نمیدونم چی شد دستم به یه دکمه خورد و ناگهان همه چی پرید … نه هیستوری نه نوشته ای … حاصل بیش از ١۴ سال نوشتنم . دست هام میلرزید انگار بچه ام رو گم کرده باشم . دیر وقت بود مسیج زدم به مریم خواهرم همون که سایت رو راه اندازی کرده بود. گفت حلش میکنه همش امید میداد که درصد پریدن اطلاعات کمه. هر بار ریفرش میکردم فقط یه پست بود! و یه ایمیل برام اومد و تبریک برای وبسایت جدید… تا فردا ظهر که مریم بتونه مطالب رو بازیابی کنه صد بار مردم و زنده شدم و حالا دوباره برگشتم … سعی میکنم به شکرانه این اتفاق اگه هر شب نشد حداقل هفته ای دو سه شب بنویسم .. ممنون از مبینای عزیزم که با مسیجش یادم آورد که چه تعهدی به نوشتن دارم ❤