میگه خانوم رمضانی دستم به دامنت با یه خیریه صحبت کردیم گفتن یک و ششصد اگه بدین اقلام ضروری رو بهتون میدیم تو رو خدا یه فکری به حال این دختر بکنید گیر جهاز مونده … فکر میکنم دختری که گیر یه پدر معتاد بیکاره با سه تا خواهر دیگه و مادری که تو خونه های مردم کار میکنه تا شکم همه رو سیر کنه چه گناهی کرده حالا که تو دانشگاه یکی ازش خوشش اومده برای نداشتن جهیزیه تو جهنمی که پدر و مادر براش ساختن بمونه

مهربون ترین های من هر کدومتون که دوست دارین میتونین فطریه و کفاره تون رو به این حساب بریزین تا من بین خانواده های نیازمند و آبروداری که میشناسم تقسیم کنم فقط لطف کنین هر کی ریخت حتما بهم تاریخ و مبلغو خبر بده که با پولهای دیگه قاطی نشه
۶٠٣٧/٩٩١٣/٨٩٣٠/٨۶٨٩ سیبای بانک ملی به نام یاسمن رمضانی با آرزوی زیباترین روزها برای شما دوستان عزیزم

سالها پیش از همسرش جدا شده و با پسرش زندگی میکنه صاحبخونه به پول پیش خونه شون یه میلیون اضافه کرده و ماهی پنجاه هم به اجاره … اشک میریزه و میگه واقعا در توانم نیست یه میلیون رو بدم. دلم میگیره و فکر میکنم آیا اگه سالها پیش مادرش رو از دست نمیداد و پدرش دوباره ازدواج نمیکرد بازم همین سرنوشت تلخ براش رقم میخورد ؟ شاید آره و شایدم نه … الان برای این زن تنها یه میلیون تومن حکم میلیونها تومن رو داره و من در حالی که بغض راه گلوم رو گرفته نمیدونم چه کمکی از دستم براش برمیاد .. آیا کسی هست که بتونه با دادن این یه میلیون دلش رو شاد کنه ؟ یا کسایی هستن که با کمکهاشون بتونن یه میلیون رو جور کنن….