تیر ماه کارنامه ها رو که دادن شاگرد اول سوم های ریاضی شده بود. معدلش شده بود ۱۹٫۶۹ همه نمره هاش نوزده و بیست بود بجز ادبیات که شده بود سیزده! شاگرد دوم و شاگرد تنبل کلاس هم سیزده شده بودن! انقدر این نمره نا معقول بود که خود مدرسه اعتراض داد به اداره. امتحانات نهایی بود و خوب مشخصه که معلم ادبیات خودشون هیچ تقصیری نداشت. بعد از اعتراض به همه دو نمره اضافه شد!!! اما نگار باز هم ناراضی بود اشک تو چشماش حلقه میزد و میگفت مامان من عربی و زبان انگلیسی رو بیست شدم چطور ممکنه زبان مادری مو بشم سیزده!  این حق من نیست من محاله زیر نوزده بشم!
 این بود که من به اداره منطقه رفتم اما دریغ از یک سر سوزن همراهی! مسئول امتحانات ایمان داشت که نمره نگار همون ۱۵ هست و می گفت خیلی از بچه ها میگن نمره مون بیست میشه! اما میفتن!!! این برگه سه بار تصحیح شده و حق بچه شما همون ۱۵ هست!
این بود که یک جفت کفش آهنی پوشیدم و به هر جایی که میشد رفتم با مدارک لازم! کپی کارنامه سه ساله دبیرستان و تقدیرنامه های روبوکاپ و مدرسه و خلاصه هر چیزی که نشون میداد که محاله این بچه نمره اش ۱۵ بشه….
 تا بلاخره یک روز موفق شدم تصویر برگه اش رو در مونیتوراداره ای ببینم وحشتناک بود سوالاتی که جوابشون کاملا درست بود رونمره نداده بودن! با نگار بودیم و شوکه شدیم….! از اونجایی که کلید امتحانات نهایی در سایت بود مسئول محترم که امیدوارم هرگز گرهی در کارش نیفته برگه رو با کلید مقایسه کرد و اونقدر عصبانی شد که نگو…  گفت که حتما پیگیری میکنه و دو هفته بعد که زنگ زدم با خوشحالی گفت که یکی از مجربترین دبیران ادبیات منطقه برگه رو تصحیح کرده و نگار ۱۹٫۷۵ شده.
 مسئول امتحانات اون منطقه عوض شد و خیلی از برگه های دیگه زیر سوال رفت…
اگه من مامانی نبودم که به فرزندش اعتماد داره، اگه مدرسه دائم حمایتم نمیکرد که حق بچه ام رو بگیرم و اگه اون آقای مهربون تو اداره کل من و نگار رو باور نمیکرد سرنوشت نگار امسال در کنکور دستخوش بی توجهی یه معلم میشد…. چرا که این نمره در کنکورش تاثیر مستقیم داشت… و امروز و اینجا برای آدمهایی مینویسم که نمیدونن با یک حرکت قلم میتونن سرنوشت یه آدم رو زیر و رو کنن. برای تویی که معلمی و باور نداری که این شغل واقعا شغل انبیاست، برای تویی که نمیدونی چه مسئولیت خطیری به گردنته و یه بی توجهیت ممکنه مسیر زندگی یه آدم رو از این رو به اون رو کنه، یادت باشه که رفتارهای ما کارما داره و این دنیا دنیای عمل و عکس العمله ، پس اگه سرنوشت خودت برات مهمه مراقب رفتارت و قلمت باش…
ممنونم از فرشید ملکان عزیز برای تقبل سیسمونی یه نوزاد در یکی از شهرستان های دورافتاده کشورمون… فرشید عزیز امیدوارم نی نی خودتون هم صحیح و سالم به دنیا بیاد.
متشکرم از پوپک گلم برای هدیه مبل و یه مقدار وسایل به خانواده ای نیازمند.
ممنونم از هاله  و هدی عزیزم بابت هدیه اون ۶۰۰ تومن برای خانواده های نیازمندمون.
یه دنیا تشکر از لیلا مهرابی عزیزم برای هدیه لباس برای بچه یه خانواده نیازمند و تلاشی که داره میکنه برای تهیه جهاز واسه یه عروس سید.
ممنونم از برادر گلم فتاح جبلی برای هدیه مقداری برنج به خانواده هامون.
متشکرم از گره گشای همیشگی ام علیشاه صمدی  برای خرید و هدیه یه ماشین لباسشویی به خانواده پست پیش…
ممنونم از خانم جوادی عزیز برای هدیه مبل و میزنهارخوری به خانواده پست پیش.
مشکرم از خانم صادقی برای هدیه دو تا پشتی نو به عروسمون.
ممنونم از سمیرای گلم برای هدیه لباس نوزادی به نوزادمون که لباس نداشت.
متشکرم از میرای عزیزم برای هدیه مبلغی پول به خانواده هامون.
محمد عزیز ۵۰ تومن پول تو کوچه پیدا کرده و چون صاحبش رو پیدا نکرده ریخته به حساب من که بدم یه نیازمند. محمد جون ممنون دستت درد نکنه.
ممنونم از سیدای عزیزم برای کمک مالی به نوزادمون.
متشکرم از مریم ف عزیزم برای هدیه مبلغی پول برای تحصیل دانش آموز.
امیدوارم که کسی رو از قلم ننداخته باشم!

*این دختر خانوم که کامپیوتر خونده دنبال کاره…سابقه کار در بیمه هم داره.
*این آقا که تحصیلداره دنبال کار میگرده.
*این پیرزن تلویزیون نداره…
*این پسر ۲۹ ساله که مشکل کلیوی داره برای درمانش نیاز به پول داره.
*این دخترک که دیپلم کامپیوتره و دانشگاه هم قبول شده اما برای شهریه اش نمیتونه بره دنبال کار میگرده.