عظر هوس انگیز نعناداغ و سیرداغ و پیازداغ و رقص زیبای کشک و زعفرون روی آش دست پخت مادربزرک و ربنای زیبایی که حس هم فازی با کاینات رو در آدم چند برابر میکنه …. سالهاست که مادربزرگ دیگه در کنارمون نیست و فقط یاد اون روزهای خوش در قاب خاطرمون نقش بسته. چشمهامو میبندم و در ذهن پر از تشویشم از مادربزرگی که دیگه کنارمون نیست تمنا میکنم تا با روح والایی که داشت برای دختر مهربونش که مادرمه طلب سلامتی کنه. تو حال خودمم که یکی از خانم هایی که به لطف شماهایی که به صندوق قرض الحسنه مون کمک کردید خیلی از مشکلاتش حل شده زنگ میزنه. عمه ای فداکار که برای بزرگ کردن خواهرزاده هاش ازدواج نکرده و با کارگری بزرگشون کرده و به دانشگاه فرستادتشون. برای مشکلش طلب وام میکنه و موقع خداحافظی میگه خانوم رمضانی جان برای ماه رمضون ما رو فراموش نکنی. میگم نه عزیزم و یادم میفته که امسال فراموش کردم برای خرید ماه رمضون پول جمع کنم. ساعت ١ و ۵٠ دقیقه نیمه شبه از فکر این عمه و سختی های زندگیش خوابم نمی بره. خیال دارم برای ۵٠ خانواده نیازمند مرغ گوشت برنج و ….. تهیه کنم برام دعا کنید  شماره کارت جدید اینه شصت سی و هفت. نود و نه سیزده. هشتاد و نه سی. هشتاد و شش هشتاد و نه. لطفا اگه به دلتون  افتاد که تو این روزها دلی رو شاد کنین حتما برام تو کامنتها بنویسید که بدونم پول ریخته شده بابت ماه رمضونه