تا توانی دلی به دست آور

نگاهم میکنه و میگه میبینی چقدر بعضی ها بی معرفتن؟ میگه عزیزم بیخیال شو… میگه چطوری؟ وقتی باهات کار دارن عزیزی و نازنین و بهترینی. .. اما وقتی خرشون از پل گذشت کلا فراموش میکنن که تویی هم وجود داشتی…  میگم میدونی چیه آدمها تا تو شرایط هم قرار نگیرن نمیتونن همو درک کنن اما خداییش بارها در شرایطت قرار گرفتم.. و الان خوب میدونم چی میگی.  برای همینه که میگم بیخیال شو…میگه چطوری؟ میگم  به این فکر کن که ما در حقیقت همه مون یه نفریم… مگه چشم اگه کاری میکنه که پا جلوشو ببینه بعدا از پا توقع تشکر داره؟ یا اگه دست موهای پریشونو از جلوی چشم میزنه کنار که چشم بهتر ببینه منتظر تشکر چشم میمونه؟ میگه اون فرق میکنه .میگم نه عزیزم هیچ فرقی نمیکنه. ما انسانها همه یک نفریم آدم… اگه اینطوری نگاه کنی اگه عشق بدون توقع رو به دیگران نثار کنی اونوقت کمتر از بی وفایی دیگران ناراحت میشی… وقتی به این باور برسی که فرق من با دیگری که فکر میکنه که زرنگه اونچه ازم میخواد و مفت و مسلم ازم میگیره و بعد جای تشکر …… میگه تشکر بخوره تو سرش!!!! میخندم و میگم خلاصه این که فرق تو با اون در نگاه شماست به زندگی… نگاه تو عمق داره و نگاه اون …. بزار به حساب خامی و نپختگیش …. میگه من به این میگم زرنگ بازی نه خامی…. میگم شاید خود اون طرف هم تو دلش فکر کنه خیلی زبله اما باید به حال آدمهای اینطوری افسوس خورد …. میدونم وقتی چهل و چند سال عادت کردی که جور دیگه ای به زندگی نگاه کنی  اینطوری نگاه کردن به زندگی  خیلی سخته اما نشدنی نیست …کیفشو برمیداره و در حالی که داره از در میره بیرون  میگه نمیدونم شاید تو راست بگی  بهش فکر میکنم …

اون میره و من با خودم فکر میکنم چقدر راحت میتونیم دل کسایی که دوستمون دارن و خالصانه بهمون محبت میکنن رو با یه بی توجهی شاید غیرعمد بشکنیم؟

*ممنونم از هدی عزیزم برای هدیه یه اسکیت به خانواده ای نیازمند.

*متشکرم از میرای عزیزم بابت واریز مبلغی پول جهت خانواده های نیازمندمون.

*ممنونم از برادر خوبم علیشاه صمدی بابت هدیه یک یخچال نو و عالی به خانم پست قبل.

* این خانم مسن دنبال یه دختر یا یه زن و شوهر میگرده که باهاش زندگی کنن و مراقبش باشن بابتش هم جا بهشون میده هم حقوق …  

*دارم چند روزی میرم مسافرت برگشتم به کامنتها جواب میدم. لطفا اگه کسی قسطی به حسابم می ریزه یا کمکی میکنه حتما تو کامنتها بنویسه.

ادامه مطب

دو پست با یک بلیط :یخچال و گزارش جشن تولد پرشین بلاگ به روایت تصویر

 

   کیسه گیلاس و گردو رو که میدم دستش میگه خانوم جان (همیشه با همین لفظ صدام میکنه) الهی دورت بگردم. یخچالم خراب شده تا حالا چند بار دادمش تعمیر اما دیگه گفته تعمیر بشو نیست. هوا گرمه منم انسولینی. بعد کیسه رو میزاره زمین و مانتوشو میزنه بالا و میگه ببین خانوم جان دروغ نمیگم جای آمپولها رو رو شکمم ببین… می بوسمش و میگم عزیزم من حرفتو قبول دارم لازم نیست چیزیو ثابت کنی… میگه خانوم جان انسولین میخریدم ۱۰۰۰ تومن الان شده ۵۰۰۰ تومن . بیرون یخچال خراب میشه تو رو خدا خانوم جان دورت بگردم یه یخچال برام جور کن….   

   نگاه میکنم به چشمهای قشنگش، با این که سنش بالاست، چشمهاش برق شونواز دست ندادن. فکر میکنم این زن چقدر زیبا بوده اما چه فایده ؟ ۹ تا بچه داره که هر کدوم یه مشکل دارن از مشکل کلیوی گرفته تا صرع و بیماری روانی… یه زن یه تنه فقط با دستفروشی و کار تو خونه های مردم زندگی رو چرخونده … شوهرش صرعی بود و سالها از کارافتاده گوشه خونه تا بلاخره فوت کرد… دخترشم که شوهر کرد بعد یه مدت از شوهر معتادش طلاق کرفت و با دو تا بچه وبال گردن اینا شد. یه آن از فکر اینهمه فشار رو یه نفر نفسم بند میاد… انگار منتظر جواب منه چون با اون نگاه قشنگ و ملتمسانه اش نگاه از چشمای من بر نمیداره… میگم چشم حتما برات جور میکنم… میگه قربونت برم خانوم جان ثواب میکنی هوا خیلی گرمه… میره و من در حالی که دارم الباقی گردو و گیلاسهایی که آقای جبلی داده رو تقسیم میکنم به این فکر میکنم که آخه یه زن مگه چقدر میتونه زیر بار مشکلات زندگی تاب بیاره؟   

ممنونم از همکار خوبم فاطمه بشکاردانا برای هدهی مبلغی پول جهت خرید گوشت برای خانواده های نیازمندمون.
متشکرم از شادی عزیم برای هدیه یه تخت نوزاد به خانواده ای نیازمند.
ممنونم از امیرحسین بیاتی برای هدیه مبلغی پول به خانواده های نیازمندمون.  
متشکرم از خانم کدخدا زاده برای هدیه یه تلویزوین به خانواده یا که تلویزیون نداشتند.
متشکرم از برادرخوبم فتاح جبلی برای هدیه مقدار زیادی گیلاس و گردو به خانواده هاییمون که توان خرید میوه رو ندارن…
   

۲۴ تیر مبلغی به حسابم ریخته شده ممکنه بدونم کدوم دوست ریخته و به کی باید بدم؟  

دیروز جشن تولد پرشین بلاگ بود اینم چند تا عکس از جشن   

عکس از عکاس!
عکس از عکاس!
گیلاسی و ویولت
گیلاسی و ویولت
دکتر بوترابی که کلی حرفهای بامزه زدن
دکتر بوترابی که کلی حرفهای بامزه زدن

   

نگار که بلیطش برنده شده بود!
نگار که بلیطش برنده شده بود!
مردی از مترو که نگار بی اون که بدونه تو سالنه شماه ای که اعلام کرد مال ایشون بود!
مردی از مترو که نگار بی اون که بدونه تو سالنه شماه ای که اعلام کرد مال ایشون بود!
بدون شرح!
بدون شرح!
لبخند شیرین ویولت
لبخند شیرین ویولت

 **این بیمارستان خصوصی  نیاز به یه نرس داره برای بخش کودکان . اگه کسی تمایل به استخدام داره برام کامنت بزاره.
**این آقا که متاهله و سابقه کار اداری و کار در دفتر مدیر عامل  و کار با اتوکد رو داره دوره فتوشاپ رو هم گذرونده بیکاره و دنبال کار میگرده.. 

*این دختر خانوم برای پرداخت شهریه دانشگاهش به ۵۰۰ تومن نیاز داره  
ادامه مطب

چرا حامله نمیشی؟

از در که میاد  تو نگاهی بهش میندازه و میگه حامله ای؟
جواب میده: نه… میگه ای بابا یه نی نی بیار دیگه! سنت میره بالا اونوقت زایمان برات سخت میشه ها… نگاه دخترک که ده سالی میشه ازدواج کرده و الان حدود ۵ ساله دلش بچه میخواد و متاسفانه موفق نشده مات میمونه روی قندون وسط میز… میگه آخه علی بچه نمیخواد . اونم با عصبانیت میگه وا یعنی چی نمیخواد بچه نمک زندگیه… و بعد نیم ساعتی در مورد فواید بچه داشتن صحبت میکنه  و لابد هم فکر میکنه داره چقدر کار مفیدی میکنه!
بعد که دخترک میره بر میگردم و به این دوستم که معمولا به همه گیر میده که چرا بچه دار نمیشن میگم دیگه هیچ وقت به کسی نگو چرا بچه دار نمیشی؟ با تعجب میگه چرا؟ میگم چون ممکنه مشکل داشته باشن که بچه دار نمی شن و تو با گفتن این حرف فقط دلشون رو میشکنی. میگه نه بابا مگه ندیدی گفت علی نمیخواد. میگم عزیزم من در جریان زندگیشم الان ۵ ساله که دارن درمان میکنن و متاسفانه هیچ فایده ای نداشته. تو رو خدا دیگه به کسی این حرفو نزن…
فردا صبح زنگ میزنه خونه مون و میگه دیشب از ناراحتی خوابم نبرد خیلی دعا کردم که خدا بهشون بچه بده…

واقعا چرا خیلی ها فکر میکنن باید مشاوره رایگان به دیگران بدن و تو خصوصی ترین مسائل زندگی دیگران دخالت کنن : چرا ازدواج نمیکنی؟ چرا اولی رو نمیاری؟ چرا دومی رو نمیاری؟ دیگه بچه نیاری ها!!! یعنی کار دیگه ای جز دخالت کردن تو زندگی دیگران ندارن؟

ممنونم از کاغذ کاهی عزیزم بابت هدیه یک ماشین لباسشویی و یه گاز عالی به یه عروس نیازمند .
متشکرم از مردی از مترو برای هدیه یه گوسفند به خانواده های نیازمندمون.
ممنونم از همکار خوبم خانم صادقی برای هدیه مبلغی پول جهت تهیه مرغ برای خانواده های نیازمندمون.
متشکرم از خانم طاهریان برای هدیه یه اسکیت به دختر مون که پدر و مادر نداشت.
متشکرم از لیلی عزیزم برای هدیه مبلغی پول به خانواده های نیازمندمون.

*این آقا که بازنشسته است و کارهای حسابداری هم بلده دنبال کار میگرده خوبیش اینه که هر کی استخدامش کنه لازم نیست بیمه اش کنه.
*این عروس ما جهاز نداره.
*این یکی عروسمون که نیمه شعبان عروسیشه تقریبا یه مقدار وسایل براش جور شده منتهی یه مقدار مواد غذایی مثل حبوبات و برنج و روغن واین چیزا برای شروع یه زندگی براش کم داریم .

از دعاهاتون برای بیمارم ممنون . کمی بهتره . چند روزی مسافرت بودم نتونستم بهتون سر بزنم …

چه ها کسی تو ثبت احوال  تهرون آشنا نداره؟ شناسنامه نگار رو یک ماه پیش به علت این که شماره شناسنامه با شماره کارت ملی فرق میکرد دادیم تعویض هنوز حاضر نیست الان هم احتیاج مبرم به شناسنامه اش داریم …

پیشنهاد میکنم سری به اینجا بزنید

ادامه مطب