درخت پر از سیب ، سیب سبز و زرد که تو دمای ١١۵ درجه در حال پختن هستن، هوا خیلی گرمه خیلی … کلاه حصیری نگار رو میگذارم رو سرم تا نور خورشید بیش از این آزارم نده میرم کنار درخت و شروع میکنم به چیدن سیبها و یک ساعت بعد عطر خوش مربای سیب با هل فضای خونه رو پر میکنه … دایی از در که میاد تو میگه وای بوی خونه های ایرانی میاد. میگم با سیبهای تو حیاط مربا پختم … این روزها کارهابی رو میکنم که روحم رو پالایش میده …