همه روز روزه بودن ، همه شب نماز کردن
همه ساله حج نمودن، سفر حجاز کردن
زمدینه تا به مکه، سر و پا برهنه رفتن
دو لب از برای لبیک، به وظیفه باز کردن
به مساجد و معابد ، همه اعتکاف جستن
ز ملاهی و مناهی، همه احتراز کردن
شب جمعه ها نخفتن، به خدای راز گفتن
ز وجود بی نیازش ، طلب نیاز کردن
به خدا که هیچ یک را، ثمر آنقدر نباشد
که به روی نا امیدی ، در بسته باز کردن
(شیخ بهایی)
* این روزها اونقدر دل نگران مامان هستم که واقعا نمیتونم بنویسم.ضمنا روز مادر به همه مامانهای خوب و مهربون از جمله خودم! مبارک.
* بلاخره بعد از ماهها مبارزه با خودم ، لاست رو دیدم. مبارزه برای این که فکر میکردم ممکنه اونقدر درگیرم کنه که از کارهام بموم. اما با دیدن یه اپیزود کلا از دیدنش پشیمون شدم. برای من که روزها پر از اضطرابم اونقدر هیجان داشت که فکر کردم ممکنه تپش قلبی که به کمک روش درمانی ای اف تی تازه از دستش راحت شدم دوباره بیاد سراغم. یعنی اشتباه کردم؟
* ممنونم از مریم عزیزم برای فرستادن یه عالمه وسایل قشنگ برای عروسمون.
محمد(قایق)
یاد ۱۰ ساله پیش افتادم، که بابام و یک گروه ۱۰ نفره برای شورای شهر مشغول تبلیغات بودن. این شعر رو روی تمام تبلیغاتشون نوشته بودن.
لاست – اپیزود – ای اف تی…
در تخصص ما که نبود، ولی هر چی هست مبارکه !
حال مامان چطوره ؟ عمل کردن ؟
یاسمن (چند قدم نزدیکتر به خدا)
مبارکه؟ لاست یه سریاله تعجب میکنم محمد! اینهمه تبلیغاتش تو اینترنته… ای اف تی هم یه روش درمانیه که میرم. یه شاخه ای از طب سوزنی که با ضربه دست به روی نقاط عصبی درد رو یا مشکلات روحی رو کاهش میدن. لینکشو میزارم.
یاسمن (چند قدم نزدیکتر به خدا)
راستی مامان هم عمل نکردن. قعلا در حال مشاوره با جراح های مختلف هستن.
محمد(قایق)
من به عمرم هیچ سریالی رو تماشا نکردم !
بیت آخر “هیچ کس” اشتباهه “هیچ یک” درسته.
ابراهیم
س لام
خوبید یاسمن خانم؟
شعر بسیار زیبا و عارفانه ای بود
منم روز زن و روز مادر و همینطور ولادت حضرت فاطمه زهرا(س) و تولد حضرت امام خمینی(ره) را به شما و همه مادرها تبریک میگویم.
امیدوارم مامان هم هرچه زودتر عمل کنند و سلامتیشون را بدست بیارن
موفق باشید و سلامت
شیدانه
محبوبه
میفهمم حالتو نگرانی برای سلامتی عزیز ترین کسی که داری یعنی چی…منم ماه رمضون پارسال روزهای پر استرسی رو تو خیلبون شریعتی تهران گذروندم ولی خدار و شکر الان مامانم سالم و سلامت پیشمه…مطمئنم همه چی خیلی زود خوب میشه
میم
خانوم کاری نکردم که. ای بابا. من فقط جمع کردم. راستی به کدومشون دادی؟
نوشین
عزیزم امیدوارم که فقط خوبی ها برات اتفاق بیوفته . منفی فکر نکن. خوب میشن ایشالاه
روز مادر برات مبارک.بهترینی.
یاسمن (چند قدم نزدیکتر به خدا)
به میم: همونی که پدر و مادر نداشت.
یاسمن (چند قدم نزدیکتر به خدا)
ممنون محمد درستش کردم
شکلات تلخ
دعا میکنم براشون
روزت مبارک
شادی
یاسمن جون انشالله هر چی خیره برای مامانت پیش بیاد نگران نباش مریضی برای همه هست و خدا بزرگه. مامان و بابای من هم بارها عمل کردند امیدوارم همه چی به خوبی پیش بره روز مادر هم بهتون مبارک!
مموش
درود بر یاسمن خانم گرامی.
چند روزه آنقدر گرفتار انتخاباتیم که فرصت سر زدنبه وب رو نداریم .برا مادر شما و همه مادرانی که سر و کارشون به دوا و دکتر افتاده از صمیم قلب دعا می کنم.
بدرود
شبنم
یاسمن مهربون، امیدوارم مامان گلت خیلی زود عملشون با موفقیت انجام بشه و بازم هوای یاسمن عزیزمون و داشته باشن …روز هر دوتاتون مبارک …شاد باشی …شبنم
inموریx
سلام یاسمن خانم مهربان….امیدوارم همیشه سلامت باشین و حال مادرتونم بزودی خوب بشه…..شاد باشین…
inموریx
میدونم سرت شلوغه ولی یه سوال.. اون قضیه صندوق رو چه کردی؟؟؟؟
اسما
سلام دعا میکنم هر چه زودتر مامان خوب بشه. نگران نباش
.
مادر ! به یاد داشته باش که بهشتِ زیر پای تو بواسطهء من به تو داده شده . و من تاوانده و پلی هستم برای جبران ِ ویار ِسیب و گندم ِ تو که در بهشت داشتی .
مادر ! مهربانی ِ تو به اختیار تو نیست که بخواهم بستایمش . همچنانکه زمختی ِ پدر .
مهربانی و خشم ما زادهء هورمونهای ماست . اگر تو مهربان هستی بواسطهء هورمونهای زنانهء توست . مگر نه اینست که هنگام پریود شدن (که در اوج فقدان هورمونهای زنانه ات قرار می گیری) خشمگین و عصبی و مضطرب و بی حوصله و پرخاشگر می شوی ؟ و مگر نه اینست که به هنگام یائسگی افسرده و غمگین می گردی ؟! و مگر نه اینست که زمختی و جنگجویی و قدرت طلبی ِ پدر به واسطهء هورمون تستوسترون اوست و او ناخواسته فرمانبر و ذلیل ِ او ؟! و مگر نه اینست که اگر سروتونین تو و او و من کم شود شادی از وجودمان رخت بر می بندد و غم و غصه تمام وجودمان را فرا گرفته ، به رگ زنی و سم خوری و حلق آویزی و خودآتش زنی رو می آوریم .
پس ای مادر و ای پدر ! شما را حقی بر من نیست . از من در روزتان گل و شیرینی و کادو مطلبید و نخواهید که روزتان را گرامی بدارم . در تقویم ِ ذهن من ، نه “روز مادر” وجود دارد و نه “روز پدر” .
من شناسنامه ام گم شده . من اسمم گم شده ، تاریخ تولدم گم شده ، پدر و مادرم گم شده ، صفحهء ازدواج و طلاقم گم شده ، من صفحهء فوتم نیز گم شده .
آقای مامور ثبت احوال ! از تاریخ تولدم چیزی ننویس . از نام پدر و مادرم ، از نام همسرم ، از نام فرزند و فرزندانم و از تاریخ فوتم چیزی ننویس . چه اشکال دارد که من بی شروع و بی پایان باشم ؟ چه اشکال دارد که من “لم یلد و لم یولد” باشم ؟! چه اشکال دارد که من خدا باشم ؟!
پیمانه
سلام یاسمن جون . مادرتان چی شده ؟ آخی خیلی ناراحت شدم . دعا می کنم خدا ایشان را شفا دهد و حفظشان کند . یاداشت قبلی اشکم را درآورد یاد مامان خودم افتادم خیلی وقته ندیدمش
غریبه ای نام آشنا
سلام
……
روز زن رو بهتون تبریک می گم..
آرزو می کنم هر چه زودتر مادرتون حالشون بهتر بشه…
محمد(قایق)
فکر کنم وبلاگ شما تنها وبلاگی بود که توی این ۲۰ روزه انتخابات هیچ موضع گیری سیاسی نکرد. البته کاره عاقلانه ای کردین چون غیر از جنگ و دعوا و از دست دادن بخشی از مخاطباتون حسن دیگه ای نداشت !
.
.
.
یک سوال نیمچه احمقانه: روز مادر چند شنبه است ؟
مامان مسافرتن میخوام بدونم کی باید زنگ بزنم تبریک بگم. تلویزیون که چیزی از روزه مادر نگفته. از روی تقویم نگاه کردین ؟
والا ما با این همه درس اسم خودمون هم یادمون رفته
سالی
یاسمن جان پیشاپیش روزت مبارک بوس
محمد(قایق) 3
حتی همان شهر های بزرگ هم به طور ۱۰۰% دست موسوی نبود. تهران ۸۰% و اصفهان ۶۰% دست طرفداران آقای موسوی اند:
توی اصفهان از پل بزرگمهر به طرف شماله شهر (پایین شهر) طرفدارهای موسوی خیلی کم رنگن و شهر یک پارچه دست احمدی نژاده. حتی این طرف رودخونه هم که قلمروی طرفداران موسوی هست آنچنان تعدادشون زیاد نیست. حدودن ۵ روز مونده به انتخابات رفتیم توی شهر یک سرو گوشی آب بدیم ببینیم شهر دست کیه. اونقدری که شنیده بودیم خبری نبود. نمیخوام بگم طرفدارهای موسوی کمن اما غیر از مکانهای اجتماع میکنن، بقیه مواقع اگه به ماشینها نگاه میکردین تعداد ماشینهایی که چیزی پشت شیششون نچیبونده بودن (طرفدارهای احمدی نژاد) نسبت به ماشینهایی که تیک سبز یا عکس موسوی رو داشتن بیشتر بود. طرفدارهاس موسوی یک سری جون بودن که شبها خیابونهای اصلی شهر رو میبستن و تفریح میکردن.واقعیت قشر شلوغ جامعه (روشنفکران !) طرفدار موسوی بودن. اکثر وبلاگ نویسها – دانشجوها – دانش آموزها – دختر پسرهای آنتیک و… به همین دلیل زیاد تو چشم بودن. بیشتر از اونی که تعدادشون زیاد باشه، سر و صداشون زیاد بود.
ما حتی برای رای دادن رفتیم یک جایی از شهر که بیشتر دست هواداران موسوی بود. توی صف که ایستاده بودیم با نفرات عقبی و جلویی که بحث میکردیم همه میخواستن به احمدی نژاد رای یدن… راستی شما هیچوقت توی اجتماعات طرفداران احمدی نژاد حضور داشتین ؟ فکر کنم فقط توی زنجیره ی سبز و برنامه های آقای موسوی بودین، درسته ؟ شلوغی میدان -نقش جهان- موقع سخنرانی آقای احمدی نژاد و خاتمی به یک اندازه بود.
محمد(قایق)
این کامنت بالایی رو پاک کنید، یادم رفت خصوصیش کنم !
۷ تا کامنت خصوصی براتون گذاشتم این بالایی هم توش هست.
بیتا
یاسمن جان آیا از روش ای اف تی برای لاغر شدن هم میتوان استفاده کرد؟حتما باید با مربی انجام بشه؟
محمد(قایق)
سلام خانوم رمضانی
روز مادر رو بهتون تبریک میگم،
هر سال این جمله رو گفتم اما چون بهش ایمان دارم امسال هم تکرار میکنم:
یکی از بزرگترین نعمتهایی که خدا به اشکان و نگار داده داشتم مادری مثل شماست.
از طرف من به مادرتون هم تبریک بگین، هرچند من ندیدمشون اما همینقدر که تونستن فرزندی مثل شما رو تربیت کنن معلومه که باید انسان ارزشمندی باشن. انشا الله که حالشون هم خیلی سریع خوب میشه.
۳ تا کامنت خصوصی دیگه هم گذاشتم. لطف کنید بخونید و جوابم رو بدید.
البته نوع نگارشش زیاد محترمانه نیست دیگه به بزرگواری خودتون ببخشید. سرم خیلی شلوغه، اعصابم هم خورد ! فرصت نمیشد دوباره باز نمویسیش کنم.
امیدوارم به دل نگیرین
ماری
یاسمن جان روزت مبارک
narges
salam milade ba saadate dokhte nabiye akram bar shoma mobarak bad webloge besyar aliyi darid be ma ham sari bezanid
بغض گرفته
عزیزم !
روزت مبارک
دنیز
خـلـقـت کـائـنـات شــد، بـهـر وجــود فاطمه(س)
زنـده هـمـه جـهان شد از، یمن ورود فاطمه(س)
یاسمن جان روز زن ومادر برشما ومادر مهربانت مبارکباد
چرا نگران مامانتی؟طوری شده؟برایشون دعا می کنم و آرزوی سلامتی اشونو دارم
مهرنوش
سلام عزیزم ! روزتون مبارک ! من کامنتدونی وبلاگو نبستم و هیچ وقت هم نمی بندم گاهی وقتها به خاطر اینکه وردپرس کلا فیلتره این مشکلات پیش میاد !
امیدوارم مادرتون هم زود خوب بشه من کاملا درک می کنم که آدم این موقع ها چه احساسی داره !
مسعود
. حالا دیگه من از ترس نمی دونم چی کار کنم . سعی می کنم سر یک کوچه بایستم که اگه بسیجی ها اومدن برم داخل کوچه و فرار کنم. دو باره بر می گردم و دختره رو نگاه می کنم. داره به بسیجی التماس می کنه و اون هم هی می گه گفتم خفه شو بگو گوه خوردم و دختره هم داره یه چیزی می گه. بسیجی جوری وایساده که دختره وسط پاهاش رو زمین دراز کشیده و بسیجی هم جوری خم شده انگار که رکوع رفته . یه دفعه نمی دونم چه اتفاقی می افته که دست بسیجی با آجر بالا می ره و آجر محکم می خوره توی گیجگاه سمت چپ دختر. من از ترس چشمامو می بندم و شروع می کنم به داد زدن که نذارین بکشه. کشتش کشتش ولی کو گوش شنوا که یه دفعه طرف منو می بینه. بلند می شه و بدو میاد به سمت من . منم که خیلی ترسیده ام شروع می کنم به فرار تا برسم به خونم که نمی گم کجاست. شانسی که میارم در ساختمان بازه و می پرم تو و می رم بالا. بسیجی هم یه چرخی تو کوچه می زنه و چون منو پیدا نمی کنه بر می گرده و فرار می کنه. از اون روز جرات نکردم از اون مسیر برم خونه چون دلم نمی خواد سرم بشکنه. هیچ برداشتی هم نمی کنم چون نمی خوام نظر خودم رو به شما تحمیل کنم.خدا حافظ.
افرا
برای مادرتون آرزوی آرامش و سلامت دارم….
.
این روزها گوشم پر شده است از demonstrations (تظاهرات) و unexpectable (غیرمنتظره) و stolen votes (رأیهای دزدیده شده) . معروفیت و مسخریت ما این روزها فواره زنان بالا و بالاتر می جهد . همهء کانالهای دنیا این روزها تصویرگر ِ هلوکاست ایرانی هستند که در “کوره خیابانها” از همهء سبزها با باتوم و کیک زرد پذیرایی می شود !
من تنها نظاره گر ِ آن “تز”ها و این “آنتی تز”ها هستم . و حتم دارم وقوع ِ”سنتز” اجتناب ناپذیر است . هر انقلاب در بطن خود ، جنینی انقلابی تر را آبستن است . پهلَوی از شکم قاجار بیرون جهید و جمهوری اسلامی از شکم پهلَوی . سی سال از آبستنی ِ مام ِ انقلاب ، گذشته و اینک زمان زایمان فرارسیده است . سر جنین کنار درب رَحِم مادر قرار گرفته و آمادهء تولد است . مادر را درد زایمان فراگرفته ، او را بر تخت زایش خوابانده اند و پاهایش را از هم گشاده . مام ، ضجه می زند و چنگ بر ملحفهء سفید انداخته و خونین و مالینش کرده .
تاریخ ، مملو از این زایمانهاست . مملو از این تولدها و تغییرها و نوگراییها . اما هیچ خوش بین نیستم به این زایمانها . مردم ِ این روزها دقیقا” مثل مردم ِ روزهای انقلاب بودند . قبل از انتخابات وقتی تووی خیابانها رانندگی می کردم و بوق زدنها و چراغهای روشن و چشمک زن ماشینها رو می دیدم یاد اون روزهای انقلاب افتادم .
سی سال پیش ، ۱۲ بهمن ۵۷ ، پدرم نیز که در خیابانها رانندگی می کرد ، به یُمن انقلاب و اسلام و نابودی تبعیض (!) بوق می زد و چراغ راهنمای ماشینش را روشن . و چند سال بعد ، همان بوق زدنها و چراغ روشن کردنها و الله اکبر گفتنها چه محدودیتها و گرانیها و جنگها و تبعیضها و سوء استفاده ها و چپاولها و … که بر دوش “ملت عزیز” نگذاشت . و همان پدر و همان پدرها چه سختیها و پشیمانیها که نکشیدند و چه بد و بیراهها که نگفتند … و اکنون نیز همان بوقها و چراغها و پرچمها و الله اکبرها !
.
ادامه :
چه تضمین دارد که این ، آن نشود ؟! چه تضمین دارد که پشیمانی ِ ما ، پشیمانی ِ پدرانمان نشود ؟! چه تضمین دارد که دوباره ، خون از ما نباشد و پله های ترقی از آن ِ دگران ؟! چه تضمین دارد که در این مزرعهء حیوانات ، خوکها پابند به اصول هفت گانهء اولیه باشند و بر دو پا راه نروند و شراب ننوشند ؟! چه تضمین دارد که روزی بر دیوار این مزرعه ، قانون ِ “همهء حیوانات با هم برابرند اما بعضی حیوانات از بعضی حیواناتِ دیگر برابریِ بیشتری دارند ” نوشته نشود ؟! واقعا” چه تضمین دارد ؟!
و البته اینجا تفاوتی نیز هست . آن جنین ِ انقلاب متولد شده بود و اکنون سی ساله شده اما جنین این انقلاب ِ سبز تنها توانسته سرش را از گلوگاه ِ رحم خارج کند و بدنش همچنان در شکم مادر باقی مانده . جنین ِ سبز در میانهء آمدن و نیامدن باقی مانده . مادر همچنان ضجه می زند و درد می کشد و به خودش فشار می آورد و ملحفه ها را خونینتر می کند . در این میانه جنین نیز نمی داند چگونه باید اولین گریه اش را سر دهد و هم اینکه نفس ندارد تا بگرید ، چرا که گردنهء رحم ، افعی وار در حال فشردن و خرد کردن گردن جنین است !
آهای فلسطینی ! فلاخنت را به من قرض می دهی ؟ می خواهم همهء طالوتهای سبز و سیاه و سرخ و زرد و سپید و مصلحت و اصلاح و ارتجاع و چپ و راست و … را نشانه رَوَم .
انسان
بیانیه جدید میرحسین موسوی: پنج شنبه با نماد سوگواری، تجمع یا راهپیمایی کنید
قلم – مهندس میرحسین موسوی با انتشار بیانیه ای از مردم شریف ایران خواست برای همدردی با خانواده های شهدا و مصدومان وقایع اخیر، روز پنج شنبه با نماد سوگواری در مساجد و تکایا اجتماع کنند یا به راهپیمایی مسالمت آمیز بپردازند.
به گزارش خبرنگار قلم نیوز ، متن بیانیه میرحسین موسوی به این شرح است:
بسمه تعالی
ملت شریف ایران
همانگونه که می دانید طی روزهای گذشته و در نتیجه برخوردهای غیرقانونی و خشونت بار با منتقدان و معترضان نسبت به نتایج انتخابات ریاست جمهوری شماری از هموطنانمان مصدوم و تعدادی نیز به شهادت رسیده اند. اینجانب ضمن عرض تسلیت به خانواده های شهدا و همدردی با مصدومان و مجروحان از همگان درخواست می کنم بعد از ظهر روز پنج شنبه بیست و هشتم خردادماه به هرصورت ممکن، اعم از اجتماع در مساجد و تکایا و یا برگزاری راهپیمایی های مسالمت آمیز با استفاده از نمادهای سوگواری همدردی خود را با بازماندگان اعلام کنند و بدیهی است که خود نیز در این مراسم شرکت خواهم کرد.
میرحسین موسوی
ramin
سلام بلاگ باحال و با جونی داری به من هم سر بزن خوشحال میشم
سکوت
سلام دوست عزیز
اپت رو خوندم جالب بود و خواندنی
راستی بهت میخوام تبریک بگم چون دوستان زیادی در این سایت جمع کردی من سایتم رو تازه ساختم و دوستان زیادی ندارم اما همانی هم که دارم بهم خیلی وفادار هستند و من همشون رو دوست دارم اگر دوست داشتی از سایت ما دیدن کن مطمئن باش پشیمان نمی شوی سایت من پر از داستانهایی است که به ادم درس زندگی میده و هر کسی که از این وبلاگ دیدن کرد از این سایت لذت کافی رو برد منتظر حضور سبزتون هستم به امید دیدار
سانی
عسل کوچولو
سلام
1 مهندس شیعه-1 قبلا میر حسینی!
In GOD we trust
سلام
اینجا نه جاییست که مدعیان راستگویی دورغ نگویند!!!
اینجا نه جاییست که آنان که ادعای قانون گرایی دارند خود در یک امتحان البته نه چندان سخت شکست نخورند!!
ولی اینجا همان جاییست که وقتی عده ای که مدتی دم از رای مردم می زدند حال که اکثریت به آنها پشت پا می زنند نه پذیرای عقل الهی اند و نه خرد جمعی!!
وای بر این سید مردم فریب!!
یا علی
melat
Hi Yasaman
chera hichi az shahid ha neminevisi .Aghayeh “Hashemi Samareh” ejazeh nemideh
chi shod in mardom dostiton