خدای مهربونم…
با قلبی لبریز عشق و امید
دستهای ناتوانم  رو به سمت تو که مهربون و قدرتمند و با شکوهی دراز میکنم…

خدای نازنینم
 تو رو قسم میدهم به بزرگی و شکوه خورشیدت که نور گرمی بخششو  از ما دریغ نمیکنه… به آبی آسمونت، به ماه مهربونت که شبهای تاریکمونو بی دریغ روشن میکنه … به ابرهای سخاوتمندت که بارون رحمتشون زمین خشکیدمونو سیراب میکنه… تو رو قسم میدم به خاکی که عاشقانه میپرستیدمش و این روزها بیشتر… تو رو قسم میدم به سبزی همه گیاهانی  که به اذن تو رشد میکنن… قسمت میدم به دلهای مهربونی که تموم این سالها همراهم کردی … به دستهای بخشنده ای که هرگز تنهام نگذاشتند… به دعاهای از ته دل همه کسانی که با همراهی فرشته های تو گره از کارشون گشوده شد…

خدای قشنگم
 میدونی که مدتهاست هیچ چیزی از تو برای خودم نخواستم. حتی شب آرزوها قلم و کاغذ که برداشتم تا آرزوهامو بنویسم، بعد از نوشتن دو صفحه از لیست آرزوها ،دیدم هیچ آرزویی مال خودم نیست . حتی یک آرزو. چرا که تموم این سالها هر چیزی رو قبل از این که بخوام ،بهم هدیه دادی…  شوهر مهربونی بهم دادی که برام قبل از یه شریک زندگی، یه دوست بوده. یه دوست که همیشه بهترین تکیه گاهم بوده. یه عشق که اگه نبود دنیام بدون اون هیچ مفهومی نداشت و داشتنش عین برآورد شدن همه خواسته هامه ، چرا که کافیه تو نگاهم خواسته ای رو ببینه …

خدای عزیزم
تنها چیزی رو که تو این دنیا هیچ جوری و با هیچ ثروتی نمیشه دوباره به دست آورد پدر و مادرن… نگاه من امروز به توست … با چشمهایی که روزهاست از اشک ترن… با قلبی لبریز عشق و نگاهی نگران…  مهربون من… ازت تمنا میکنم با کمک دستهای توانمند جراح مجربت سلامتی رو به تن بیمار مادرم برگردونی، خودت میدونی که مامان دیگه تحمل درد رو نداره…

عزیز ترین من همه امیدم تویی… تنها امیدم… و من از تو مامانمو صحیح و سالم میخوام… سلامت و شاد…تمنا میکنم این هدیه رو ازم دریغ نکنی… عین آسمونت، عین سبزی زندگی بخش گیاهت و عین خورشید و عین ابرت سخاوتمندانه مهربون ترین مادر دنیا رو دوباره به ما هدیه کن…

*فردا سه شنبه عصر مامان تو بیمارستان خاتم جراحی میشه. هر کس تو دلش یه دعای کوچولو هم برای بهبودش بکنه میشه یه دریا دعا و ایمان دارم که کائنات دعای فرشته هایی چون شما رو مستجاب میکنه…
*
ممنون از برادر مهربانم جناب آقای فتاح جبلی برای هدیه ۵۰ کیلو گیلاس به خانواده های. نیازمندمون. *ممنونم از زندایی عزیزم که نرس بیمارستان خاتم هستن و عین یه فرشته به مامان محبت میکنن.