ماه رمضون

اونقدر فکر توی سرم هست که هیچ جوری نمیتونم بنویسم . تو این روزها ده ها بار word رو باز کردم یه خط نوشتم و بعد سیونکردم و word رو بستم. دلم میخواد بیام و راجب ماه رمضون بنویسم . هر سال قبل ماه رمضون شروع میکنم به جمع آوری اذوقه برای خانواده هامون. این روزها گوشیم هی زنگ میخوره که سلام خانوم رمضانی ما رو توماه مبارک فراموش نکنی… نمیدونم با این وضع گرونی چقدر میتونم آذوقه براشون جمع کنم. صدای ربنا تو گشوم میپیچه و باخودم میگم یعنی با این شرایطی که هست برای افطارشون چی میخورن یا سحر چی میخورن که بتونن تا افطار طاقت بیارن…. خیال دارم برای ۴۵ تا خانواده مون مرغ، گوشت اگه بشه برنج و خرما و قند و چای و شکر و کره پنیر یا چیزهای مقوی دیگه بخرم. دعا کنید که شرمنده نگاه پر تمناشون نشم تا اونا هم لا اقل این ماه که ماه برکت هست خجالت زده بچه هاشون نشن….

*** برای عمل جراحی این بچه ۷ ساله و مخارج شیمی درمانیش نیازمند کمکیم.

** الان مسافرتم و تشکر از دوستانی که برام پول ریختن باشه وقتی اومدم تهرون اما جا داره اینجا از یه دوست اینترنتی عزیز  به نام سعید تشکر ویژه کنم که در عرض دو روز مبلغ زیادی رو جهت گره گشایی از دو خانواده نیازمند به حسابم ریختن آقا سعید براتون بهترین ها رو تو این روزها آرزو میکنم.

ادامه مطب

باز هم نمایشگاه

برای اون دسته از دوستای خوبم که دوست داشتن نقاشی هامو ببیننن

فرداساعت ۷ تا ۹ صبح (میدونم زمان پخشش خیلی بده !) برنامه سلام تهران قسمت آفتاب گردان کانال ۵ یه گزارش تصویری از نمایشگاه داره…

ضمنا این گزارش ویولت هم در مورد نمایشگاهه….

گزارش شبکه ۵     (واحد خبر ) از نمایشگاه نقاشیم (مربوط به جمعه هفته گذشته)

ممنونم از سارای گلم از لندن که هزینه خرید چرخ خیاطی رو برای خانواده ای که توپست قبل بود متقبل شد … سارا جونم نمی دونی چقدر خوشحالشون کردی.

ادامه مطب

نمایشگاه نقاشیم به روایت تصویر

خوب من بعد از یه غیبت طولانی اومدم … نمایشگاه خیلی خوب بود. لذت بخش ترین قسمت ماجرا دیدن دوستانی بود که سالها بود ندیده بودمشون . البته اعتراف میکنم  از دیدن همه اونهایی  هم که به تازکی دیده بودم لذت بردم.

ویولت عزیزم که واقعا با اومدنش کلی بهم انرژی مثبت داد…

علیرضا و محسن که انقدر اون روز شلوغ شد فرصت نکردم یه عکس باهاشون بندازم  که البته یه سبد گل خیلی زیبا هم برام آوردن

صف نوشتن دفتر یاد بود

پرتره مامان رامین

در حال ضبط برنامه برای تلویزیون (تو هفته آینده  پخش میشه)

اخبار جمعه ۱۶ تیر

از همه دوستان مهربونی که تو این ۵ روز با  گل، شیرینی، شکلات و حضور گرمشون بهم عشق و محبت دادن ممنونم. سعی میکنم در پستهای آینده کم کم نقاشی هامو برای اون دوستایی که نتونستن بیان و ایمیل زدن که دوست دارن کارهامو ببیننن  بزارم.

و اما …. *خیال داریم برای این خانوم که سه تا بچه قد و نیم قد دانش آموز داره و شوهرش هم سال پیش از دست داده یه چرخ خیاطی و یه چرخ سر دوز بخریم تا با خیاطی کردن بتونه خرج زندگیشو بده. این خانواده در دامغان زندگی میکنن. خرید هر دو چرخ روی هم ۷۲۰ هزار تومن میشه..

* این دختر خانوم کلی برام اشک ریخت که چند وقت دیگه عروسیشه و یک تکه جهاز نداره…
* این خانوم دنبال کار میگرده.

*یکی از دوستان ما یه رستوران بیرون بر زده تو شمال تهرون که خیلی هم غذاش عالیه .بابت هر شرکت یا مجموعه ای که ما معرفی کنیم که روزانه ازشون غذا بگیرن مبلغ خوبی به خانواده های نیازمندمون به عنوان پورسانت کار کمک میکنه. بنابراین اگه شما جایی رو میشناسید که برای محل کار روزانه غذا میخوان اگه بتونید اون محل رو با این رستوران لینک کنید به طور غیر مستقیم به خانواده های نیازمندمون کمک کردین. (قابل ذکره که صاحب این رستوران از خیرینی هست که همیشه به ما کمک میکنه)

** ممنونم از تنهایی عزیز هم بابت هدیه مبلغی که برای خرید موتور برای اون آقای پست قبل داد هم  با این که  از استرالیا اومده بود ایران  و فرصت کمی داشت اومد  نمایشگاه و کلی منو خوشحال کرد.

** متشکرم از آقای منوچهر محمودی نژاد بابت هدیه مبلغی برای تهیه جهیزیه برای عروسمون که پدر و مادر نداشت.
**ممنونم از ساحل گلم برای هدیه ی مبلغی برای تهیه جهاز برای عروسمون.
** در تاریخ های ۳۰ خرداد و ۷ تیر و ۱۱ تیر مبلغ ۵۰ هزار تومن به حسابم ریخته شده لطفا هر کی ریخته بگه بابت چیه… ممنونم

خدا کنه کسی رو از قلم ننداخته باشم.

ادامه مطب