آهنگ کلامش برخورنده است… از تلخی کلامش وجودم تلخ تلخ میشه. سعی میکنم بغضمو نگه دارم و زبونمو که عین خودش نباشم. رنگ خودش . رنگ نامهربونی…… خدایا کاش هیچکس منو نمیشناخت تا میتونستم اینجا بغضمو داد بزنم. فکر کنم حداقل ده سالی از من کوچکتره… نگاهش میکنم، دل شکسته و غمگین. آدمها چه زود عوض می شن و دوستی ها چه زود رنگ میبازن و …. اونقدر دلم شکسته که نخوام کنارش بشینم. میرم یه گوشه تا با خودم خلوت کنم. دو ساعت بعد وقتی میام تو اتاق نگاهم میکنه و میگه: تو گریه کردی؟ بغض تو گلومو به سختی فرو میدم و میگم نه… کاش دلهامون شیشه ای بود تا شکستن دل آدمها رو می دیدیم… سعی میکنم خودمو مشغول کنم. کاش میتونستم عین یه کودک اشک بریزم و خودمو خالی کنم از بغضی که راه گلومو بسته… راحت و بی دغدغه از این که حالا صد تا چشم نگاهم میکنن و پچ پچ ها شروع میشه و از کاه یه کوه میسازن. یا لااقل کاش میتونستم بهش بگم که چقدر با کلامش دلمو سوزونده. اما عین همیشه میگذرم…
می گذرم و میزارم به حساب خامی و جوونیش. کم تجربه گی ش … سعی میکنم به دوستایی فکر کنم که دارم. به دوستای مجازیم. چقدر همه شونو دوست دارم. چقدر برام عزیزن. به مادر و پدرم و خواهر و برادرم ، به بچه هام و شوهرم…که ثروت زندگیمن… به فامیلی که دلم برای همه شون تنگ شده… سعی میکنم غرق شم تو آبی زلال محبتهاشون. سعی میکنم از هوای پر از عشق دوستی هاشون ریه هامو پر کنم.. سعی میکنم موسیقی عشق خالصانه شونو بشنوم. قطره اشکم ناخواسته میچکه رو نمره ۱۸ برگه امتحانی که با دلتنگی تصحیحش کردم… راستی نمره ما از زندگی چنده؟ از شکستن دل آدمها. از حق و نا حق کردنها. از نا مهربونی ها . از حلال و حروم کردنها … از ….
ممنونم از مامان شمیم نازنین با اون قلب مهربونش که هزینه اضافی مهد کودک رو تقبل کرد تا پسر کوچولوی دو پست پیش هم بتونه عین بچه های دیگه نهار و صبحونه شو تو مهد بخوره… عزیزم امیدوارم همیشه بهترین ها در مسیرت قرار بگیره.
یک دنیا تشکر از جناب آقای مهندس سیف وند برای ارتقائ رایگان کامپیوتر یک دانش آموز نیازمند.
ویولت عزیزم به مرحله نهایی دویچه وله راه یافت. برید اینجا و بهش رای بدید امید که برنده نهایی بشه…![]()

مهدی کمالی
زنبود ترکیبیه از اسم زن به اضافه فعل بود از مصدر بودن . تاویلهای مختلفی میشه ازش گرفت . مثل هویت زنانه یک مرد که لب به اعتراف می زنه . یعنی من با تمام مرد بودنم بود زنانه ای هم دارم و شکل دیگری از بودن من زنانه است که این تو خانمها هم صادقه و روانشانسانه اگه باهاش برخورد بشه بیشتر میشه بهش نزدیک شد . یا اگه بخوای بر وزن واژه ای به حساب بیاریش بر وزن کمبود . و انگار من این بودن رو کم دارم . انگار زنانگی در من کم شده و یا شبیه زنبور که شما رو یاد گزند می رسونه که انگار از سمت آفرنش زن به شما گزندی رسیده . اینها البته شبهاته که شما رو به سمت و سوهای مختلف میکشونه . این تعبیرها رو مولف نباید بگه . اینها رو خودتون باید از ابعاد کار بکشین بیرون . باید کشف کنین . مولف تو ماورای خودش چیز پیچیده ای نداره . این مخاطبه که به ماوراهای دیگه قدم میذاره .
امیدوارم کمکی شده باشه
خانمه
سلام خانم معلم عزیز . حالتون چطوره ؟
ناردونه
چه قلم شیوایی داری . اجازه هست وبلاگت رو لینک کنم ؟
من آزادم
مامان شمیم یک انسانه واقعیه آفرین
فرزانه
سلام یاسمن جان. خیلی وقته خواننده ی مطالب زیبا و دلنشینت هستم. خوشحال میشم به من هم سر بزنید.
حکیم باشی
سلام خانم نسترن
کم پیدا هستین
یه سری به ما بزنین
مهدی دمی زاده
سلام …
خوب مینویسی و روون …
نمره ؟



نمیدونم به مرز قبولی هم رسیدم یا نه ؟
سارا
سلام یاسمن جون خوبی عزیزم من شمارو با اجازه لینک کردم خیلی خوشحالم وقتی می بینم هنوز ادماهایی تو دنیا پیدا می شه که دلشون دریاس راستش منم همشه دلم می خواست تو این کارا باشمو کمک کنم دوست دارم منم تو کارای خیرتو شریک کنین و راهنماییم کنین که باید چکار کنم امیدوارم بتونیم دوستای خوبی برا هم باشیم من ۳۳ سالمه دو بچه دارم مشهدی هستم
سایه خیال
سلام ویلاگتون چه نازه// من خیلی تنهام دنبال یه دوستم ای کاش دخترون هم سن من بود؟ ایا میزاشتین با هام دوست شه؟؟ من متولد ۶۲ کرج هستم اگه برام تونستین یه دوست کسی که بفهمتم خارج نت بشه باش حرف بزنم پیدا کنین ممنون میشم
سرباز معلم جنوبی
نمره خواهری ما مثل همیشه بیست بیسته … خواهری دیر تش باد تنها وبلاگ ایرانیه که تونسته به جمع ۱۱ وبلاگ برتر راه پیدا کنه اون وقت شما تبلیغ نمی کنید برای ما تهران تان هم سرد بود و ما همین سفر یکی دو روزه ما رو خونه نشین کرد . ضمنا این جشنواره انار در فرهنگسرای اشراق جالب بود و نقاشی های موزه هنرهای معاصر (بغل پارک لاله ) هم محشر بود شما هم برید ببینید …