تکه ای از نون و حلوای نذری رو با بغض میزاره توی دهنشو میگه: خدا رو شکر تو این هشت سال منت یه جفت جورابم ازش ندارم .روزی که با هم آشنا شدیم گفت من با زنم مشکل دارم و میخوام طلاقش بدم تنبل و شلخته است… بی عرضه است اصلا برای من زن نیست راه میری کف اتاق آشغال کف پات میچسبه مادر و پدرم منو مجبور کردن باهاش ازدواج کنم…… با حرص یه تکه حلوا میزاره لای نون و میگه اصلا معرف ما خواهر خودش بود که دوستم بود… موقع معرفی بهش گفتم ببین منم عین تو زخم خورده ام… از زور بدبختی و فقر زن پسری شدم که بعدا فهمیدم هم خودش اعتیاد داره هم مادرش خونه فساد… این که تو این سالها چی کشیدم خودش یه کتابه… فقط همینو میدونم که وقتی زیر مشت و لگدهاش استخوانهام خورد میشد تنها به فکر طلاق و رهایی از اون زندون بودم….با هزار بدبختی تونستم طلاقم و حضانت دختر کوچکم رو بگیرم… وقتی برگشتم تو خونه پدریم پدرم گفت خودت اومدی جهنم توله اون پدر سگو چرا آوردی؟
پدرم هم مقصر نبود به زور شکم خواهر و برادرامو سیر میکرد…این بود که رفتم کارگری…هر کار سالمی برای سیر کردن شکم خودم و بچه ام میکردم… اونم با اون دنده شکسنه ام که خودت خبر داری از لگدهای اون بی همه چیز شکسته بود…
حالا بعد از اونهمه سال بدبختی یکی پیدا شده بود که حرفاش بوی محبت و حمایت میداد…. خوش قیافه بود و جوون یه ماشینم داشت میگفت برات خونه جدا میگیرم تا وقتی که عقدت کنم… گفتم بیا صیغه ۶ ماهه کنیم اگه به درد میخوردیم که عقد میکنیم اگه نه تو رو به خیر و ما رو به سلامت… تو محضر گفت چرا ۶ ماهه؟ اگه تو ۶ ماه همو نشناختیم چی؟ من که بلاخره تو رو عقد میکنم بیا صیغه ۹۹ ساله کنیم منم خر شدم گفتم باشه…
لقمه ای رو که مدتیه داره بهش ور میره میزاره تو دهنش… با صدای لرزون میگه: ۸ سال بیشتر از اون روز میگذره… زنشو که طلاق نداد… یه قرونم که خرجم نمیکنه تقریبا همش بیکاره و من با کارگری دارم خرج خونه رو میکشم… به جای خونه ای که قولشو داده بود منو برده تو طویله ای که تو حیاطشونه… ( مادرم نگاهی به من میکنه و میگه واقعا طویله بوده گاو و گوسفندهاشونو توش نگه میداشتن) بهش میگم مگه نگفتی عقدم میکنی؟ اگه فردا خدای نکرده توچیزیت بشه منو با یه تیپا از این خونه پرت میکنن بیرون منم که دیگه روی برگشت به خونه پدری رو ندارم اونا راه دورن و فکر میکنن من الان چه زندگی شاهانه ای دارم..یا عقدم کن یا لااقل یه چیزی به نامم کن….اونم قبول نمیکنه… زن اولش هم هر جا میشینه میگه شوهرم برام کلفت آورده… بهم میگه ای بابا تو هر دفعه یه کم قهر میکنی و دوباره آشتی میکنی… بهش گفتم جون تو این تو بمیری از اون توبمیری ها نیست….
بلند میشه بشقاب و میزاره تو سینک و شروع میکنه به شستن ظرفا… با بغض میگه دیگه تا عقدم نکنه باهاش حرف نمیزنم…..میره بیرون رختها رو پهن کنه مامانم میگه تازه این شوهرشم تریاکیه… اما دوستش داره… برا همینم نمیگه که تریاک میکشه…
با خودم میگه ازدواج دوم که پیش میاد همه بدبخت میشن… زن اول و بچه هاش زن دوم و بچه هاش حتی خود شوهر… انگار با ازدواج دوم آرامش از خونه پر میکشه…
سانی
عجب… خانومه از چاله به چاه افتاده که
معصومه
هر چند حتما قبول دارید که قانون کلی نیست !
خانمه
آدم از استیصال خودش رو بیچاره میکنه وقتی تو این جدایی ها خانواده ات حمایتت نکنن.
ستاره
نظرم پرید چرا؟ خوب از اول مینویسم.
سلام یاسمن جان
مطلبت رو که خوندم دستم درد گرفت من هروقت ناراحت میشم دستم درد میگیره گردنم داغ میشه. به خدا وقتی این همه بی عدالتی و ظلمی که به خانما میشه رو میبینم اعصابم به هم میریزه.چرا اکثر مردا فقط به هوس خودشون فکر میکنن.فقط خودشون خوش باشن کیف کنن بقیه به جهنم. آخه اون مردی که دنده زنش و خورد میکنه آدمه؟ از کی این اجازرو گرفته؟ فکر میکنن زورگویی و کتک و صدای کلفت و دادو هوار یعنی مردانگی .
یه آقایی رو میشناسم که واسه آزار خانمش سنگ تموم میذاره.یه روز سر جریان همین آقا که واقعاَ به کار بردن این لقب واسش حیفه با یکی از فامیلامون صحبت میکردم گفتم دیگه بالاترین گناهی که یه زن میتونه بکنه اینه که به شوهرش خیانت کنه تو این شرایط هم مرد نباید این اجازرو به خودش بده که دست بلند کنه رو زنش جوابم چی بود؟ ((نه شما نمیدونین بعضی وقتا نیازه که زن از شوهرش کتک بخوره)).
منم با نظرت در مورد ازدواج دوم یعنی داشتن ۲ زن با هم موافقم.فقط همه چیزو از اونی که هست خرابتر میکنه.
بهم سر بزن.خوشحال میشم.
ستاره
نسرین
سلام با مطلب جدیدی به روزم و منتظر حضور سبزتون موفق باشید
محمد (قایق)
ناراحت کننده بود…
.
.
.
به ستاره:
مردونگی یعنی بخاطر خدا تومن مهریه بیافتی گوشه ی زندان… فکر کنم این به مردونگی نزدیکتر باشه.
شما که حتی کتک زدن رو از خیانت کردن بدتر میدونین شاید بد نباشه یک نگاهی به قرآن سوره ی (زن) بندازین…
آشپز مدرن
سلام یاسمن جان واقعا ماجرای اعصاب خوردکنی بود. نمی دونم چی بگم!
مسافرکوچولوها
سلام. من از این موردی که میگی ۲-۳ نفر رو میشناسم. خیلی زیاد شده. مرای آشغالی که زن دوم میگیرن و هر دو تا زن کار میکنن تا پوله کثافت کاریهای این عوضی رو بدن.
ببخشید فحش دادم اینقدر. خیلی عصبانیم و حقش است.
ستاره
یاسمن جون سلام.
با اجازه شما همین جا جواب دوستمون آقای محمد(قایق) رو میدم.
به محمد(قایق):
ما قرار نیست اینجا با هم دعواکنیم درسته؟
شما میخواین بگین که تو جامعه ما این مردا که من میگم تعدادشون کمه؟
نه مردونگی اینی که شما هم میگی نیست.ضمناَ من نگفتم کتک از خیانت بدتره.من گفتم بالاترین گناهی که یه زن میتونه بکنه خیانت به شوهرشه نظر شما غیر از اینه؟
شما میگی مرد حق داره زنشو کتک بزنه؟ میگی قرآن گفته؟ مگه وقتی مرد به زنش خیانت میکنه کتک میخوره؟ یه مرد وقتی صداشو میبره بالا کتک میخوره؟ یه زن وقتی دلش از جای دیگه پره شوهرشو کتک میزنه؟
چرا یه زن باید اینجوری تحقیر بشه؟ به چه جرمی؟
میگین برم قرآن و بخونم؟ اتفاقاَ امسال ماه رمضون اگه خدا بخواد تصمیم دارم معنی قرآن رو کامل بخونم. ولی قبل از اون بهم بگین تو کدوم آیه اجازه تحقیر کردن زن به مرد داده شده.
شیرین
سلام
عجب …
خدا به هممون رحم کنه ,چه دنیایی داریم
خانمه
آقای محمد (قایق) در قران آیات فراوانی هست برای احکام اما شرایط اجرای اون احکام هم ویژه است (مثلا قطع کردن دست یک دزد , که باید بررسی بشه طرف در چه شرایطی دزدی کرده)
برای همینه که ما باید قران و سیره ائمه رو در کنار هم داشته باشیم تا برداشت کاملی از احکام خدا داشته باشیم.فکر کردید برای تنبیه بدنی یک زن شرایط وجود نداره و این آیه اجازه هر ضرب و شتمی رو میده…
در همون قران به حضرت ایوب پیامبر هم بخاطر قسمی که برای تنبیه همسرش خوردن توضیح داده شده چطور این کار رو انجام بدن…هرگز به کسی اجازه آسیب به دیگری داده نشده که این از ذات مهربان خدا به دور است(حتی خود انسان حق نداره به خودش آسیب برسونه)
مریم
وای یاسی با اینکه تمام ماجرا را می دونستم بازم حالم بد شد..
ستاره
باز هم سلام
یاسمن جان میشه میلت رو چک کنی
ممنون
ستاره
مریم
ایشالا خدا نسل اینجور مردها رو از رو زمین ور داره
مرسی یاسی جون از لطفی که کردی حتما” مزاحمشون میشم.
مهدی(من و تو و خدا)
سلام
خوبید ؟ ببخشید این مدت نبودم … خوب فکر کنم هر چی لازم بوده دوستان گفتن … فقط من تا الان همچین آدمی رو ندیدم . با اینکه خیلی شنیدم از اطراف اما خوشبختانه برخورد نداشتم برا همین شاید درک درستی از عمق فاجعه نداشته باشم .
این برا ستاره خانم بود که گفته اکثر مردا … چون واقعا چنین آدمایی خیلی کمتر از اونن که به چشم میان .
و برای محمد جان هم اینکه اصلا درست نیست با برداشت سطحی و ناقص خودمون از کلام خدا حرف بزنیم . عمق این حرفا اینقدر زیاده که خیلی مونده تا من و امثال من برداشت درستی ازشون داشته باشیم . یادمه یکی از همین آیه ها بود که مدتها برام سوال شده بود … یه جوری احساس می کردم یه جور توهین و تحقیره نسبت به انسان و مخصوصا خانم ها . اما یه دفعه کاملا اتفاقی تو یه جلسه دفاع از حقوق بشر تفسیرش رو شنیدم و به قدری لذت بردم که هیچ وقت فراموش نمی کنم . اونجا فهمیدم که چیزی که تو قرآن اومده نه تنها توهین نیست بلکه کاملا هم درسته .و در نهایت به نفع ماست .
راستی یاسمن خانم هیچ این چند وقت مطالب وبلاگتون رو مخصوصا این اواخر رو پشت سر هم دیدید ؟ همین عنوان های صفحه اول رو … زن دوم … پیری … خساست … بی کسی … درد … سکته من هنوز هم وقتی دلم میگیره میرم و مطالبی رو که سالها قبل نوشته بودید می خونم . سرشار از انرژیه … پر از روحیه … واقعا لذت می برم . مخصوصا تو بلاگ اسکای … اما خوب الان … یه جور دیگه می نویسید … مثل قدیم نیست …
منم به روزم . خوشحال میشم بیاید .
یاسمن(چند قدم نزدیکتر به خدا)
اره مهدی جان میدونم شاید نگاهم عوض شده… تقصیر خودم نیست نه اون موقع ها به قصد مینوشتم نه الان! یه جوری موضوعها خودشون خودشونو انتخاب میکنن. هدفم ناراحت کردن نیست اما فکر میکنم مثلا تو همین پست اگه یکی سر دوراهیه زن دوم شدن مونده باشه شاید بتونه تصمیم درست بگیره یا اگه زنی تو خونه به شوهرش عشق نمیورزه … محبت نمیکنه یا… بدونه که ممکنه این خطر تهدیدش کنه که همسرش جای خالی عشقو با کس دیگری پر کنه یا شوهری….
یا تو پست قبلیم فکر کردم هر کدوم از ما شاید پدر یا مادر پیری داشته باشیم که تو غبار فراموشی گم شده باشن خوب شاید این تلنگری باشه برامون … یا اگه خسیس هستیم و خبر نداریم که این خساست از دیدگاه دیگران چیه…. یا اگه قراره به فقیر کمکی کنیم دلشو نشکنیم راستش سعی کردم دیگه نوشته هام از حالت خاطره نویسی بی هدف در بیاد حالا اگه بار غم داره معلومه که راهو غلط رفتم به هر حال ممنون از راهنماییت
آرش
جناب مهدی
شما که گویا معنای قرآن را بسیار خوب درک کرده اید لطف کنید تفسیر آن راهم برای خوانندگان در اینجا بگذارید و به جای سفسته ناقص پنداشتن برداشتهای دیگران کمک کنید تا برداشتشان اصلاح شود و اگر هم معنی آن را درک نمی کنید لطف کنید در این باره اظهار نظر نکنید و نیز برداشت دیگر دوستان را ناقص نپندارید.
آرش
ستاره عزیز
برای پیدا کردن این آیات به سوره نسا مراجعه کنید.
محمد (قایق)
خب منتظر نبودم کسی پیگیر حرفهام بشه و قرار باشه برای جواب دادن بهش وقت بذارم. کلن ۱۰ دقیقه بیشتر کافینت باز نیست که هرچی به ذهنم رسید مینویسم….
اصولن با گفتمان موافقم و به دنبال گیس و گیس کشی نیستم. کامنت قبلی رو هم با آرامش نوشتم مگر این که دوستان جور دیگه ای خونده باشن…
در مورده کتک زدن نظر من کاملن روشنه. این کار از نظر من نه تنها قانونی نیست بلکه یک جور حماقت به حساب میاد…
در مورده قرآن هم آیه رو نمیدونم ولی شاید پیداش کردم و نوشتمش… من نه قرآن خوانم و نه قرآن فهم… تفسیرش باشد با اهل تفسیر… آقا مهدی هم اگر زحمتش را بکشند ممنون میشم…
اشاره ی من هم به این آیه نه برای قانونی نشان دادن کتک زدن بلکه فقط جوابی نا عادلانه بود به معادله ی نا عادلانه ای که شما بین کتک زدن و خیانت کردن برقرار کردین…
اما در جواب به این سوال که زنها هم کتک میزنند ؟ فکر کنم بله… یادم میاید از معلم دبستانم کشیده ای خوردم ! زنی را میشناسم که شوهرش را کتک میزند البته شوهرش یک جسد واقعیست… مادری که کودکش را کتک میزند چطور؟
بله زنها هم اگر بتوانند کتک میزنند ! کتک نزدن زنها را بهانه ای برای قدیسه کردنشان نکنید…
چرا هیچکس نپرسید این پری دریایی چرا و چطور از دیو قصه ی ما دل ربایی کرده ؟ شاید هم از آسمان افتاده باشد وسط دفتر ثبت و با آن مرد دیو صفت ازدواج کرده !
هیچ کس نپرسید چرا این پری دریایی زندگی زنی دیگر را فدای خودخواهیهایش کرده ؟ مردی که هوس زن دوم به سرش زده بدتر نیست از زنی که عاشق مردی تریاکی با زن و بچه و مخلفات شده…
خواه ناخواه زاویه ی دید نویسنده است که به افکار خواننده خط میدهد…
حرف برای گفتن زیاد دارم ولی وقت نه…
محمدرضا باقری
سلام
امیدوارم مطلب تو هم دعا کن رو خونده باشین . تاثیرگذاره .
مهدی(من و تو و خدا)
با اجازه یاسمن خانم …
جناب آرش عزیز … اول اینکه بنده آقا محمد (و البته ستاره خانم) رو میشناسم و مدتهاست که با هم آشناییم و از روحیات ایشون اطلاع دارم . بنابراین به خودم جرعت میدم و درباره نوشته هاش اظهار نظر می کنم و البته میدونم که ناراحت نمیشه و هرچی باشه بین خودمون حل می کنیم . متن بنده هم عمومی نبود که شما به خودتون گرفتید . اگه شما احساس می کنید که همه چیز براتون عین روز روشنه و ابهامی در مورد چیزی ندارید … بهتون تبریک میگم . معدود افرادی هستند که مثل شما آگاهند .
در ضمن اگه لطف کنید و دوباره عرایض قبلی بنده رو هم مطالعه بفرمایید متوجه میشید که بنده از نادانی خودم گفتم و از کمکی که دیگری در درک آیه ای از قرآن به من کرده . فکر نمی کنم تا زنده هستم بتونم ادعا کنم که درک خوبی از معانی آیات قرآن دارم البته اون آیه رو (که شما نمیدونید کدوم آیه منظور منه) خوب فهمیدم .
محمد جان اون تفسیر احتیاج به کلی مقدمه و مخصوصا سوال و جواب داره برا همین اینجا آوردنش بی فایده اس . یه روز که وقت داشتی بگو درباره اش آنلاین صحبت می کنیم و مطلب رو از اول تا آخر همه رو با هم مرور می کنیم .
یاسمن خانم … عذر میخوام برا این همه چیزای بی ربطی که همین بالا نوشتم . میدونم اینجا جای بحثهای اینطوری نیست … برا همین دیگه تو وبلاگ خودم جواب میدم … بازم عذرخواهی می کنم .
راستی من فقط نظر خودم رو گفتم … این اصلا به این معنی نیست که شما راه رو غلط رفتید … مطمئنم حرفای شما برا خیلیا آموزنده و حتی نجات بخشه … فقط به قول خودتون یکم بار غم داره … فقط مسئله اینه که این غمه داره مداوم و ادامه دار میشه . یه جوری اون طراوت و شادابی قبل رو نداره نوشته هاتون … بازم میگم این فقط نظر منه … شاید اصلا من اشتباه نگاه می کنم … به هر حال خیلی خیلی ممنونم برای جوابتون …
نیلوفر
با نقد داستانم آپم
ستاره
برای محمد(قایق):
سلام
من نمیدونم چرا شما از کتک زدن و خیانت کردن معادله ساختین که اینجوری ناعادلانه از آب در بیاد.
تعداد این زنها فکر میکنم خیلی انگشت شمار باشه البته شما تنبیه بدنی که توسط معلم رو شاگردش صورت میگیره رو با تنبیه یک زن از طرف شوهرش مقایسه نکنین من کار اول رو هم تایید نمیکنم ولی تفاوت زیادی بینشون هست.
من نیومدم اینجا ازمردا دیو بسازم و از زنها قدیسه . کار این خانم رو نمیپسندم . هیچکسی با خراب کردن زندگی یکی دیگه خوشبخت نمیشه.ولی اینو قبول داری که آدما خیلی وقتا از سر ناچاری و بدبختی باید یه شرایطی رو بپذیرن؟ این حرف و که میزنم توروخدا باز نذار به حساب اینکه میخوام از زنها طرفداری کنم و همه تقصیرا رو بندازم گردن مردها.ببین این خانم بدبخت بود این خانم دنبال یه کمی آرامش بود این خانم دنبال محبت بود اصلاَ این خانم نادون بود چرا اون مردی که زن و بچه داشت به قول شما این پری دریایی رو آوردتو زندگیش که هم زندگی رو برای اون زنش جهنم کنه هم این زن بدبخت رو بدبخت تر کنه ؟شما اگه دلیلی واسه کار این مرد بیارین من راضی میشم.
حرف من فقط همینه.من واسه یاسمن جان هم نوشتم که مخالفم با اینکه یه زن با بدبخت کردن یه زن دیگه دنبال خوشبختی باشه . اصلاَ هم دنبال متهم کردن مردا نیستم.اگرم جوری نوشتم که به کسی توهین شده عذرخواهی میکنم .حرفایی که زدم رو پس نمیگیرم ها فقط میگم شاید یه جوری نوشتم که باعث شده بد برداشت بشه.
محمدرضا باقری
قسمت یا حکم بی ابطال سرنوشت ، این بار و برای بار اخر ، موجب بروز رسانی هردو وبلاگ نجوای قلم به طور همزمان شد .
نجوای قلم ۱ : … بهترین شکل گفتن ، نگفتن است . متنی در مورد پدر .
نجوای قلم ۲ : رمضان . خاطره ی ایام کودکی در ماه مبارک رمضان .
نظرات شما ، جویای احوال ماست .
یاسمن(چند قدم نزدیکتر به خدا)
مهدی جان برعکس اونچه تو فکر میکنی منو این بحث ها ناراحت نمیکنه و بسیار خوشحال میشم که خواننده نظراتتون باشم… شاید این حرفا باعث شه منم بیشتر یاد بگیرم… اون که بهتر از اینه که یکی بیاد بنویسه زیبا مینویسی به منم سر بزن! یا چه کلبه قشنگی به کلبه منم بیا!!! اینجوری حس میکنی باعث شدی دیگران فکر کنن.
ستاره
سلام یاسمن جون
میلت رسید دستم ممنون
نظر خانومی مثل شما که خدا رو شکر از زندگیش راضیه رو میخوام بدونم.
سر بزن بهم
محمد(قایق)
موافقم…
آرش
جناب مهدی
اشتباه نکنید من از کسی دفاع نکردم.جناب محمد یا بانو ستاره اگر نیازی به دفاع داشته باشند خودشان این کار را انجام خواهند داد من تنها نگر خود را در باره موضوع مطرح شده بیان کردم.
شگفت است اگر که گزاره ای بر خلاف میل ما باشد و فرنود منطقی هم برای اثبات گفته خود نداشته باشیم برداشت و نگر شخص را ناقص بپنداریم و این جمله بچه گانه که برداشت ما ناقص یا نادرست است را به کار ببریم به این گونه بحث کردن در فلسفه سفسته می گویند و زمانی که در جمله یا سخنی سفسته ای باشد به طور منطقی فاقد ارزش خواهد بود پاسخی هم که شما در اولین پست خود به جناب محمد دادید دارای چنین سفسته ای بود و بنابراین ارزش منطقی نخواهد داشت.وینگنشتاین جمله زیبایی دارد که شاید برای شما آموزنده باشد هر آنچه را که نمی توان درباره اش سخن گفت می باید در برابرش سکوت کرد شما هم اگر فکر می کنید که برداشتتان ناقص است یا توانایی درک آن را ندارید لطف کنید این موضوع را به دیگران تعمیم ندهید حتی اگر این دیگران دوست شما باشند.
البته می پذیرم که برداشت ها متفاوت است و اصولا این برداشت ها نسبت به شخص بیان کننده اش نسبی می باشد.
(ادامه در بعدی)
آرش
مهدی گرامی
مگر غیر این است که قرآن برای هدایت عامه آمده پس باید طوری باشد که برای همگان قابل فهم باشد و این مورد که شما درباره ناقص بودن برداشت ها بیان کردید فاقد ارزش می باشد.(البته بازهم می پذیرم که برخی موارد خاص نیاز به تفسیر دارد.)
در اسلام مرد می تواند زنی را که تمکین نمی کند کتک بزند(البته پس از چند شرط که در برابر عمل کتک زدن بسیار کم اهمیت جلوه می کند)این نص صریح قرآن می باشد(آیه۳۴سوره نسا) و به سختی می توان از آن برداشت دیگری کرد اگر شما برداشت دیگری دارید خوشحال می شوم اگر بیان کنید تا درباره اش بحث کنیم در غیر این صورت لطف کرده سکوت اختیار کنید.
ستاره
سلام .
آقای آرش
ممنون از اینکه شماره آیه رو ذکر کردین.حالا من معنی آیه رو اینجا میارم:
“مردان را برزنان تسلط و حق نگهبانی است به واسطه آن برتری که خدا بر بعضی مقرر داشته و هم به واسطه آنکه مردان از مال خود باید بزن نفقه دهند پس زنان شایسته و مطیع در غیبت مردان حافظ حقوق شوهران باشند و آنچه را که خدا بحفظ آن امر فرموده نگهدارند و زنانیکه از مخالفت و نافرمانی آنان بیمناکید باید نخست آنها را موعظه کنید اگر مطیع نشدند از خوابگاه آنان دوری گزینید باز مطیع نشدند آنهارا به زدن تنبیه کنید چنانچه اطاعت کردند دیگر بر آنها حق هیچگونه ستم ندارید که همانا خدا بزرگوار و عظیم الشان است”
خوب این دیگه خود آیست که عین خودش و کپی کردم اینجا.خدا آخرین راه و تنبیه بزدن گفته اونم مطمئناَ نه وحشیانه و کشنده بعدش چی گفته” چنانچه اطاعت کردند دیگر بر آنها حق هیچگونه ستم ندارید” نگفته تا آخر عمر زجرش بدین.من که چنین چیزی نمیبینم اینجا.
خوب خدا حق زدن رو به مردا داده ولی خیلی کارای دیگرو هم تو همین سوره ازشون خواسته که انجام بدن.
مجذوب
به سراغ من اگر می آئید نرم و آهسته بیائید مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من …….. منتظرتم . باغ مهتاب
فرهاد
سلام…سهم ما هم از همه موهبت های تو تنها سلامی کافیست…این روزا خیلی با دلت می نویسی…معلومه داری وصل میشی به ملکوت…دست مارو هم بگیر یاسمن خانم….من همیشه بیادتم واز خاطرات خوبم نوشته های توست…موفق باشی
علیرضا
سلام خوبی منم اپ کردم بیا منتظرتم
آرش
درود بر بانو ستاره
بانو ستاره چیزی که اینجا مهم است این نیست که بعد از چه شرایطی مرد می تواند همسرش را کتک بزند چگونگی کتک زدن هم مهم نیست مهم نفس این کار است که اجازه داده شده کتک بزنند ما در دنیایی زندگی می کنیم که حتی کتک زدن حیوانات هم تقبیح شده پس تجویز این عمل برای یک انسان بهره مند از عقل و فهم با منطق نمی تواند سازگار باشد.
محمد
اون لینکی که داده بودین رو دیدم ، چی باید گفت … من میتونم فقط پیش خودم و یواشکی با خودم بدون اینکه اون فردی که این بلا رو دچار شده بگم الحمدلله الذی عافانی من ماابتلاک به و لو شاء فعل….
دولت اسلامی اگر وجود داشته باشه که بعید می دونم وظیفه تامین این موارد رو تا آخر عمر داره…
حقیقت تلخ
شمع و گل و پروانه ، مست و می و میخانه … تنهایی و دیوانه ، بهتر از این چس خانه …
حالتان چاق و دماغتان روبراه ، خدا با روزمره های مذهبی مانده در گل مذهب ،ب هم پیمان است …
از کوزه برون همان تراود که در اوست ، دبیری که در این خفقان اسلامی به خدا نزدیکتر شود شاگردش هم بسیجی احمدی نژاد اریایی میگردد ، و ایت الله اش هم حکم چند زن دائمی تا چهارتا ازاد و بقیه صیغه مکرمه ، صادر می فرماید یا خودش و یا امام فسیل چاه جمکرانیش حتمن هم به دست بوس شما خواهد امد ، کار دیگری که ندارند ، جمعیت شیعه ایرانی باید به ۱۲۰ میلیون برسد ، تا نوکر و کلفت و رختشو و مشاطه و … فت و فراوان در دسترس حاجی بازار و اخوند وپاسدار و بسیج و مومن دانشگاهی و سازنده انرژی هسته ای این حق مسلم قرانی ،در رفاه و اسایش بسر برد و مهر خدا را هم به پشت وانه داشته باشند ، عده ای هم تفسیر حقوق بشری از قران در بیاورند ، بابا انرژی هسته ای در قران هست همان را بچسبید که خره بزه اب است ..!!
بدرود عقلانت بدور از انسانیت مذهبی .!!
مهدی(من و تو و خدا)
آرش عزیز
اول اینکه قرآن برای هدایت عامه نیست … برای هدایت کسانیه که تفکر می کنن .
ضمنا با احترام باید بگم که دو نوع مباحثه کننده وجود داره … یکی که فقط و فقط به دنبال حق و حقیقت میگرده … گوش میده و می شنوه … ایراد میگیره و به ایرادات دیگران گوش میده … و خلاصه در مسیری حرکت می کنه که در جهت تعالی و ترقی خودش یا گاهی دیگری قدم بر میداره . تنها چیزی که براش مهمه فهمیدن حقیقته و تنها چیزی که سرشار از لذتش می کنه همینه . دسته دوم افرادی هستن که هدفی جز این دارن و در واقع دنبال تلقین عقاید خودشون هستن بدون اینکه لحظه ای دچار شک بشن . حتی اگر در حین بحث متوجه بشن که اشتباه می کنن باز هم روی اشتباه خودشون اصرار می کنن و می خوان گاری بدون چرخ رو به زور به جلو حرکت بدن . از اثبات خودشون و عقیده شون لذت می برن و از اینکه کسی به قول خودشون جلوشون کم بیاره یا تحقیر بشه غرق در شادی میشن .
خیلی دوست داشتم بحث ادامه پیدا می کرد اما متاسفانه با چیزهایی مواجه شدم که نشون داد من با افرادی از دسته اول صحبت نمی کنم . مهمترین موضوع در هر مباحثه ای رعایت ادب و احترام متقابله که خوب … با کمال تاسف رعایت نشد . به قول خواجه عبدالله : از بی ادبی کسی به جایی نرسید … دری ست ادب به هر گدایی نرسید . طبق ضرب المثل قشنگی خاموشی بهترین جوابه بنابراین لطف کنید نوشته ای خطاب به من ننویسید که علی رغم میل قلبیم بدون جواب باقی می مونه . در ضمن شاید بد نباشه اگه وقت کردید جمله زیبای ویتگنشتاین رو دوباره با خودتون مرور کنید شاید مصداقی دیگه هم باشه که تا حالا ندیدید . راستی دوست خوبم املای درست کلمه مورد علاقه تون سفسطه است . بیشتر دقت کنید .
حق نگهدارتون …
رها
سلام یاسمن جونخیلی دلم گرفت..خیلیی…
ستاره
سلام
آقای آرش
پس شما هم موافقید که کتک زدن زن تحت هیچ شرایطی کار قشنگی نیست.واقعیت اینه که من از حرفاتون اینجور استنباط کردم که میخواین حق کتک زدن زن رو به مردا بدین.واسه همین اون آیه ای رو که گفتین گذاشتم اینجا
به هرحال من از بحث کردن در صورتیکه به یه نتیجه درست برسه خوشم میاد.
آواي سكوت
با سلام.وبلاگ قشنگی دارید.حتماً به ما هم سر بزنید.خوشحال می شیم.نظر یادتون نره.
آوای سکوت
با سلام.وبلاگ قشنگی دارید.به ما هم سر بزنید.
آرش
اصل سفسته از یونان است و املای آن به عربی سفسطه می باشد.اما در زبان پارسی نوشتن آن به صورت سفسته اشکالی ندارد و حتی بهتر است همین گونه نوشته شود مانند تهران که در گذشته طهران نوشته می شد اما در حال حاضر همگی ما آن را تهران می نویسیم.
آرش
درود
بانو ستاره
کاملا درسته من با کتک زدن یک انسان مخالفم چه زن چه مرد.
چیزی که هست من حق کتک زدن را به هیچ کس نمی دهم انسان به حکم داشتن خرد می تواند مشکلات خود را با اطرافیان و محیطش حل کند و کتک زدن تحت هیچ شرلیطی منطقی نمی باشد.
بحث کردن برای یافتن حقیقت خوب است و اگر حقیقت یافت شود چه بهتر.بنابراین اگر بحث برای رسیدن به یک نتیجه منطقی(و نه دلخواه )باشد فکر می کنم مورد پذیرش همگان واقع خواهد شد.در هر صورت من برای همه اندیشه ها ارزش قائل خواهم شد و خوشحال می شوم با تمامی دوستان علاقه مند در این زمینه و زمینه های دیگر بحث بورزم مطمئن باشید در هر جایی که احساس کنم نمی توانم نگر خود را برای کسی تشریح کنم اصرار بیجا نخواهم کرد و هرگز سعی نمی کنم نگر خود را به زور به کسی تحمیل کنم چون که انسان را موجودی خردمند می دانم و برای اندیشه او ارزش قائلم اگر هم در جایی به این نتیجه رسیدم که اشتباهی انجام داده ام شک نکنید به آن اعتراف خواهم کرد و هیچ گاه از جاده ادب خارج نخواهم شد.
به هر حال برای ادامه بحث آماده ام.
آرش
در ضمن
قرآن کتابی است که برای هدایت عامه آمده است و خواندن آن بدون اندیشه هیچ دردی را دوا نمی کند.آمدن قرآن در شبه جزیره عرب هم این گزاره که برای هدایت عامه آمده را اثبات می کند.ولی در این شکی نیست که برای فهم و داوری در باره آن انسانی که آن را می خواند باید از خرد و اندیشه خود بهره گیرد و اگر دنبال حقیقت است باید در آن تفکر کند.به طور خلاصه خواندن آن برای کسانی که تفکر می کنند مفید است اما این سبب نمی شود که این کتاب را برای عامه ندانیم.
ستاره
آقای آرش سلام
منم منظورم نتیجه منطقیه نه دلخواه
امیدوارم بتونیم باز هم تو فرصت های دیگه با هم تبادل نظر و بحث کنیم.
ستاره
ستاره
یاسمن جان منتظر حضورت هستم.
آقای آرش اگه شما هم سر بزنین خوشحال میشم
ستاره
کاوه - روزمرگی
سلام مامان اشکان
از قدیم گفتن هر چی سنگه مال پای لنگه .
ضمنآ کسی که بدبخته تا هفت جد و آبادش بد بخته .
حالا اونی که از بچگی در بدر بوده بزرگ هم که بشه شوهر معتاد گیرش میاد . بچه اش معلول به دنیا میاد . خودش دستش میمونه لای چزخ گوشت و قص علی هذه .
بگذریم . از خوندن مطلبت دلگیر شدم . گرچه همه چیز تقصیر سرنوشت نیست و حماقت ( عذر میخوام البته ) خود ما انسانها هم گاهآ چاشنی بلاهاییه که سرمون میاد .
کسی که هر چی سرش میاد از سادگیشه و بعد هم خودش اعتراف میکنه که ” من خیلی ساده ام” یعنی که شایستگی یه زندگی اروم رو نداره . اعتراف به نقص های بزرگ اینچنین درست به همون اندازه زشت و مذمومه که یکی تو جمع مدام با صدای بلند اعلام کنه که دماغ من خیلی بزرگه یا . . . .
از خوندن سادگی ( به عنوان یه صفت بد ) و در عین حال بی شیله پیله بودن انسانهای اینچنینی بیشتر از اینکه ناراحت بشم عصبی میشم وگرنه ما که گرگ تیپا خورده ی بارون دیده ایم .
منم به روزم به یه متن به مناسبت گذر از نیمه عمرم.
سفرنامه ام رو هم در پست بعدی مینویسم
محمد (قایق)
جماعت با نمکی هستین…
کاش وقت داشتم و تو مسابقه ی آب پاشیتون شرکت میکردم.
بهار
سلام یاسمن جان. یه جایی خوندم که مردای دوزنه تنهاترن.
غریبه
سلام
ولی من که به کل دیگه نا امید شدم
کاش نمی نوشتیش