بیش از یازده سال از اولین روزی که تو دنیای مجازی شروع به نوشتن کردم میگذره اون روزها همه ی زندگی ام اینجا بود و تنها راه ارتباطیم با دوستای مجازی این خونه بود . بعدها خیلی ها دیگه شمارمو داشتن و کمکها یا تقاضاهاشونو اس ام اسی خبر میدادن بعدم با اومدن فیس بوک و درست کردن پیج چند قدم نزدیکتر به خدا و وایبر و اینستاگرام و …. راههای ارتباطی بیشتر شد و من کم کم حضورم اینجا کمرنگ تر شد ….
چند هفته پیش . از شبکه خبر اومدن خونه مون و یه مصاحبه باهام کردن در مورد نقاشی هام و هنر و بعد هم صحبت کشیده شد به اینجا و خیریه چند قدم نزدیکتر به خدا …. البته مصاحبه وقتی برای شبکه فرستاده شد بهش اصلاحیه خورد با این که من اسم سایت و آدرسشو نگفته بودم اما اونا گفته بودن این تبلیغه و باید قسمتهای مربوط به خیریه و سایت حذف شه … وقتی مصاحبه رو تو شبکه خبر دیدم یه هو دلم برای اینجا خیلی تنگ شد . احساس کردم جایی که همیشه میگفتم محرابمه و محل عبادتم چقدر غبار گرفته چقدر دور افتاده و چقدر طفلکی شده … فکر کردم باید قیام کنم بایستم و اینجا رو تا زنده ام به روز کنم …
فکر کردم اونایی که شمارمو ندارن یا آدرس پیج رو تو فیس بوک ندارن یا حتی اکانتی تو فیس بوک ندارن چی ؟ به خودم گفتم تو در حق اینجا بی معرفتی کردی اون همه دوست عین فرشته که داری باعثش اینجا بوده و حالا تو با نیومدنت داری در حق اونایی که میان پشت این در بسته ظلم میکنی …
فقط اومدم خبر بدم که اینجا از این به بعد شنبه و چهارشنبه هر هفته به روز میشه … چهار شنبه اسامی دوستانی که تو این مدت به خانواده های نیازمندمون کمک کردن رو مینویسم برای تشکر و قدر دانی

ممنونم از بهار عزیزم برای هدیه تخت و دراور و کتاب و رختخواب به خانواده های نیازمندمون.

ضمنا برای ماه مبارک رمضان خیال دارم برای سی خانواده نیازمند مواد غذایی از جمله برنج حبوبات روغن قند شکر و گوشت و مرغ و … تهیه کنم اگه کسی دوست داره کمک کنه خبرم کنه