وارد مطب که میشم . منشی با روی خوش ازم استقبال میکنه. سه ساعتی میشه که از مسافرت برگشتیم و هنوز خسته ی سفرم … روی مبل راحت و خوش رنگ مطب لم میدم ، به میز کنارم نگاه میکنم ، خسته ام و خواب آلود … شیشه ی نسکافه روی میز بهم چشمک میزنه ، بلند میشم یه لیوان آب جوش برای خودم میریزم نسکافه و کافی میت رو میریزم توش و دوباره لم میدم روی مبل . نگاهم میفته به کاغذی که رو دیوار زدن … پسورد وایرلس رو از منشی بخواهید … در دلم دکتر رو به خاطر این همه احترام و اهمیت به بیمارانش تحسین میکنم … غرق شدن در دنیای بی انتهای مجازی و خوردن یه نسکافه داغ خستگی مو در میکنه و گذر زمان رو احساس نمیکنم اگه راستشو بخواهید اصلا دلم نمیخواد حالا حالا نوبتم شه !
من واقعا و از ته دل قدردان اون آدمهایی هستم که مراجعینشون براشون ارزشمندن و واقعا جلوی سخاوت و مهربونی و انسان دوستی این آدمها کم میارم….
وارد اتاق که میشم اول از دکتر بابت این کار قشنگش قدردانی میکنم دکتر عکس دندونم رو که نگاه میکنه میگه عالیه باورم نمیشه که انقدر خوب عفونت جمع شده این به خاطر افکار مثبت شماست من میگم نه دکتر این هنر دست شماست و با خنده میگم اونقدر که من به دستهای توانگر شما ایمان دارم خودتون ایمان ندارین ها و هر دو میخندیم ….

دکتر امیر حسین مکارمی متخصص روت کانال غیر از این که به اعتقاد من یکی از بهترین های درمان ریشه تو ایرانه یک انسان واقعیه کسی که در مواقع نیاز به خانواده های بی بضاعتمون کمک میکنه و من همین جا در مقابل تموم خوبیهای این انسان واقعی سر تعظیم فرو میارم و آرزو میکنم که شرایط مملکتم انقدر خوب بشه که هرگز فرشته هایی اینچنینی فکر مهاجرت از ایران به سرشون نزنه ….

مطب دکتر مکارمی

* این خانواده تلویزیون و ماشین لباسشویی ندارن مادر کارگره و وقتی میاد باید یه خروار رخت بشوره و وقتی هم نیست بچه ها کوچکترین سرگرمی که تلویزیون هست رو هم ندارن …