امسال اولین سیزده بدری بود که من به خاطر در استراحت بودنم نتونستم برم بیرون….شب موقع خواب یادم افتاد که حتی سبزه هم گره نزدم. سنت دوستداشتنی که از وقتی یادمه همیشه انجامش میدادم و  به برآورده شدن آرزوهام از این طریق هم ایمان داشتم! یادم افتاد که سبزه مون رو هم چون زرد شده بود دو روز پیش انداختم دور!!! چشمام رو بستم و در ذهنم یه سبزه خیلی قشنگ رو تصور کردم و بعد آرزوم رو که الان اصلا” یادم نیست چی بود تو دلم گفتم و سبزه خیالی رو گره زدم!!! خوب دیگه اینا عوارض زیادی تو خونه موندنه!!! شما چی؟ سبزه گره زدید؟ آرزوهای قشنگتون رو گفتید؟ براتون آرزوی برآورده شدن خواسته های قشنگتون رو دارم….