو دیدم و وقتی خوابشو تعریف میکنه به پهنای صورتم اشک میزیم از بس خواب قشنگیه.. و حالا هم این اتفاق…
رفتم از علا الدین موس فراسو بخرم. فراسو رو که تو این پست خدمتتون عرض کردم چقدر نسبت بهش ارادت دارم.
تو راه برگشت تو اتوبوس بغل دست یه خانوم میشینم. با خودم میگم بزار یه زنگ به فرشید ملکان بزنم ببینم برا گوشت و مرغ ماه رمضون چقدر کمکمون میکنه. موبایلو از تو کیفم در میارمو شماره فرشید و میگیرم. بعد از احوالپرسی میگم: فرشید برا سی تا خانواده نیازمندمون واسه ماه رمضون کمکمون میکنی یا نه؟ میگه: چرا که نه. چقدر میخواهید هزینه کنید؟ میگم : هر چقدر پولمون برسه. رسید، هر خانواده دو کیلو گوشت و دو تا مرغ و چیزای دیگه ، اگه کمتر پول جمع شد کمتر. میگه: باشه فردا زنگ بزن بگم چقدر میدم. تشکر میکنم و قطع میکنم. خانومی که تو اتوبوس روبروم نشسته با ناراحتی میگه: انقدر راننده تند میره حالت تهوع گرفتم. میگم: بیا جاتو با من عوض کن ، تهوع ات مال اینه که خلاف جهت حرکت نشستی. جامونو که عوض میکنیم خانومی که اول کنارش نشسته بودم میگه: ببخشید من خیال نداشتم حرفاتونو با اون آقا گوش بدم ناخوداگاه شنیدم. بعد دست میکنه تو کیفش ۲۵ هزار تومن در میاره میگه این پولم از قول من بزارید رو پول خرید مواد غذایی برا اون خانواده ها …
قلبم میریزه پایین. خدایا … چقدر فرشته دور و برم میزاری؟ میگم: ممنون عزیزم اسم شما چیه؟ میگه : هیچی ولش کنین. میگم :نه واسه خودم میپرسم. میگه : زهره…
زهره عزیزم ممنون که ندیده و نشناخته به من که یه غریبه بودم اعتماد کردی. ایمان دارم که خدا بهترینها رو در مسیرت قرار بده… همون طور که بهترین آدمهاشو در مسیر من قرار میده.
متشکرم از آقای ذوالفقاری از شرکت بهریزان جهت هدیه مبلغی پول برای ودیعه مسکن عروس و دامادمون.
ممنونم از خنم نائینی عزیز مامان هاله و هدی برای هدیه مبلغی پول جهت خانواده های نیازمندمون.
متشکرم از علی خالقی عزیز و فرشید ملکان مهربان برای کمک جهت خرید مواد غذایی برای ماه مبارک رمضان.
ممنونم از مریم و محبوبه گلم از کانادا برای هدیه یخچال به خانواده ای که یخچال نداشتند.
متشکرم از شبنم آذری دوست و هم خونه قدیمی ام برای هدیه ۴۰ کیلو آش به خانواده های نیازمندمون.
ممنونم از مریم غریب عزیزم برای هدیه تخت و کمد به خانواد ه ای نیازمند.
متشکرم از فاطمه گلم برای هدیه مبلغی پول برای خرید ماه رمضون.
و ممنون از زهرای عزیزم که همش در پی حل مشکلات خانواده هامونه.
وممنون از دختردایی عزیزم بنفشه که هر ماه مبلغی رو برای کمک به خانواده ای نیازمند بهم میده.
مریمی عزیز کامنت خصوصی تو دیدم متاسفانه ایمیلت غلطه و نمیتونم برات ایمیل بفرستم . عزیزم برام یه شماره تلفن بزار باهات تماس میگیرم یه میلیون تومن رو هر موقع بریزی به دو تا عروسی که گفتی میدم.
- همچنان عروس بی جهاز داریم.
- در قرن بیست و یکم! این خانواده تلویزیون ندارن.
- این دانش آموز که رشته اش هم کامپیوتره ، کامپیوتر نداره.
- این خانوم پیر نیاز به یه میلیون تومن پول پیش برای اجاره یه اتاق داره.
- کسی یه زودپز نداره واسه این خانواده نیازمند که خانوم خونه نون آور خونه است و میخواد تا میرسه بتونه یه عذایی حاضر کنه؟
پی نوشت: چند وقت پیش در اینجا مطلبی رو در رابطه با رفتار نادرست بعضی از مبلغین دین که باعث دین گریزی جوانان میشه نوشتم ، بعضی از خوانندگان هم در این رابطه کامنت گذاشتن که ظاهرا افرادی این مسئله رو به خودشون گرفتن و هم نوشته من ، هم کامنتهای خوانندگان باعث ناراحتی شون شده. اگرچه اون پست رو بلافاصله بعد از این که دیدم باعث دلگیری شده حذف کردم اما لازم دیدم که یک بار دیگه اینجا بنویسم که من نظرم فرد خاصی نبوده و صرفا این مطلب رو به این جهت نوشتم که اگه کسی مبلغ دینه حواسش باشه که رو لبه تیغه و رفتارش بیش از دیگران زیر ذره بینه. از اونجایی که من معتقدم دین عاملی است که ما رو از انحطاط دور نگه میداره صرفا هدفم از نگارش اون پست کمک به جذب جوانان به دین بوده. نتیجتا همینجا از هر کسی که اون پست باعث ناراحتی و رنجشش شده عذر میخوام و امیدوارم که خدای مهربون و بخشنده همه ما رو به راه درست هدایت کنه.