خامه بهداشتی!

میاد میشینه پشت میز و ظرف نون رو میکشه جلوش. یه تکه نون بربری برمیداره و میزنه تو خامه. ( در حالی که تو ظرف خامه قاشقه) بعد یه گاز میزنه و دوباره بقیه نون رو میزنه تو خامه. هی نون گاز زده اشو میکنه تو ظرف خامه ای که قراره بقیه همکارها  هم ازش بخورن. اول فکر میکنم که خوب لابد تا ته ظرف خامه رو قراره یه نفری بخوره. اما چند لقمه ای که میخوره ظرف رو میزنه کنار و شروع میکنه در باب تربیت فرزندش و این که بچه های مردم چقدر بی ادب و … هستند صحبت کردن. تا بیام دور کلام بگردم ظرف خامه مورد نظر  با ظرف خامه های دیگه روی میز قاطی میشه… چقدر دلم میخواد بهش بگم دوست خوبم شما که انقدر ادعای تربیت داری ممکنه بپرسم چرا نونتو که گاز زدی میزنی تو خامه ای که بقیه هم میخوان بخورن؟ اما بعد پشیمون میشم. مثل خیلی اوقات که از گفتن حرفی که تو گلومه پشیمون میشم و بعدشم از نگفتنش پشیمون تر!  

 ممنونم از ترنم عزیزم جهت  کمک برای جهاز دختری که پدر و مادر نداره و تحت سرپرستی عمه اشه… دوست عزیزی که سوال کردی پول ماشین خانواده  “ر” چقدرش مونده. یک میلیونش هنوز مونده…  ممنون از آقای بیگی برای کمک  مالی به دختری بی بضاعت…

ادامه مطب

نه خود خورم نه کس دهم… گنده کنم به سگ دهم!!!

از در که میاد تو بی مقدمه میگه: یاسمن تو حقوقتو میبری خونه؟ میخندم و میگم: چطور مگه؟
میگه: باور کن همین الان ۱۵۰ میلیون تومن تو حساب شوهرمه اما سر ماه که میشه میگه حقوقت کو؟ یا حقوقت چرا انقدر کمه؟  فکر نکنی دوستم نداره. باور کن تا دم در محضر هم رفتیم اما من نذاشتم خونه رو به اسمم بگیره. اونم به اسم بچه ها خرید.
با تعجب میگم چرا؟ میگه : برای این که خونه به اسم من بخره فردا میخواد یکی هم برا خواهرش بخره! بعد با بغض میگه من نذاشتم خونه برام بخره اونوقت  رفت ده میلیون گذاشت رو پول پیش خواهرش براشون یه خونه بهتر اجاره کرد!!!  میخندم.
میگه: باور نمیکنی؟ همین الان لب تر کنم برام یه پرادو خریده اما من با همین ۲۰۶ قراضه میرم و میام اما نمیزارم با خرید کردن واسه من این اجازه رو پیدا کنه که واسه اونا چیز بخره. از اول زمستون یه پالتو میخوام نخریدم اونوقت اون واسه پدر ۹۰ ساله اش مبل ۵ میلیون تومنی خریده!!!
میگم: خوب خنگ خدا اینا که همش به ضررته. نه خود خورم نه کس  دهم گنده کنم به سگ دهم!!! دختر خوب اشتباه میکنی.. خوب بزار واسه تو خونه و ماشین بخره بعد بره واسه پدر مادرش هم هر چی دوست داره بخره… از تو که کم نمیاد میاد؟ میگه: من هر چی بگم تو متوجه نمیشی… راست میگه واقعا متوجه نمیشم…
شما جزو کدوم دسته اید؟ اونهایی که حاضرن گشنه بمونن اما همسرشون لقمه ای تو دهن خانواده اش نزاره؟ در صورت امکان با ذکر سن و میزان تحصیلات نظرتون رو بگید این ادامه تحقیق قبلیه.

—————————————–

میگم کاش همه کسانی که میخوان در مورد صحت گفتار من تحقیق کنن عین کامنت گذار پست پیش باشن آقای تازه وارد… چرا؟ چون نیمی از باقیمانده پول خرید ماشینو به حسابم ریختن و گفتن انشالله الباقیشم جور میکنن و میریزن. آقای ابراهیم امیدی یه دنیا ممنون. مریم عزیزم ممنون برای کمک به خانومی که ماههاست حقوق نگرفته چون شرکتیه و متاسفانه شرکتهای خصوصی وابسته به آموزش و پرورش فکر میکنن طرف برای خنده یا تفریح اومده خدمتگذار شده و از مهر حقوقشو ندادن!  نمیدونی چقدر خوشحال شد. متشکرم از آرام عزیز  و لیلای نازنین برای کمک به خانواده ای بی بضاعت. محبوبه یاوری عزیز مبلغی که ریختی به حسابم نشست ممنون عزیز دلم.

*همچنان منتظرم ببینم کسی تو صدا و سیما آشنا نداره؟

*یک خانواده بسیار بی بضاعت که حتی خونه شون آب نداره ( و من نمیدونم چطور بدون لوله کشی آب زندگی میکنند اون هم در پایتخت!)  یخچال و بخاری ندارن…
*ممنون از جناب آقای ثمره و زهرای نازنینم برای پیگیری مستمر و به موقع تموم نامه هایی که بهشون ارجاع میشه.

ادامه مطب

فراورده های فاسد شما را به قیمت روز خریداریم!

با این که نوشابه دوست دارم اما ترجیح میدم اگه قراره نوشیدنی با غذا بخورم دوغ باشه. دوغ کفیر مال کارخونه پگاه از دوغهای بدون گاز و خوشمزه است. اما این بار نمیدونم چه اتفاقی در پروسه تولیدش افتاده که….
در شیشه اشو باز میکنم و میریزم تو لیوان. اولین قُلُپ رو که میخورم یاد وقتی میفتم که بچه  کوچیک داشتم! دقیقا بوی پیشبند بچه های شرخوار رو میده!!! باور کنید دروغ نمیگم انگار یکی گلاب به روتون شده تو شیشه! میگم: وای چقدر بدمزه است!
که ارشیا پسر خواهرم یه قُلُپ از دوغش میخوره و میگه: آره خاله خیلی بدمزه است.
فرداش با مسئول شکایات پگاه صحبت میکنم.
و امروز صبح از پگاه میان و به رسم دلجویی! یه خامه، یه شیر عسل، یه شیرموز ،یه پنیر خامه ای، یه شیر بزرگ برام میارن و دوغ با اسانس پیشبندشون رو میبرن… خلاصه این که فراورده های فاسد شما را به قیمت روز خریداریم!

*ممنونم از مریم عزیزم برای هدیه یه گوسفند به خانواده های بی بضاعتمون.
*متشکرم از ایمن عزیز برای هدیه یه کامپیوتر به دانش آموزی بی بضاعت و جناب مهندس سیف وند *برای هدیه هارد رایگان به همون دانش آموز.
*برادر عزیز ابراهیم پرسیدین چقدر از پول ماشین برای اون خانواده نیامند جور شده ۶۵۰ هزار تومن… فعلا دو میلیون و پنجاه کم داریم.
*آقا کسی تو صدا و سیما آشنا نداره؟برای یه بنده خدایی میخوام که آهنگسازه…
*همچنان دنبال کار میگردم برای یه پسر خوب که دیپلم برق داره.
*تاریخ ۳۰ دی ماه یه نفر پول ریخته به حسابم. ممنون باید پولو به کدوم خانواده بدم؟

بازم شرایط جور شد تا یه دوست خوب وبلاگی با چهره ای مهربون و آرام بخش رو ببینم…  اونم تو لحظه هایی که پر از استرس بودم….. یه دنیا ممنون برادر خوبم اهورا. امیدوارم که بتونم محبتت رو جبران کنم.

مینو را بخوانید…

ادامه مطب