میگه خانوم رمضانی دستم به دامنت با یه خیریه صحبت کردیم گفتن یک و ششصد اگه بدین اقلام ضروری رو بهتون میدیم تو رو خدا یه فکری به حال این دختر بکنید گیر جهاز مونده … فکر میکنم دختری که گیر یه پدر معتاد بیکاره با سه تا خواهر دیگه و مادری که تو خونه های مردم کار میکنه تا شکم همه رو سیر کنه چه گناهی کرده حالا که تو دانشگاه یکی ازش خوشش اومده برای نداشتن جهیزیه تو جهنمی که پدر و مادر براش ساختن بمونه