تو دهات اطراف اصفهان زندگی میکنه میگه خانوم الان دو سال که شوهرم سکته کرده و تو رختخواب افتاده از وقتی افتاده تو بستر تا الان ، برای خرج بیماری و درمانش و اجاره خونه و مخارج دیگه هفت میلیون بدهکار شدیم . البته خودم توی یه گلخونه مشغول به کارم و ماهی پونصد تومن حقوق میگیرم ولی خوب خرج خونه و اجاره خونه نمیگذاره که پول جمع کنم تا بتونم بدهیمو بدم … خانوم شما رو به این روز عزیز دستم به دامنتون کمکم کنین . رفتم بانک برای وام ، اما مسىول بانک تا دید جوونم و شوهرم اینجوریه نگاهش و نوع کلامش عوض شد …. بغض میکنه و میگه خدا آدم رو گرفتار آدمهای نامرد نکنه قید وام بانک رو زدم … خیلی گرفتارم … خیلی …
قطع میکنه و من فکر میکنم چند تا زن میشناسم که بعد از زمین گیر شدن شوهرهاشون ، هر جوری شده نذاشتن شیرازه زندگی از هم بپاشه و با بدبختی زندگی رو چرخوندن و یادم میفته به خیلی از زنهایی که وقتی گرفتار بیماری شدن کسی به پاشون ننشسته … رها شدن بین زمین و آسمون …
* این خانواده تلویزیون ندارن
* ممنونم از اشکان مزارعی عزیز که مثل همیشه گره گشای ماست
* متشکرم از ساحل عزیز برای کمک به بچه های کار و کمک به عروسی که جهازش رو دزد برده بود
* ممنونم از معصوم گلم برای کمک به خانواده هامون
* متشکرم از مرجان نازنین از کانادا برای کمک جهت خرید مواد غذایی برای خانواده های نیازمندمون