ماکارونی رو چلوکش میکنم ، از بس حواسم پیش صابر و تاراست روغن بیش از اندازه داغ میشه و اولین سیب زمینی که میزارم ته قابلمه صدای جیلیز ویلیزش میره هوا، روغن داغ می پاشه به انگشتم و ناخودآگاه انگشت سوخته ام رو میمکم تا سوزشش کم شه ، یاد ژاله میفتم و با خودم فکر میکنم چقدر سخته فکر کنی هرگز مادر نمیشی و ناخودآگاه تو دلم به کیان فحش میدم …. سیب زمینی ها تموم میشن و من عین دیوونه ها خیره میمونم به ته قابلمه ….
تاول کوچولوی روی انگشتم بهم دهن کجی میکنه با خودم میگم تقصیر این کیوان ارزاقیه! این کیوان همین جوریه با کتابهاش آدمو خل میکنه ، اون از کتاب اولش سرزمین نوچ که خواب و خوراکم رو گرفته بود و تا مدتها بعد از تموم شدنش ذهنم درگیرش بود اینم از زندگی منفی یک …
از دو هفته پیش که کتاب رو گرفتم جرئت نمیکردم بخونمش عین بچه خسیس ها که شکلاتی که بهشون میدن رو از خسیسی تموم شدن نمیخورن ! ضمنا با خودم عهد کرده بودم پارتی بازی نکنم و تا کتابی که تو دست دارم رو تموم نکردم زندگی منفی یک رو شروع نکنم! اما نتونستم طاقت بیارم و دیروز عصر شروع کردم به خوندن و امروز تموم شد…
با خودم فکر میکنم نوشته های کیوان ، رمان های شیرین و جذابی هستن که در عین ساده و صمیمی بودن بهت یه جورایی درس زندگی میدن …سرزمین نوچ با اون اسم خاص و دوست داشتنیش تصویری متفاوت از زندگی اونور آب رو به آدم نشون میده و زندگی منفی یک خیلی دوستانه به آدم یادآوری میکنه که هرگز آدمها رو از روی شنیده ها و دیده ها قضاوت نکنیم!
….کیوان عزیز تقریبا سی صفحه آخر کتاب رو در حالی که نفس تو سینه ام حبس شده خوندم!!! خسته نباشی و ممنون برای قلم بسیار زیبا و جذابت … برات روزهای لبریز از موفقیت آرزو میکنم چون لایقش هستی و چشم انتظار سومین کتابت هستم ….

دوستای خوبم خوندن هر دو کتاب کیوان ارزاقی “سرزمین نوچ ” و ” زندگی منفی یک” رو بهتون پیشنهاد میکنم…..

پی نوشت: ممنونم از دوست خوبم علیشاه صمدی وخانم احمدی و دوستان خوبش برای هدیه مبلغی پول برای بستری کردن یک جوان شیزوفرنی در مرکز نگهداری از بیماران روانی در مشهد.
متشکرم از دوست خوبم شهاب مجلسی برای این که هر ماه برای آرامش روح همسر جوونش گلناز قانعان به خانواده های نیازمندمون کمک میکنه .
ممنونم از آقای عبداللهی عزیز که هر ماهه به طور ثابت مبلغی رو برای نیازمندهامون کمک میکنه
متشکرم از ندای گلم برای کمک جهت خرید مواد غذایی برای ۵ خانواده نیازمند.
ممنونم از اشکان مزارعی عزیز برای واریز مبلغی پول برای خانواده های نیازمندمون
مرتضی مهربون ممنونم ازت که صندوق قرض الحسنه چند قدم نزدیکتر به خدا با استارتی که تو زدی شروع به گره گشایی از خانواده های با آبرو و نیازمند کرد ،،،مرتضی همچنان هر چند وقت یک بار از اونور دنیا مبلغی قابل توجه به صندوقمون کمک میکنه مرتضی جان ممنون برای کمک این دفعه ات
متشکرم از شعله دهقان عزیز برای کمک مالی به خانواده هامون
ممنونم از همکلاسی خوبم شهاب برای کمک جهت خرید مواد غذایی برای خانواده هامون
متشکرم از خانم مشاط عزیزم برای کمک به خانواده ای نیازمند
و ممنون از خانم صادق نژاد عزیز برای کمک به خانواده ای نیازمند
دوستی عزیز که اسمش رو فراموش کردم یه ماشین لباسشویی به یکی از خانواده هامون کمک کرد ……وای امیدوارم کسی رو از قلم ننداخته باشم ….

و در انتها برای یک هنرستان نیاز به مبلغی پول داریم تا سیستمهای کامپیوتری شو ارتقا بدیم چون انقدر کامپیوترها قدیمیه که برنامه های جدید روش نصب نمیشه و بچه های رشته کامپیوتر با مشکل مواجه هستند متاسفانه خانواده های بچه هایی که تو این مدرسه درس میخونن هم خودشون نیاز به کمک دارن …

*برای یک عروس که از خانواده بسیار آبرودار و نیازمندی هست میخواهیم جهاز مختصری تهیه کنیم ….
*اگه کسی تو محدوده متل قو و کلارآباد دنبال کار در منزل میگرده به صورت روزانه (خانم)