نگاهم میکنه و میگه: نصف پول اون خونه رو من داده بودم اما اون چیکار کرد؟ همه خونه رو به اسم خودش گرفت. وقتی ازش گله کردم و گفتم چرا هیچ چیزی به اسم من نمی گیری گفت چه فرقی میکنه. حالا به اسم من یا اسم تو؟ بعد با بغض میگه ازش نمی گذرم بهش گفتم محاله ازت بگذرم.
با آرامش نگاهش میکنم. میگم: بی خیال بابا! مال دنیا چرک کف دسته . از قدیم گفتن به مالت نناز که یه به یک شب بنده، به حسنت نناز که به یک تب بنده! غصه خوردن برای مال دنیا آدمو لبریز انرژی منفی میکنه.
میگه: پس چرا خودت چیز به اسمته؟ میگم: من هرگز تو تموم این سالها چیزی از رامین نخواستم. انگار برام افت داشت. فکر میکردم شخصیتم بالاتر از اونیه که چیزی رو از کسی به زور بخوام. هر چی گرفته به خواست خودش بوده بدون این که من کلامی حرف بزنم. یا حتی گله ای کنم. یا طوری حرف بزنم که این حس رو بهش منتقل کنه که چیزی میخوام. واقعیت اینه که تموم اینا نه مال منه نه مال رامین همه اینا امانتی ست دست ما که باید یه روزی بزاریم و بریم. همیشه به رامین گفتم ارزشمندترین چیز تو دنیا برای من عشق توست که اگه روزی نباشه دنیا برام بی ارزش میشه حتی زندگی کردن. و وقتی عشق تو نباشه میخوام هیچی نباشه.تو اشتباه میکنی با شوهرت سر مال می جنگی! وقتی قهر میکنی، گریه میکنی، نفرینش میکنی، دیگران رو مثال میزنی که شوهرهاشون خونه و ماشین و… به اسمشون کردن بیشتر حساسش میکنی فکر میکنه چه نقشه ای در سر داری که میخوای اونا رو ازش بگیری . مگه خیال داری ازش جدا شی؟
میگه: وای نه خدا نکنه خیلی دوستش دارم. میگم: خوب پس واقعا چه فرقی میکنه؟ مهم اینه که تو عشق اون رو در دلت داری که هچ قیمتی نمیشه روش گذاشت. باور کن وقتی این فکر آزاردهنده رو رها کنی به همه چیزهایی که آرزوته میرسی. بزار عشق برات همه چی رو درست کنه. عنان زندگی تو که بسپری دست عشق، رها میشی از ترسی که روحتو می آزاره….
میخنده و از جا بلند میشه. گونه ام رو میبوسه و میگه: راست میگی ها . حالا که خوب فکر میکنم میبینم اونقدرها هم ارزش نداشته که به خاطرش اعصاب جفتمونو خورد کنم.
دارم یه کار تحقیقاتی میکنم . میتونید نام واقعی تونو ننویسید فقط سنتون و سن همسرتون میزان تحصیلات جفتتون و این که چند ساله ازدواج کردید رو بنویسید. آیا چیزی به اسمتونه یا چیزی به نام همسرتون کردید و نظرتون در باره دیالوگ بالا چیه؟ اگر ازدواج نکردید میتونید در مورد پدر و مادرتون بنویسید. از این که کمکم میکنید ممنون.
*داریم برای یک عروس که پدر و مادرشو از دست داده و بی بضاعته جهاز تهیه میکنیم هر کی دلش میخواد یا علی…
* نگار قشنگم فرشته اییه که از تو اورکات تو آسمون دلم پیدا شده عزیزم ممنون از کمکهای مالیت برای خرج تحصیل یه نیازمند…
وبلاگ گرد
لیست دولت فامیلگرای احمدی نژاد منتشر شد
رضوان
سلام دوست گرامی
از آشنایی با شما خوشحالم امیدوارم همیشه شاد وموفق باشید
با ** کربلا سرمشق حسینی ها ** بروزم
پست گذشته *** ازدواج عاقلانه ،زندگی عاشقانه ***
افسانه
مرسی
سایه
یاسمن عزیزم همیشه از نوشته هات انرزی مثبت می گیرم جالبه شاید باور نکنی ولی من وقتی فکرم رو یه مسئله مشغول می کنه و میام وبت رو می خونم دقیقا راجع به همون موضوع نوشتی و جوابمو می گیرم چندین وقت بود که همین مسئله به نام کردن اذیتم می کرد ولی دلم رو گرم کردی عزیزم مرسی
نرگس
سلام
من و شوهرم هر دو لیسانس داریم.ماشین به اسم شوهرم و خونه به اسم من.
یاسمن(چند قدم نزدیکتر به خدا)
به سایه: خوب من فکرتو میخونم دیگه!!
پیمانه
شاید دیر شده باشد ولی دلم می خواهد منهم کمک کنم .
من ۳۶ ساله هستم , لیسانس
همسرم ۳۸ ساله , فوق لیسانس
حدود سیزده – چهارده سال است که ازدواج کرده ایم . چیز خاصی به نام من نیست . با نظرت موافقم مهم عشق و تفاهم طرفین است مال دنیا به شبی بند است … دلم می خواهد اگر روزی چیزی به نامم باشد با رضا و رغبت باشد نه جیغ و داد و گریه و قهر
اولدوز
سلام یاسمن عزیز …من ۳۲ ساله و همسرم ۳۸ سالش هست ۱۷ سال پیش ازدواج کردیم ۲ سال پیش خونه خریدیم و به اصرار من به اسم شوهرم کردیم اون دوست داره هر چی که میخریم به اسم من بکنه ….ولی من عشق اون از همه چیز برایم مهمتره چون اگه عشقش نباشه همه دنیا را هم به اسمم بکنه برام مفهومی نداره ……چند تا خط تلفن و مبایل به اسم منه و همینطور برق خونمون …اون هم به خاطر این که اون وقت نکرده من رفتم گرفتم ……ما وقتی با هم ازدواج کردیم هیچی نداشتیم ولی الان همه چی داریم و زندگی خوبی هم داریم دو تا دختر ۱۵ و ۵ ساله داریم که خوشگلی و سلامتی اونها را با دنیا عوض نمیکنم چه برسه به مال دنیا…..
مهرنوش محتشمی
دوست عزیز ! گفتگوی شما جالب بود ولی تا به حا به این فکر کردید که اگر خدای نکرده همسر آن خانم فوت کند چه بلایی بر سر او می آید ؟ ولی اگر خانه ای به نامش باشد جای پایش حتی برای نگهداری از فرزندانش هم محکمتر است ؟
صمیم
سلام یاسمن جان
ببخش که کامنت رو دیر میفرستم ولی تازه این پستت رو خوندم.
من و علی ۳۱ سالمونه و۵ ساله ازدواج کردیم و داره به ۶ نزدیک میشه .هر دو لیسانس هستیم. اپارتمانی رو که ثبت نام کردیم بدون توجه به اینکه به اسم کی باشه بهتره فقط چون علی برای ثبت نامش رفته بود به نام اون کردیم و من اصلا فرقی ندیدم بین من یا اون راستش اصلا بهش فکر هم نکردم..ماشین که خواستیم بگیریم علی کلی اصرار کرد که حتما باید به اسم تو باشه و من راستش ته دلم خوش خوشانم شد که اینقدر اصرار کرد ولی چون شاغلم و نمیتونم برای کارای بیمه و ..احتمالی اینده هی به عنوان صاحب سند برم پاس بگیرم ازش تشکر کردم و گفتم به اسم خودش بکنه…
تو خونواده خودم هم همه چیز به اسم مامانم کرد بابام و فقط ماشین به اسم خودشون بود…کلا اصلا برای من یا علی مهم نیست که به اسم کی باشه …فقط عشقش برای من باشه کافیه….ضمنا من حقوق خوبی میگیرم و خیلی وقت ها سورپرایزهای کار راه اندازی!! هم دارم برای همسرم.
مواظب خودتون باش عزیزم…و انشالله توفیقت توی اینهمه کار خیر روز به روز بیشتر بشه.