سیزده بدر

امسال اولین سیزده بدری بود که من به خاطر در استراحت بودنم نتونستم برم بیرون….شب موقع خواب یادم افتاد که حتی سبزه هم گره نزدم. سنت دوستداشتنی که از وقتی یادمه همیشه انجامش میدادم و  به برآورده شدن آرزوهام از این طریق هم ایمان داشتم! یادم افتاد که سبزه مون رو هم چون زرد شده بود دو روز پیش انداختم دور!!! چشمام رو بستم و در ذهنم یه سبزه خیلی قشنگ رو تصور کردم و بعد آرزوم رو که الان اصلا” یادم نیست چی بود تو دلم گفتم و سبزه خیالی رو گره زدم!!! خوب دیگه اینا عوارض زیادی تو خونه موندنه!!! شما چی؟ سبزه گره زدید؟ آرزوهای قشنگتون رو گفتید؟ براتون آرزوی برآورده شدن خواسته های قشنگتون رو دارم….

ادامه مطب

تولد من

برای من همیشه بهار یه حس متفاوتی با فصلهای دیگه داشته آخه من در بهار متولد شدم اونم درست اول فروردین و احتمالا” بهترین عیدی اون سال به پدر و مادرم بودم!!!!یا شایدم به قول خواهرم بدترین مزاحم درست تو اوج کارهای عید و درست موقعی که همه دوست داشتن سر سفره باشن به خاطر آمدن من تو بیمارستان بودن !! در هر حال من اومدم و از این که  اومدم خیلی شادم!!! و به همین دلیل همیشه قبل از تحویل سال یه حس خاصی دارم یه جوری احساس میکنم نو میشم و اصلا” هم نمیخوام به روی خودم بیارم که داره یه سال به سالهای عمرم اضافه میشه…من فکر میکنم فکر پیری یا اینکه داریم از جوانی دور میشیم به شناسنامه مون ربط نداره و فقط به احساسات درونی مون مربوط میشه… اون موقع ها که که بچه دبیرستانی بودم به نظرم آدمهای ۳۷ ساله دیگه از رده خارج بودن و نمیشد اسم جوان روشون گذاشت ولی حالا که خودم رفتم تو ۳۷ سال فکر میکنم حالا حالا ها واسه جوان بودن و حس جوونی وقت دارم… به هر حال من معتقدم هر لحظه از عمر ما فرصتی است کوتاه برای کسب تجربه ای بزرگ پس ازش به نحو احسن استفاده کنیم  …..

ادامه مطب

ظرف شکستن بدتره یا دل شکستن؟

دیشب رفته بودیم جایی عید دیدنی من که از کمک کردن معافم و چون در استراحتم فقط میخورم!ولی یکی از مهمانها که داشت کمک میکرد ناخواسته یک ظرف از دستش افتاد و شکست و تا موقع بلند شدن دمغ و ناراحت نشسته بود و هزاران بار از صاحبخونه به خاطرشکستن ظرف عذرخواهی کرد و همش در فکر این بود که چطور و ازکجا اون ظرف رو که قدیمی هم بود تهیه کنه…. و من تمام راه برگشت در این فکر بودم که ایا اگر دلی رو هم بشکنیم همینقدر ناراحت میشیم و با همین شدت از طرف عذرخواهی میکنیم؟ و در صدد جبران بر می آییم؟ بعد دیدم انگار اکثر آدمها برای شکستن چیزهای قابل رویت بیشتر غصه میخورن تا چیزهایی مثل قلب و روح وگفتم شاید اگر میشد شکستن دلها و زخمی کردن روح آدمهایی که باهاشون در ارتباط هستیم رو ببینیم کمتر دلی می شکست و کمتر روحی خدشه دار میشد…. شما چطور فکر میکنید؟حالا که نمیشه روح و دل رو دید بیاییم محتاطانه تر عمل کنیم تا کمتر دیگران از ما آزرده خاطر بشن اینطوری خودمون هم راحت تر و سالمتر زندگی میکنیم… 

ادامه مطب