میان سال به نظر میرسه گرچه تموم موهاش عین برف سفیده… راننده آژانسه….

میگه خانوم شغل ما پر از استرس و مشکله … هموطن هامون  هم که چی بگم مردم آزارن… باور کنید همین دیروز یه آقای بسیار شیک و ظاهرا متشخّص اومد تو آژانس ما  گفت ببخشید اگه راننده تون این بسته رو  ببره تا بانک صادرات میدون طالقانی کرج  و دو تا شناسنامه مال من و خانومم رو بیاره اینجا چقدر میگیره؟ صاحب آژانس گفت ۸۰۰۰ تومن. اون آقا هم گفت باشه پس شما این مدارکو ببرید وقتی شناسنامه ها رو تحویلم دادید ۸۰۰۰ تومن رو میدم. چون نوبت من بود سوار ماشین شدم و  تا کرج رفتم. یک کیلومتر دورتر از بانک جای پارک پیدا کردم ماشین رو پارک کردم و پیاده تا بانک رفتم. وقتی رفتم تو بانک گفتن آقای نجفی که من براش نامه رو آورده بودم رییس بانکه و اتاقش طبقه بالاست رفتم بالا و نامه رو تحویل دادم تا رییس بانک نامه باز کرد و خوند عصبانی شد و نامه رو پاره کرد و گفت کی این نامه رو به شما داده؟

با ناراحتی گفتم وای چرا پاره کردید من راننده آژانسم و باید الان شناسنامه اون آقا و خانومشو ببرم. رییس بانک گفت بابا مردم دیوانه شدن! این چهارمین نامه ای هست که این آقا تو این هفته برام فرستاده. گفتم حالا چی نوشته گفت نوشته: آقای نجفی من ۱۵۰ میلیون تومن پول احتیاج دارم به نظر شما چیکار کنم؟ خلاصه دردسرتون ندم دست از پا دراز تر برگشتم آژانس و هم وقتم تلف شد هم ۲۰۰۰ تومن بنزین سوزوندم!

 

نمیدونم این جور آدما از آزار دادن دیگرون چه لذتی میبرن!

 

پی نوشت: خوشبختانه من صحیح و سالمم و چیزی که باعث شده بود پست مرگ رو بنویسم صحت نداشت! (برای دوستای خوبی که نگرانم بودن)

پی نوشت دو:  اشکان کوچولو داره تو تب میسوزه  حسابی سرما خورده . من به اثر انرژی گروهی سخت ایمان دارم لطفا براش دعا کنید.

 پینوشت سه: که از همه مهمتره یه فرشته که داییمه داره از اونور آب میاد ایران و سه شنبه شب  میرسه مژده به اونایی که درگیر اعتیادن و یه جورایی منتظر یه بهونه تا بزارنش کنار به محض این که رسید شماره موبایلشو یا روزایی رو که کلاس رایگان داره (کارگاه آموزشی دوازده قدم برای ترک اعتیاد) میزارم اینجا

پینوشت چهار:  علت غیبت طولانیم مریضی کامپیوترم بود موس و کیبوردم به خاطر مشکل مادربورد سوخته بودن!