بلند کردن بار به روش دانش آموز من!

تو رو خدا جواب سوال این دانش آموز رو در حالی که تو ذهنتون تصویر سازی میکنید بخونید تا روحتون شاد شه!
روشهای صحیح جابجایی بار را بنویسید؟
و این دانش آموز سال دوم دبیرستان جوابش اینه! ۱
– هنگام خم شدن پاها از زانو به بالا باید خم شویم!
۲- هنگام برداشتن اشیاء از کمر به پشت باید خم شویم! ۳- هنگام بلند کردن اشیاء پاها باید ۴۵ سانتی متر از زمین فاصله داشته باشد!
و قیافه من موقع صحیح کردن ورقه دیدنیه! حالا خوبه موقع درس دادن این قسمت یه کوله پشتی گذاشتم کف کلاس و عملا بلند کردن بار رو توضیح دادم!
روحتون شاد شد؟!!!!

*ممنونم از خانم حیدری عزیز برای هدیه مقداری سیسمونی برای نوزادمون
*ممنونم از ماری عزیزم برای هدیه مبلغی پول جهت کودکی سرطانی..
*این عروس خانوم نه یخچال داره نه گاز نه خیلی چیزهای دیگه…
*این خانواده به یه یخچال دست دوم راضی هستند…
** این روزها مشغول یه کار پژوهشی هستم که باید تا آخر اردیبهشت تحویل بدم دارم کم کم لینکهاتونو وارد گوگل ریدر میکنم ، اگه دیر شده ببخشید….
راستی دوستانی که میخوان حتما کامنتشون خصوصی باشه اون بالا سمت چپ تو قسمت تماس با من میتونن نظرشون رو بنویسن. لطفا اگه اونجا پیغامی برام گذاشتید حتما تو کامنتهای پایین همون پست بنویسید که به ایمیلم سر بزنم چون پیامهای قسمت خصوصی میره تو ایمیلم.

ادامه مطب

*این آقا مهندسه معدنه و جویای کاره.
*این شرکت یه حسابدار، یه منشی وارد به تایپ  و یه آبدارچی میخواد.
*این عروس جهاز نداره و پول پیش خونه.
*این کودک سرطانی برای شیمی درمانی نیازمند پوله..

**ممنون از آرام عزیز  برای هدیه  مبلغی پول جهت کمک به نیازمندهامون
**
ممنونم از ندای  عزیز و ویولت  مهربونم بابت هدیه  یه عالمه چیزای قشنگ و سرویس ظرف جهت جهاز عروسی نیازمند.

 امروز نوزدهمین سالگرد ازدواج من و رامینه. همینجا از ته دل برای همه جوونها آرزوی یه ازدواج موفق و یه زندگی لبریز از عشق  رو میکنم..

ادامه مطب

دکتر خجالتی!

مکان: کلینیکی در کلارآباد (بین متل قو نمک آبرود)
زمان: نوروز ۸۹

 پزشک عمومی کلینیک بدون این که اصلا مریض رو که ارشیا (بچه خواهرمه) معاینه کنه شروع میکنه به نوشتن یه لیست بلند بالای دارو! ارشیا که یه بچه ۸ ساله است با خنده به باباش نگاه میکنه که یعنی چه دکتری! بی معاینه تشخیص داد!
دکتر بعد از نوشتن لیست داروها دور آخری رو خط میکشه و با لهجه غلیظ شمالی میگه: این آخری مال خودمه. داروخانه شلوغه حال ندارم بگیرم! برام بگیرین بیارید مطب پولشو میدم!!!!
چقدر دلم میخواست به جای گلناز مظلوم، من تو مطب بودم. بگم معلومه حال نداری ! چون حتی به خودت زحمت ندادی پاشی گلوی این بچه رو نگاه کنی ببینی اصلا اون آنتی بیوتیکی که نوشتی لازم داره یا نه! تو رو خدا حالا تعارف نکن اگه برا خونه وسیله ای لازم داری بگو ما بیکاریم بریم بخریم!
یادمه قدیما پزشکها قسم نامه داشتن الانم دارن؟!!!
————
عروس ما ۶ فروردین ازدواج کرد بی یک ته جهاز…
پول پیش برای اجازه یه خونه نقلی هم ندارن… همه تلاشمو دارم میکنم که تا آخر این ماه یه آلونکی براشون جور شه با جهاز… خیلی سخته بعد از سه سال که به خاطر شرایط نامناسب مالی عقد بودی و نتونستی بری خونه خودت حالا هم که به خاطر حرف مردم عروسی کردی یه اتاق هم نداشته باشی بری توش…
——————–
*ممنونم از علیشاه صمدی عزیز برای کمک جهت پول پیش خونه این عروس خانوم…
*ممنونم از سارینای نازنینم که هر ماه با کمک مالی به نیازمندهامون منو شرمنده میکنه.
*سیمین عزیزم از شمال دو جفت کفش برای اون پسرکها فرستاده که متاسفانه برگشت خورده. سیمین جون نتونستم باهات تماس بگیرم برات ایمیل زدم در هر حال ممنونم.
**لطفا هر کدوم از دوستای خوبم که پول به حسابم میریزن بهم خبر بدن. روز ۷ فروردین از بانک شعبه حسین رضازاده ۹۰ تومن به حسابم ریخته شده که نمیدونم کی ریخته…
ادامه مطب