پرده اول: پراید شوهر خواهرم دیروز پیدا شد.( از دعاهاتون ممنون) البته همون روز که گم شده بوده تو اتوبان تهران کرج در حالی که به خاطر تموم شدن بنزینش رهاش کرده بودن و ضبط و کولر و رینگ و لاستیک و زاپاس و جکش و یه سری خرت و پرت دیگه رو برده بودن پیداش میکنن ولی ۶ روز بعد خبر میدن که پیدا شده …. حالا چرا ۶ روز بعد خدا داند؟ لابد یه نفر داشته تو کاغذها میگشته دنبال شماره ماشین و شماره تلفن صاحب ماشین!
پرده دوم: رنگ از صورت مهربونش پریده و تو چشماش نگرانی موج میزنه… میگم حالا نگران نباش گلناز جون ( گلناز خواهرمه) شاید یه جاییه که نمیتونه تماس بگیره… با صدایی که از نگرانی میلرزه میگه: مگه ممکنه الان ساعت ۵ بعد از ظهره… از صبح تا حالا هیچ خبری ازش نیست. میگم: خوب براش اس ام اس بزن.. میگه: چند تا زدم… جواب نداده. موبایلشم میره رو پیغام گیر… یه حس بد نگران کننده مثل خون تو رگهام میدوه… میگم خدایا دیگه حوصله و جون خبر بد ندارم… تمنا میکنم…
پرده سوم: ساعت ۶ عصره و گلناز هنوز داره موبایل شوهرشو میگیره که بلاخره موفق میشه و گوشی رو که قطع میکنه میزنه زیر گریه! میگه از صبح تا حالا محمد رو با ماشین خودش! گرفتن. گفتن اعلام شده که این ماشین سرقت شده! هر چی مدارکش رو نشون میده میگه بابا این ماشین خودمه میگن به ما گفتن دزدیده شده! میگه دزدیده بودنش ولی دیروز تحویلش گرفتم اینم مدارکش! قبول نمیکنن! میگه خوب استعلام کنید ببنید راست میگم یا نه! میگن باید افسر نگهبان بیاد استعلام کنه! میگه لااقل بزارید به خانواده ام خبر بدن میگن نمیشه! و از ۹ صبح تا ۶ بعد ازظهر گرسنه تو بازداشت بوده! تا افسر نگهبان نازنین تشریف میاره استعلام میکنه و معلوم میشه که ایشون دزد ماشین خودشون نیستن! و آزادش میکنن!
پی نوشت: نباید این سیستم یه کم فقط یه کم اطلاع رسانیش سریعتر باشه؟ از پیدا شدن ماشین ۱۰ روز گذشته اما به راهنمایی رانندگی و….اعلام نشده که پیدا شده. میگن خودتون باید برید اعلام کنید که پیدا شده! به همه جا مثلا راهنمایی رانندگی! شماره گذاری! و …. یه کم مسخره نیست ؟
پی نوشت دو: متشکر از سر زدنهاتون. من همچنان مسافرتم .اومدم تهرون به همه تون سر میزنم…
خاطرات من و ویلچرم
سلام معلم عزیزم
یاسمن خانم چقد تو مهربون و بااحساسی. یه زن شرقی یا ایرانی پاک نهاد که میتونه برا من بهترین معلم باشه خانم معلم من همیشه تو مدرسه بچه حواس پرتی بودم. میدونم که متوجه شدی ولی گفتم خودم هم بگم تا خالم جمع باشه
چندین ساله که من به نیرو انتظامی میگم نیرو افتضاحی بعد از اینکه قالی باف اومد یه خورده بهتر شد ولی هنوز عمالکردش بیشتر افتضاح به بار میاره تا انتظام
احتمالن توی معلولیت من و مطمئنن در گزارش و کروکی تصادف صدردصد مقصر هستند. که باعث شد سه میلیون بیمه عمر به من کمتر از حقم بدند. تو این مملکت سرهنگ راهنمایی و رانندگی با چیزی به عنوان مهندسی ترافیک و مختصات این مسئله کمترین چیزی نمی دونند.
ستاره
مرسی یاسمن جون .. رفتم تو سایتشون … شماره اشون رو هم از همونجا گیر آوردم .. ممنون از لطفت
نرگس
یاسمن جون خودم گرفتارم صحیت این حرفا نیست.مسیله مهمی نبوده که.
امیدوام خوب و خوبتر باشین.
بچهمخفي
اِ! کامنتم پس کوشش؟!؟
ویولت
عجب حکایتی!!! خدا نصیب نکنه(ناخن خوران)
نگار
خدا رو شکر که اتفاقی نیفتاده سکته مون دادیها…