خیلی مستاصله میگه یه مغازه کیشی داشتیم برای گسترش کارمون مقداری پول قرض کردیم اما کار به گره خورد و شوهرم به خاطر این که نتونست بدهی رو پاس کنه افتاد زندان از سال نود و یک تو زندانه و بلاخره قاضی حکم داد که بدهی بیست و پنج میلیونش قابل قبول دادگاهه و حالا قسط بستن پنج میلیون پیش. و ماهی پونصد اما بدبختی اینه که همون ۵ میلیونم نداریم که بدیم … خانوم رمضانی جون با یه بچه سه ساله أواره شدم ماشینمونو فروختیم پول پیش خونه مون هم بابت اجاره های نداده رفت … شوهرم تو زندان بود و من با یه بچه یه ساله آواره شدم الان تو خونه پدرم زندگی میکنم و شوهرم هم زندانه اگه بتونیم یه جوری اون پنج تومن رو جور کنیم …. یعنی میشه ؟ میگم عزیز بسپر به کائنات و امیدتو هیچوقت از دست نده ….