با احترام
از شما دعوت می شود از نمایشگاه نقاشی رنگ و روغن یاسمن رمضانی دیدن فرمایید
افتتاحیه: شنبه ۱۰ تیر ۱۳۹۱ ، ساعت ۱۷ لی ۲۰
بازدید سایر روزها : ۱۱ تا ۱۴ تیر ۱۳۹۱ ، ساعت ۱۱ تا ۲۰
بلوار کشاورز ، نبش ۱۶ آذر، پلاک ۲۸۴ گالری کمال الدین بهزاد
ازش میس کال دارم. بهش زنگ میزنم میگم کاری باهام داشتین؟ میگه خانوم جان الهی قربونت برم پسره رو یک سال عقد کردیم به دختری از دهات ….. . دخترک پدر و مادر نداشته و با کلفتی تو خونه خاله و نگهداری از بچه های اونا ، بزرگ شده. حتی سواد هم فقط سواد قرانی داره. اما دختر خوبیه. حالا دختر یه تیکه جهاز نداره. گفتم ببینم کسی کمک میکنه که چند تیکه جهاز جور کنیم دختر و پسر برن سر خونه زندگیشون. میگم پسرت چکار میکنه ؟ میگه با موتور کار میکنه. میگم باشه عزیزم ببینم چه میکنم.
تلفنو قطع میکنم. خیلی وقته میشناسمش ..سالها پیش دخترش شاگردم بود. زندگی بسیار سختی دارن. مادر با دست فروشی خرج زندگی بچه ها رو میده یه پدر پیر و علیل داشتن که دو سال پیش فوت کرد و یه پسر صرعی که تقریبا مشکلات روانی هم داره باهاشون زندگی میکنه. دعا میکنم که برای این دختر بتونیم چند تا تیکه ضروری جمع کنیم تا با آبرو بره سر خونه زندگیش….
*ممنونم از سارینای گلم برای هدیه مبلغی پول به خانواده های نیازمند.
*تشکر از الهام عزیزم و دوستای مهربونش برای هدیه یه تلویزیون و مقداری لباس که برادر مهربونم علیرضا قبول زحمت کرد و برد شمال و رسوند به دست خانواده ای که میخواستیم.
* تشکر از خانم دکتر ترابی از اصفهان برای هدیه یه تلویزیون و ممنون از دوست نازنینش که محبت کرد و تلویزیون رو از اصفهان آورد برامون تهران.
*ممنونم از اشکان مزارعی عزیزم برای هدیه مبلغی پول به خانواده های نیازمند.
*متشکرم از پوپک گلم که هزینه تحصیل اون دانشجوی شهرستانی رو پرداخت کرد.
*ممنونم از فرناز مهربون، فاطمه نازنین برای هدیه مبلغی برای جهاز عروس پست قبل.
* و متشکرم از مریم گلم برای مبلغی که برای خانواده هامون به حسابم ریخته.
**این نی نی مون که مامان نداره برای شیر خشکش نیاز به حمایت دیگران داره.
**این یکی نی نی مون هم که تازه به دنیا اومده لباس نداره.
** برای این آقاهم میخواهیم موتور بخریم که باهاش کار کنه و خرج زن و دو تا بچه شو بده… ۳۰۰ کم داریم.
** روز شنبه ده تیر افتتاحیه نمایشگاه نقاشیم ساعت ۵ تا ۸ شب و بازدید سایر روزها ۱۱ تا ۱۴ تیر از ۱۱ صبح الی ۸ شب. برام لذت بخشه که اونجا ببینمتون. اگه روزی غیر از افتتاحیه تشریف میارید حتما کامنت بزارید که من هم بیام چون ساعتش طولانیه ممکنه بعضی از ساعت ها یه سر بیام خونه. آدرس هم که تو پست قبل هست.
این خانوم یه اتاق آرایشگاهشو برای اپیلاسیون اجاره میده اینم شماره اش ۶۶۹۲۲۳۶۹ و ۰۹۱۹۹۹۴۲۶۸۶۰
صدای دلنواز پیانو اتاق رو لبریز آرامش کرده ، اونقدر غرق نقاشی ام که متوجه اومدنش نمیشم ، از پشت منو تو آغوش میگیره و گونه هامو می بوسه و میگه یعنی مامان عاشقتم… خیلی این درو قشنگ در آوردی.. بر میگردم. روبروی هم میشینیم تو چشمهای خسته اش نگاه میکنم ۱۵ روز دیگه روز سرنوشتشه و کنکور داره… دلم میخواد میتونستم یه کم فقط یه کم از بار سنگینی رو که رو دوششه بردارم اما این بار از اون بارهاییه که نمیشه از رو دوش کسی برداری… باز یه نگاه به در قدیمی میکنه و میگه مامان تو این دو سالی که نقاشی میکنی هیچ وقت تو دلت نگفتی کاش به جای پرستاری نقاشی خونده بودم.؟ …
میگم نه مامان من هیچوقت از هیچ تصمیمی تو زندگیم پشیمون نشدم. حتی با این که الان معلمم اما هرگز نگفتم کاش از اول تربیت معلم رفته بودم. من دوست داشتم که اول پرستاری بخونم بعدیه مدت تو بیمارستان کار کنم و سختی های یه پرستارو تجربه کنم تا وقتی معلم شدم قدر روزهای معلمی رو بدونم. اما در مورد نقاشی ، اگه از اول نقاشی خونده بودم برام می شد یه شغل اما الان برام نقاشی یه عشق، یه جور عبادته … گاهی قلم میشه مهرت و بوم میشه سجاده ات…. و تو بارها و بارها به روی سجاده ات عبادت میکنی … وقتی قلم رو توی رنگ میزنم احساس میکنم دارم وضو میگیرم و با هر باری که قلم روی بوم میخوره خدا رو سجده میکنم. تا حالا انقدر به جزئیات آفریده هاش دقت نکرده بودم اما الان برای این که زیبایی آفریده هاشو به تصویر بکشم باید دقیق شم باید هیچ چیزی از قلم نیفته تک تک برگ ها، دونه دونه ی مژه ها، رنگ رنگ پرها و خلاصه وقتی به خودم میام ساعت هاست که دارم عبادتش میکنم….
راستی یه مشکلی تو اینباکس اینجا پیش اومده که نمیتونم جواب کامنتهای خصوصی تون رو بدم صبوری کنید تا مشکل برطرف شه.
*این خانواده بسیار نیازمند برای هزینه تحصیلات دو تا دانشجوشون نیاز به کمک دارن.
* این دخترک دانشجو که شهرستانه ۱۰۰ و خورده ای از شهریه اش مونده ..
*دو تا خانواده دارم که هر دو تلویزیون ندارن. فکرشو کنین تو تعطیلات که بچه های این خانواده ها هیچ تفریحی ندارن حتی از دیدن یه کارتون هم محرومن.
**ممنونم از پوپک گلم برای هدیه وسایل خونه به خانواده های نیازمندمون.
** ممنونم از سارینای گلم برای هدیه مبلغی به خانواده های نیازمندمون.
** متشکرم از مریم و سوسن عزیزم برای هدیه ی مبلغی برای عروس نیازمندمون.
**سهیلای عزیزم از کانادا مبلغی رو برای تهیه ی گوشت برای خانواده های نیازمندمون هدیه داده ممنونم ازت عزیزم.
**مردی از متروی نازنین هر بار بهم زنگ میزنه میگم آخ جون باز علیرضا یا داره گوسفند هدیه میده یا پول ریخته حسابم و این بار همینطور… ممنون علیرضا جان .. (همچین میگم آخ جون انگار پول رو میده به خودم ، اما باور کنید اگه شما هم جای من بودید و این پول ها و مواد غذایی رو به دست نیازمندها می رسوندید و خوشحالی و شوق رو تو چشمهاشون می دیدید انقدر لبریز انرژی میشدید که مثل من ذوق می کردید)
دهم تیر نمایشگاهی دارم از کارهای این دو سال، از همینجا همه ی خواننده های وبسایتم رو دعوت میکنم . خوشحال میشم که اونجا فرشته هایی که تو این هشت سال همراهم بودن رو از نزدیک ببینم. پس تا اون روز….
*پی نوشت : مریم عزیزم می دونم که شوخی کردی اما لازم میدونم اضافه کنم که همه ی کسانی که این جا قدم میزارن برای من عزیزن …. پس بهتره اینطوری بنویسم همه ی کسانی که این پست رو میخونن برای افتتاحیه دعوتن .شنبه ۱۰ تیر از ساعت ۵ الی ۸ شب . بلوار کشاورز نبش خ ۱۶ اذر نگارخانه کمال الدین بهزاد….