مادر

قرار بود نگار و بابا م و برادرم با هم از ایران برن اما متاسفانه به بابا اف بی آی چک خورده و ویزاش نیومده کمتر از دو هفته به رفتنشون مونده و من خیلی نگران تنهایی بابا هستم این شبها عین خل ها همش از روح مامان میخوام که کمکمون کنه که قبل از رفتن نگار و علیرضا ویزای بابا هم بیاد که بابا تنها نمونه . فکر میکنم حضور مادرم تو زندگی مون چه گوهر گران بهایی بود و ما قدرش رو نمیدونستیم ما عاشق مامان بودیم و با همه وجود تا اخرین لحظه های حیاتش بهش عشق دادیم همه مون من گلناز مریم علیرضا و بابا … حتی روزهای آخر قبل از رفتنش به آی سی یو که تو خونه رو تخت بیمارستانی و زیر اکسیژن بود بابا کنار تختش میخوابید و غرق بوسه میکردش… اما نمیدونستیم که نبودش آرامش رو از زندگی هامون میبره .وای که اگه میدونست چقدر دلتنگشم میومد به خوابم تا کمی از دلتنگی هام رو کم کنه …

ادامه مطب

دانشجوی دکترا

پسرک دانشجوی دکتراست ولی از نظر مالی امکان پرداخت شهریه رو نداره برای همین این ترم مرخصی گرفته به دنبال شغلی هستیم براش تا بتونه هم کمک خرج خانواده اش باشه هم شهریه دانشگاهش رو بده محدوده کار براش عباس اباد متل قو و چالوسه …ممنون میشم اگه کسی میتونه کاری براش جور کنه بهم اطلاع بده

ادامه مطب