از کلاس میاد بیرون هر چی تو خیابون میگرده  میبینه ماشینش نیست! با ناراحتی یه دور تا ته کوچه رو میره تموم ماشینها رو با وسواس نگاه میکنه. اما ماشینش نیست!  با ناراحتی سوار تاکسی میشه و فکر میکنه با اینهمه خستگی باید بره کلانتری و شکایت کنه. غرق در افکارش میشه و کارهایی که باید فردا انجام بده رو مرور میکنه و تو این فکره که بی ماشین چه جوری به اونهمه کار برسه که یهو…  از خوشحالی حالش دگرگون میشه یادش میفته اصلا ماشینش تعمیرگاهه و امروز بی ماشین اومده بوده سر کار!!!
گاهی اوقات بعضی اتفاقات پیام کائناته که قدر داشته هامونو بدونیم!

پریدخت عزیزم پولت رسید ممنون از کار خیرت.
یه دنیا تشکر از  آقا حمید برای کمک مالی  به یه خانواده نیازمند.
ممنون از  ندای قشنگم که در حال پول جمع کردنه برای خرید موتور برای اون پسرکی که نون آور خانواده هفت نفریه و موتورشو دزدیدن. یه موتور دست دوم  در حد نو سیصد و بیست تومن بوده  که ندا جون پیدا کرده که تازه هم بیمه شده خودشون ۱۲۰ تومنشو جور کردن مونده دویست تومن که امیدوارم جور شه… 

اطلاعیه مهم: وبلاگ نویس های بین ۸ تا ۱۵ سال اینجا برای من کامنت بزارن با آدرس وبلاگشون تا از میونشون یه تعدادی وبلاگ انتخاب شه برای معرفی در مجله موفقیت.