تابستانه

این تابستون یکی از پر مشغله ترین تابستون های عمرم بود… کنکور نگار، عقد برادر زاده و خواهر زاده رامین، به دنیا اومدن خواهر زاده خودم که شده همه ی زندگیم،  نمایشگاه نقاشیم ، سه تا مسافرت که دو تاش به فاصله یه روز از هم بود و باعث شد که خیلی این جا کم کاری داشته باشم. واقعیت اینه که اینجا واقعا محل آرامش منه. یعنی وقتی دلم از همه جا گرفته، وقتی دلشوره اتفاقاتی رو دارم که قراره بیفتن یا نیفتن! وقتی انتظار لحظه هایی رو دارم که دوستشون دارم یا ندارم! وقتی از دست یکی دلم میگیره، وقتی خسته میشم از کارهای خونه ، وقتی دلم میخواد منو بفهمن و فهمیده نمیشم! وقتی قراره مثل کوه مقاوم باشم و یه باره میشم عین پنبه، وقتی اشکام بی دلیل از روی گونه هام میغلطن پایین ، وقتی دلم برای بابا و مامانم تنگ میشه،  خلاصه وقتی درگیر اتفاقات روزمره این زندگی میشم جایی که بهم حس امنیت میده اینجاست. کامنتهای شماها و درد و دل هاتون منو لبریز عشق میکنه یادم میندازه که من تنها نیستم، یادم میندازه که ما همه یه نفریم. یه تن واحده و از این حس غرق امنیت میشم… امروز تازه از مسافرت رسیدیم. دلم واقعا برای خونه و این صندلی و این کیبورد تنگ شده بود. این که یه فنجون چای بریزم و از وقتی که داغه شروع کنم به خوردن شکلات تا وقتی که شکلاتم تموم شه و من هنوز به نصفه چای هم نرسیده باشم…چند روز دیگه جواب کنکور نگار رو میدن و من این بی قراری رو فقط این جا کنار شما میتونم به صبر تبدیل کنم…

قبل از سفرم برای ایتام پول جمع کردیم لازم میدونم که اولا از همه همکارای خوبم که کلی کمک کردن تشکر کنم وبعد از مهیار عزیز ، مهناز نازنین ، بانوی ماه و آب عزیزم که تو این کار قشنگ ما رو یاری دادن.
ممنونم از سارینای گلم ، اشکان مزارعی عزیز، محدثه نازنین و مریم گل برای هدیه مبلغی برای خانواده های نیازمندمون.
ممنونم از برادر خوبم سعید برای هدیه  مبلغی پول  برای آقایی که تو قسطهای ماشینی که گرفته خرج زندگی شو در بیاره مونده…
ممنونم از دوست عزیزم … برای هدیه مبلغی پول برای تهیه سیسمونی برای نی نی مون که داره به دنیا میاد.
ممنونم از معصوم گلم برای هدیه کفاره و فطریه اش به خانواده هامون.

* یه نی نی دختر تو راه داریم که اگه کسی دلش میخواد میتونه تو تهیه وسایل اولیه واسه نی نی مون کمک کنه.
*این پسر بچه یک ساله مون که مامانش هم مشکل روانی داشته و رهاش کرده .و رفته و الان خواهرش که خودش با ۳ تا بچه از راه کار کردن تو خونه های مردم زندگیشو میچرخونه داره از پسرمون مراقبت میکنه به خاطر نقص مادرزادی نیاز به یه جراحی داره اگه کسی دوست داره میتونه کمک کنه. پسرمون تو طبی کودکان قراره جراحی شه. ضمنا لباس هم اگه در حد نو دارین ممنون میشم به دستم برسونین.
*این خانوم برای گذران خرج زندگی خودش و سه تا دخترش الان مدتهاست دنبال کاره بسیار خانوم با شخصیتیه و من تاییدش میکنم .

در تاریخ های دوم و سوم مرداد ۵۰ هزار تومن ۱۹ مرداد ۱۰۰ هزار تومن، ۳۱ مرداد ۵۰ هزار تومن ، ۴ تیر ۵۰ هزار تومن به حسابم اومده که نمیدونم کدوم عزیز و به چه منظوری به حسابم ریخته لطفا هر کی ریخته خبرم کنه.

ادامه مطب

دست روزگار

میگه از سر ناچاری خونه های مردم کار میکنه جوونه یاسمن خیلی جوونه یه دختر بچه ۵ ساله داره. شوهرش تو بازار کار میکرده و یه نفر تا خرخره سرشون رو کلاه میگذاره و نتیجه این میشه که مردک با کلی بدهی میفته زندون. تموم مال و اموالشون هم بابت بدهی میگیرن. دخترک چند وقتی خونه خواهراش بوده که بلاخره صدای شوهرخواهرها در میاد و حالا رفته یه خونه کوچولوتو کرج احاره کرده. که البته هیچی وسایل نداره نه گاز نه یخچال …. میگم وای کاش یخچال رو زودتر گفته بودی دیروز یکی از دوستام یخچال داشت دادم به کسی… میگه خلاصه هیچی نداره. خانواده اش بهش فشار آوردن که از پسره طلاق بگیره اما میگه دوستش دارم میدونم که با جربزه است از زندون که بیاد بیرون دوباره از نو شروع میکنیم. بعد میگه یاسمن یه خونه زندگی داشته که نگو. همیشه تعریف خونه شو میکرد و من فکر میکردم اغراق میکنه دیروز آلبوم عکسهاشو آورد دیدم بابا بدبخت راست میگه خونه اش شهرک بوده و زندگیشم خوب . دلم براش خیلی می سوزه… میگم غصه نخور من همه سعیم رو میکنم بلکه بتونیم براش وسایل جور کنیم…. تو راه برگشت خونه با خودم فکر میکنم هیچ تضمینی وجود نداره که این بلا سر هر کدوم از ماهایی که زنگی هامون خوبه نیاد. یه اشتباه کوچیک یه ندونم کاری یه رفیق نامرد …. و دعا میکنم که کائنات به همه ی جوون هامون کمک کنه که راه رو درست برن…
اگه کسی وسیله خونه داره که لازم نداره برای این خانوم و بچه اش همین جا کامنت بزاره …

ک هفته ای میرم مسافرت لطفا اگه کسی پولی میریزه یا کاری داره اس ام اس نده اینجا کامنت بزاره چون گوشیم خاموشه..

* تشکر از همه دوستانی  که تو این مدت همراهم بودن برای تهیه غذای یتیم و غیره بمونه وقتی از سفر برگشتم چون الان خیلی عجله دارم…

براتون بهترین ها رو آرزو میکنم….

ادامه مطب

غذای ایتام

میگه زنگ زدم بهت بگم دیشب خوابتو دیدم بگو چه خوابی ؟ میگم لابد خواب دیدی تو جهنمم!! میخنده و میگه نه خواب دیدم بهم زنگ زدی گفتی نمیخوای ماه رمضونی پول غذا برای بچه های یتیم جمع کنی!!! حالا زنگ زدم بگم چرا میخوام فقط بگو برای هر یه نفر چقدر پول جمع کنم. میگم ها ها من تو خوابم شماها رو ول نمیکنم!!!
هر یتیم رو ۱۰تومن حساب کردیم هر کس دوست داره تو این کار سهیم شه خبر بده… بگه چند تا یتیم رو میخواد غذا بده... البته بگم که ما مواد غذایی رو به صورت خام میدیم که حروم و هدر نشه و هر جور دوست دارند استفاده کنند. فکر میکنم فقط مرغ بگیریم. بستگی به پولی که جمع کنیم داره…

*مردی از متروی نازنین یه گوسفند تپل هدیه داد بهمون و علیشاه صمدی و آقای فریور هم ۴۵ تا بسته مواد غذایی عالی شامل انواع حبوبات و ماکارونی و قند و شکر و چای و ۱۰ کیلو برنج و یه حلب روغن و با کمک دوستهای دیگم یعنی فرشید ملکان عزیز (جواهری ملکان) ، داداش مهربونم علیرضا، پوپک عزیزم، معصوم نازنین، نیلوفر گلم، ماری مهربون و سمن عزیز تونستیم به همه خانواده هامون مرغ و گوشت عالی هم بدیم. نمی دونید چقدر خوشحال می شدن وقتی اون همه مواد غذایی رو یک جا تحویل میگرفتن. امیدوارم همونطور که شما خنده روی لبهای خانواده ها مون نشوندین کائنات هم زیباترین خنده ها رو روی لبهاتون بشونه…
** تشکر ویژه از سعید عزیز برای کمک به دو تا خواهر که مشکل مالی فراوون دارن و تو اجاره خونه و خرج زندگی شون موندن.

*و ممنون از دوستان عزیزم یلدا و پریسا و نیلوفر برای کمک به شیمی درمانی بچه ۷ ساله.
* متشکر از دوست عزیزم ژاله گلستانی ، مریم نازنین و  سارینای مهربون ، اشکان مزارعی گلم  و ماری نازنین برای هدیه  مبلغی پول برای خانواده های نیازمندمون.
*ممنونم از صیدای عزیزم و معصوم گلم و مریم میرمحمد خانی نازنین  برای کمک جهت خرید شیر خشک برای نوزاد پسری  که مامان نداره. (اگه کسی لباس دست دو نو هم برای این بچه داره میتونه خبرم کنه فکر کنم الان بچه ۶ ماهه باشه ) .
*متشکر از ندای عزیزم برای هدیه مبلغی پول برای تهیه مواد غذایی برای ۷ خانواده بی سرپرست.
* مرتضی عزیز باز هم از اونور دنیا مبلغی به صندوق قرض الحسنه مون کمک کرد مرتضی کلی ممنونم.
*دوست خوبم خانوم شفیعی ممنون از هدیه یه یخچال به خانواده ای نیازمند و خانوم طاهریان عزیز هم ممنونم که با هدیه یه تلویزیون و ضبط ، دل همون خانواده رو کلی شاد کردین.
*متشکرم از دکتر سیامک یعقوبی عزیزم که نه تنها خودش ۶ تا دندون رو برای دختری ایمپلنت کرد بلکه مخارج گذاشتن روکش رو هم که کس دیگه ای داره برای اون دخترک میزاره تقبل کرد… دست یه همچین فرشته هایی رو باید بوسید …   امیدوارم کسی رو از قلم ننداخته باشم.

*** این خانوم جوون  که شمال زندگی میکنه برای مخارج شیمی درمانیش به کمک نیاز داره……
** برای این نی نی مون که شهریور به دنیا میاد و دختر هم هست سیسمونی میخوایم بگیریم.

در تاریخ ۲۱ تیر۱۰۰۰۰۰۰، در تاریخ ۷ تیر ۵۰ تومن ، در تاریخ ۱۲ تیر ۵۰ تومن، در تاریخ ۳۰ خرداد ۵۰ تومن، در تاریخ ۲مرداد ۵۰ تومن ، در تاریخ ۱۱ مرداد ۱۰۰ تومن و در تاریخ ۹ مرداد ۱۰۰ تومن به حسابم ریخته شده لطفا هر کی ریخته بنویسه که بابت چی یا  باید به چه کسانی داده بشه. کسانی که مینویسن که پول رو ریختن کد بانک یا شماره پیگیری  یا اگه با کارت ریختن ۸ رقم اول کارتشون رو بزارن ممنونم.

ادامه مطب