آب دهنمو به سختی میتونم فرو بدم…. میدونم که حتما نیاز به خوردن آنتی بیوتیک دارم… همه تو خونه مریضن هم اشکان تب داره هم نگار…… رامین هم صبح که از خواب بیدار میشیم میگه من دیشب از گلو درد خوابم نبرد… چاره ای ندارم مجبورم برم کلینیک روبروی مدرسه با این که میدونم دکترهاش عمومی هستن و عموما با دانش پایین… زنگ تفریح میرم کلینیک… در اتاق آقای دکتر بازه و خودش نیست میگردم تا بلاخره طبقه دوم پیداش میکنم. از دیدن یه مریض جدید ناراحت میشه و با اخم میگه امروز خیلی شلوغ بود و بلاخره با ناز و عشوه! میاد پایین تو اتاقش… میشینم و میگم گلوم خیلی درد میکنه حتی به خودش زحمت نمیده یه کم بیاد جلوتر! از دور نور چراغ قوه رو میندازه تو گلوم. بعید میدونم اصلا چیزی دیده باشه! شروع میکنه به نوشتن. میگم آقای دکتر فکر کنم فشارم خیلی پایینه با ناراحتی میگه آستینتو بزن بالا. در حین بالا زدن آستین میگم گوشم هم خیلی ناراحته با عصبانیت خودکارشو میندازه رو میز و میگه اعصابمو خورد میکنی وقتی یکی یکی میگی! میگم وا خوب شما باید خودتون بپرسید! یا معاینه کنید. میگه مگه نوزادی که گوشتو ببینم!!!!!! میگم نوزاد نیستم ولی سنی هم ندارم همش ۳۹ سالمه! میگه آخه امروز خیلی شلوغ بود ! بعد با بی دقتی کاف فشارخون رو روی آرنجم میبنده و بدون گذاشتن گوشی تند تند کاف رو باد میکنه و بعد انگشتشو مثلا میزاره رو نبضمو تندی هم پیچ پوار و باز میکنه و میگه نه فشارت خوبه ۹ هست! مطمئنم که دروغ میگه! از سر بی میل گوشمو نگاه میکنه و برام پنی سیلین مینویسه و یه شربت و … دلم میخواد بهش بگم که شغلت اینه پس باید اگه جونت هم در میاد بشینی و با دقت مریضاتو ویزیت کنی! البته اگه چیزی بلدی! اما نمیگم! مسئول تزریقات میگه تازه این بهترین پزشکمونه میگم پس وای به حال بدترین…
عدم احساس مسئولیت اونم تو شغل حساسی مثل پزشکی… گاهی فاجعه به بار میاره… و کجا و چطور باید مسئولیت پذیری رو به آدما آموخت؟ بهتر نیست از کودکی به بچه هامون تو خونه و تو مدرسه مسئولیت پذیری رو آموزش بدیم ؟
سعیده
سلام….
یاسمن خانم عزیز…
گفته بودم که نزدیک به ۱ سال و ۳ ماهه که دست کم هفته ای ۵ روز میام اینجا …تمام پستهاتون روهم خوندم…حتی آرشیوهاتون رو…و خلاصه اینجا آرامش و امنیت خاصی رو حس میکنم…از این بابت هم خیلی از خدا ممنونم…اینکه خیلی اتفاقی وقتی تو گوگل دنبال فنگشویی میگشتم به خواست اون مهربون من با یکی از بنده های نازنینش آشنا شدم…و از اون روز تا حالا با اشتیاق زیاد هر زمان که وارد اینترنت میشم به وبلاگتون سر میزنم…معتاد شدم حسابی یاسمن خانم
اما واقعا همینطوره که میگین… آدم اینجا خدا رو به قشنگترین شکل حس میکنه , میفهمه که وقتی میگن خدا همیشه همه جاست یعنی چی…و عبادتش فقط نماز خوندنو روزه گرفتن نیست… گاهی شاید حتی یه نگاه مهربون به چهره معصوم یه بچه همونقدر تو رو به خدات نزدیک کنه…
و باز هم ممنون ازتون یاسمن خانم…به خاطر تمام حرفهای خوب و با ارزشتون
سجاد
سلام
نمی دونم به خدا……. مثلا سوگند هم خوردن!
از این دکتر ها زیاد شدن بعد با این خلق و رفتارشون هم انتظار دارن مرجوعی شون هم هر بار بیشتر بشه……
با اون آموزش مسئلیت پذیری هم خیلی موفقم یادمه یه بار خیلی کوچیک بودم
قرار بود برم مسابقه قرآن فکر کنم معلم دوم ابتدایی مون بود دستم و گرفت مشت کرد و بهم گفت ببین الان آبروی یه مدرسه تو دست تو و من به دستام نگاه کردم گفت وقتی میری مسابقه باید فکر کنی که تو داری اسم یه مدرسه رو با خودت میبری…….. یادمه وقت مسابقه چند بار هم به دستام نگاه کردم….. فراموش نمی کنم که چقدر اون روز برام مهم بود……. . حس مسئولیتی که داشتم شاید دیگه تا حالا تکرار نشده بود ولی اون معلممون خیلی خوب به من یاد داد که مسئولیت پذیر باشم.
راستی نگفتید اشکان یعنی چی؟
موفق و سربلند باشید.
نازی
سلام یاسمن عزیز
من یه شش ماهی هست که میام اینجا ولی هیچوقت نشد کامنت بذارم چون کنکوری ام ….می خواستم بگم دیشب بابام گفت چند مورد انفولانزای مرغی که باعث مرگ دو نفر شده گزارش شده ترو خدا مواظب باشین
صبور
نه … دعا و ذکر و ثنا به جای خود …. اما ما ملت همیشه نالان نزده میرقصیم . مشکلات اجتماعی دور و بر مون همیشه هست … سر جاشه … اینکه کسی توی کارش احساس مسئولیت کنه اول و آخر برمیگرده به وجدانش … اگه کسی شرف داشته باشه ، وجدان داشته باشه خب میتونه آدم باشه ! ما میگیم واسه نزدیک شدن به خدا که نباید زشتی ها رو دنبال هم ردیف کرد ! یه کمی هم از قشنگی ها تعریف کنین …. والا این خاطرات شما کمتر از ذکر مصیبت نیست … اصلاً هیچ … بی خیال … به قول اون بابا به اندازه ی همه ی آدمها راه هست واسه رسیدن به خدا … زور الکی نزنیم بهتره .. .. ..
مجذوب
سلام
خیلی اتفاقی تو وب لاگ دختر تنهای شب به عنوان وب لاگتون بر خوردم .
عنوان زیبا و گیرائیست .
از این که مشکلات و نا هنجاری ها ی اجتماع رو برمی شمارید خیلی ممنونم .
وب لاگتون رو نه با دقت ولی گذرا خوندم . جالبه .
باغ مهتاب
همیشه با ایمان و امیدوار باش .
ارام
سلام یاسمن بانو. خوبی؟
مسئولیت پذیری یاد گرفتنیه اما سکوت نکردن و حرف زدن و اعتراض کردن هم به همون اندازه یاد گرفتنیه.
اگر من جای شما بودم برگه ویزیت رو جلوی چشمش پاره میکردم و میگفتم دارم میرم وزارتخونه ببینم چه کسی به خودش حق داده که مدرک جنابعالی رو مهر کنه؟؟؟
اونوقت اون آقای دکتر عمومی یاد میگرفت چطور باید با مریضهاش رفتار کنه.
شاد باشی تا همیشه.
یاس
یاسی جون کجایی دختر؟
مسافر
سلام
حال شما؟
خوشحال میشم به وبلاگ من هم سری بزنید و نظری بدهید.
محمد (راه بهتری هست)
من رو بگو با چه ذوقی رفتم کارت خریدم. شما که هنوز آپدیت نکردین !!!
نگار
بابا ما از انتظار پست جدیدی دق کردیم!
آرام
سلام
من تازه دیشب به طور اتفاقی وارد وبتون شدم و از آشناییتون خوشحالم
میتونم شما رو دوست خودم بدونم؟
در ضمن شما کجا زندگی میکنید؟
به امید امیدت
Online Banking Guide
Just blowing some in between class time on Stumbleupon and I found your article . Not typically what I prefer to learn about, but it was absolutely worth my time. Thanks.