یادتونه که چند سال پیش با نظرخواهی از خودتون یه دوربین دیجیتال عکاسی سونی خریدم؟ مدل DSC-S90 و این سه چهار سال هم ازش واقعا راضی بودم. هم کیفیت عکسهاش خوب بود هم فیلمش. از ۶ ماه پیش تا حالا سه بار این اتفاق افتاد که لنزش میموند بیرون و دیگه تو نمیرفت و همش ارور میداد که خاموش کن دوباره روشن کن و اگه هزار بارم این کارو میکردم فایده نداشت. هر بار با پیک نازنین شهرداری می فرستادم نمایندگی سونی سر حبیب الهی و هر بار موتور سوار پیک میرفت و بر میگشت دوربینو در حالی که نگاه عاقل اندر سفیه به من مینداخت تحویلم میداد و میگفت: خانوم این که سالمه! همونجا تا روشن کردن کار کرد!!! و من میدیدم بله درست شده!!! تا ایندفعه که تو تعطیلات عید همین مرض رو گرفت (هر بار این مرضو شمال میگرفت) منم گذاشتم تا یه ماه پیش گفتم شاید بمونه خوب شه!!! اما این بار وقتی برای تعمیر فرستادمش از نمایندگی زنگ زدن و گفتن لنزش شکسته و ۱۵۰ تومن خرجشه و با توجه به این که دوربینهای جدید به بازار اومدن، قیمت این اومده پایین و دیگه ارزش تعمیر نداره!!! تازه لنزشم الان ندارن!
دو روز قبل از مراسم جشن پرشین بلاگ به رامین گفتم بریم یه دوربین بخریم که بتونم از مراسم عکس بگیرم. قبل از رفتن دوربین نازنینمو که کلی برام خاطره های زیبا ثبت کرده بود از تو کیفش در آوردم یه بار دیگه امتحانش کردم و دیدم نه خبری از سلامتی نیست!! … ازش حلالیت طلبیدم!!! و اندفعه به خواست رامین رفتیم نمایندگی مرکزی کنون تو سهروردی . و یه دوربین مدل IXUS 860 IS خریدیم. فرداش گلناز (خواهرم) اومد خونه مون…تا دوربینو دید ، گفتم: ببین چقدر جمع و جوره نصف قبلیه.
گفت:اندازه اون قبلی رو یادم نیست. تا نگار رفت دوربینو آورد نشون بده دستش خورد به دکمه پاور! و جل الخالق!! لنزی که نمایندگی مجاز سونی گفته بود شکسته! و تو نمیرفت! رفت سرجاش و قیافه من دیدنی بود. هر چی عکس و فیلم گرفتم عالی بود! عین قدیم!!!
میگم: رامین جون باورم نمیشه فکر میکنی این دوربین هدیه کدوم کار خوبمونه؟ میگه: والله تو هدیه امروزو مبینی من تنبیه دیروزو!!! و میزنه زیر خنده!!!! با نمایندگی سونی هم که تماس گرفتم هیچ توجیهی براش نداشتن!!! نتیجه هم این شد که نگار بی چک و چون صاحب یه دوربین شد !!!!
پی نوشت یک: ممنون از زهرای نازنینم برای اهدای یه عالمه کتاب و کارت رایگان مراکز تفریحی به یه خانواده نیازمند…
پی نوشت دو : ممنون از الهه نازنین و سمیه عزیزم بابت کمک به یه خانواده نیازمند.
پی نوشت سه: ممنون از سرباز معلم جنوبی بابت اونهمه لطفی که به من داره. واقعیت اینه که من با اینهمه سال سابقه تدریس و اونهمه شاگرد در سال فکر نمیکنم هیچوقت تونسته باشم کاری رو که تو کردی کرده باشم… باور کن انتخابت به حق بود. نوش جونت … برای تو و فرشته های مدرسه ات آرزوی بهترین ها رو دارم. قبول کن که با این کارت سرنوشت این بچه ها رو عوض کردی و ایمان دارم که کائنات برای تو هم بهترینها رو کنار گذاشته…
این یکی مال مامان عزیزمه که میدونم وبلاگمو میخونه: مامان قشنگم دوستت دارم و دلم برای تو و بابا که عزیزترین و مهربون ترین فرشته هایی هستین که تو عمرم دیدم یه ذره شده. امیدوارم که همیشه سایه پرمهرتون بالای سرمون باشه و ما از حضور عاشقونه تون لذت ببریم…

یاسمن(چند قدم نزدیکتر به خدا)
به رامتین: نه پسرم. چادر شاید یه زمانی پوئن بود برای استخدام. اما موی کوتاهو دلیلشو نمیفهمم!!!
فــَرا
مثل اینکه این دوربین احتیاج به کم محلی داشته — خوب پس خوش به حال نگار
inmorix
ممنونم از لطفتون …دعا کنید که زودتر به مرحله فیزیوتراپی برسم..اونوقت حتما خبرتون میکنم…خدا بد نده….شما چرا میرید فیزیوتراپی؟؟؟
علی
سلام
خدا بد نده…
چند وقتی میشه که وبلاگتون رو میخونم قشنگ و پر حرارت مینویسید بهتون تبریک میگم با اجازتون لینکتون کردم.. خوشحال میشم یه سر به ما بزنید راستش یه مطلب دارم اماده میکنم در مورد نفرت درونی که تو ما آدما به خصوص جوونها به وجود میاد ….از دو بعد به این قضیه نگاه میکنم اجتماعی و سیاسی خوشحال میشم بتونم از کمکتون استفاده کنم……
سارا
تبریک تبریک تبریک
خانوم اجازه!
روزتون مبارک
همیشه شاد و سلامت باشی
نفیسه
خیلی عالیه!! دستتون درد نکنه.
ناهید
http://petitions.tigweb.org/iranvote2009