من اصولا آدمی هستم که هر کاری رو به خاطر دل خودم میکنم. هر بار دلتنگ کسی بشم بهش زنگ میزنم بدون توقع از این که منتظر باشم تا تلفنمو جبران کنه و هر بار حس کنم که نیاز دارم تا عشقم رو نثار کسی کنم نثارش میکنم تا لبریز شم از حس ناب عشق ورزیدن. این روش زندگی کردن باعث میشه تا کمتر از دست کسی دلگیر شم به این میگن عشق بدون توقع… (که البته خیلی هم آسون نیست!)
اما این روزهای پر از استرس برای مامان خیلی چیزها رو بهم ثابت کرد. میگن آدمهای کنارت رو میتونی تو سختیها بشناسی… اونایی که فقط دوست دارن تو خوشی ها کنارت باشن (این به این مفهوم نیست که دوستت ندارن بلکه معنیش اینه که حوصله غم و غصه رو ندارن! اینا همونهایی هستن که تو ختمها هم همیشه یه بهونه برای نیومدن دارن تا بعد که غم و غصه ها تموم شد یه شب شام یا یه روز عصر بیان خونه ات مثلا برای عرض تسلیت و صد البته برای عوض شدن حال و هوای خودشون!) و اونهایی که تو واقعا براشون عزیزی و دوست دارن تو مشکلات کنارت باشن و با حضورشون و تو دردسر افتادنشون باری رو از رو دوشت بردارن… همین که کنارت هستن، همین که بهت زنگ میزنن، همین که شنونده حرفات هستن، همین که نوشته هاتو میخونن و یه کامنت میزارن ، همین که دل نگرانت هستن، همین که زنگ میزنن و میگن فلان امام زاده بودیم و برای شفای مادرت دعا کردیم وجودت رو لبریز انرژی میکنن. اینا اون دوستانی هستن که سختی ها بهترین محکه برای ارزش عیار دوستی شون… و من از همینجا دست تک تکشون رو به خاطر انرژی مثبت و عشقی که این روزها نثار روح خسته ام کردند میبوسم..
* مامان امروز مرخص شدن این روزها صبح ها میرم خونه شون و شبها برمیگردم خونه خودم. به محض این که کمی سرم خلوت بشه به همه کسانی که کامنت گذاشتن سر میزنم.
ممنونم از آرام قشنگم برای هدیه ظرف برای جهاز و یه فرش و یه نیم ست مبل به خانواده ای نیازمند…
inموریx
بهترین آرزوها رو براتون دارم و مطمئنم که خداوند هم بهترینها را به شما خواهد داد…
شادی
سلام یاسی جون. خوشحالم که مامان مرخص شدن.شبنم داره هفته دیگه میاد. منم دارم از محله مون کم کم میرم. الان یک کم درگیر جمع و جور کردن وسایلم . اما شبنم که بیاد حتما همو می بینیم. و من برای خداحافظی میام. انگار که دارم از ایران میرم!!!!
حریق یادها(امیر)
خدا رو شکر که حالش خوبه
یه دختر بلا
خداراشکر مامانت مرخص شد امیدوارم و ایشالا سایه اش بالای سرتون باشه
هلن
این چه خانواده محتاج که باید رو مبل بشینند؟؟
نینا
سلام
خوشحالم از خبر سلامتی مامان
فرشته ی شیطون
س لام یاسمن خانم
واقعا خیلی خوشحال شدم که مادر سلامتیشون را بدست اوردن…امیدوارم همیشه سالم باشند و سلامت…
در رابطه با حرفهای این پستتون دوستیهای امروزی و عشقها و محبتها بیشتر شده معامله و دوستی بدون توقع خیلی کم هست
اگر طرف ببینه بدردش میخوری و از دوستی باهات چیزی بدست میاره دوست میشه در غیر این صورت نه…اینو به عینه میشه خیلی جاها دید.
اما هنوز هستند آدمهایی که واقعا انسانیت و شرف دارند…
همین چند روز پیش همسایه ما به رحمت خدا رفت…تا زمانی که زنده بود جز معدود کسانی هیچکس بهش سر نمیزد که لااقل احوالی از این پیرمرد بگیره.اما همینکه به رحمت خدا رفت همچی وارث و بریز و بخور واسش پیدا شد که نگو.
توی وبلاگم در یکی از پستهام راجع به انواع آدمها نوشته ام از زبان دکتر شریعتی…
برای شما و خانواده محترم ارزوی موفقیت و سلامتی میکنم.
یاسمن
هلن جون ارام با من تماس گرفت و گفت یه ست مبل داره که نمیخواد منم گفتم میتونی بدی به فلان خانواده که مبل ندارن بلاخره خانواده نیازمند هم دل داره نه؟
محدثه
خوشحالم که عمل بی خطری داشت و حالا خوبه خوبه…………
*
منم معمولن از دوستام توقعی ندارم اما گاهی این جور مواقع میتونی شناخت کاملتری از ادمیان اطرافت پیدا کنی
شادی
خب خدا رو شکر. خوشبحال مامانت که دختری مثل تو داره. مواظب خودت هم باش یاسمن جان.
بهشته_س
خدا رو شکر
مریم
سلام
من همون مریمم که دعوتم کرده بودین بیام خونتون ببخشید که دارم اینقدر دیر جواب می دم.آخه خیلی وقت بود که فرصت نکرده بودم به وبلاگ قشنگ و پر محبتتون بیام.(باید یه پسوندی یا پیشوندی واسه اسمم پیدا کنم که مجبور نشم هر دفعه کلی توضیح بدم براتون که کی هستم چون مریم یه اسم خیلی زیاده شما چی پیشنهاد میدین؟)
خیلی خوشحال شدم که خداروشکر حال مادرتون رو به بهبود هست منم براشون دعا می کنم .
منم از مامانم دورم داره کم کم دو سال می شه که بغلشون نکردمازیکی از پستهاتون فهمیدم شما هم برا ادامه تحصیل اومده بودین آمریکا پس شما هم درد دوری از مادرتونو کشیدین.
یه عالمه آرزوهای خوب برا شما و خانوادتون مخصوصا مادرتون
پانتی
واقعا هیچکدوم از حرفای قدیمیها بی حکمت نیست .همینه که میگن آدما رو باید در شرایط سخت بشناسی. و چقدر خوبه که از هیچ کس توقع محبت و توجه نداری و همهء کارها رو برای دل خودت انجام میدی. باور کن اینجوری اعصاب آدمم آرومتره و دلخوری و گله گزاری هم کمتر پیش میاد. البته به قول خودتف خیلی هم آسون نیست
خیلی خیلی خیلی خوشحالم که عمل مامان عزیزت با موفقیت انجام شد و واقعا از صمیم قلب امیدوارم که هرچه زودتر اوضاع و احوالشون به حالت عادی بگرده و دیگه بیماری و مریضی به سراغشون نیاد.واقعا خسته نباشی و تن سالم داشته باشی همیشه
یه پسر اروم
سلام به ۲ وبه من سری بزن نظر یادت نره
http://www.tesoo.blogsky.com
http://www.downloodestan.blogfa.com
علی
سلام دوست عزیز
بروزم با طرح دعایی برای حضرت مهدی (عج) ، امیدوارم که در این طرح شرکت کنید.در این طرح با جمعی از دوست داران آن حضرت می خواهیم برای ظهور آن بزرگوار دعا کنیم .
یا علی
المیرا
سلام , اگه مایل به تبادل لینک هستین خبر بدین یا لینکم کنید تا منم لینکتون کنم
نوشین
چقدر سخته عشق بدون توقع!!!!
امیذوارم هیچ وقت توی سختی و غصه نباشی.
سانی
ایشالا مامان زود زود خوب بشن
از یاسمن مهربون بر میاد عشق بدون توقع
ر به کا
سلام من شمال بودم فکرکنم باغ پدرتونو دیدم …
جلوی درش تابلوی آبی تیره رنگ بود که نوشته بود کاشت و پرورش گیاه رمضانی
درسته؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
فکرکنم همونجا بود
به روزم
بابای
یلدا
مممد
دعا کن فردا این لباس شخصیا نزنن منو بکشن پژمانم نیست اگه مردم خبر بده
ولی بازم میگم این تشکر ها که اسم کسی که کمک کرده با آدرس وبلاگش رو میذاری درست نیست. اصلا ما واسه همین تا حالا کمک نکردیم گفتیم اسم وبلاگمونو میزنی اینجا ریا میشه
عبدالله حقدوست
دوست عزیز؛ سلام
عید میلاد مولا علی(ع) بر شما مبارک
با مطالب جدید؛
«احادیث بسیار زیبای هفته سی وسوم»
«نامه اسرار آمیز!!!»
«دو نرم افزار کاربردی موبایل(استفتائات+ داروخانه)»
«ارزش و ثواب “آیهالکرسى”»
«تبریک میلاد امام جواد(ع)»
«تبریک میلاد حضرت علی(ع) و روز پدر»
در خدمت شما هستم.
توصیه میکنم حتما آرشیو موضوعات را نیز ملاحظه کنید.
بغض گرفته
خیلی خوشحالم از اینکه حال مامانتون بهتره ! خدا سایه شون رو از سرتون کم نکنه مادرا فرشته ان و خوش به حال کشانی که این فرشته تو زندگیشون هست
من و دلنوشته هام
واقعا حرفت رو قبول دارم عزیزم
حالا مادر بهتر هستند الحمدللاه که؟ چقدر خوشحالم که سایه مهربونشون بالای سرتونه
خدایا شکرت
مموش
درود
یه دنیا خوشحالی به خاطر بهبودی مادر.
امیدوارم بهبودی کامل حاصل بشه و شما بتونی دوباره بنویسی .
الهام
(( سلام قولا من رب رحیم ))
این پست
/برآرد تهی دستهای نیاز / ز رحمت نگردد تهیدست باز /
ملیحه(کوله بار تنهایی)
سلام
خدا رو شکر
یک برنامه نویس
هر وقت میام اینجا انرژی میگیرم. از اینکه میبینم هنوز هم آدمهائی مثل شما وجود دارن …
ممکنه خصوصیاتی که از خودت عنوان کردی خصوصیات شخصی و منحصر به فرد شما باشه اما خط آخر مطلبت مثل خیلی خط های دیگه مطالبت حسی رو تو آدم بوجود میاره که قابل توصیف نیست …
ممنون از حضورت
مریم
خدا رو شکر که مامانتون مرخص شدن. امیدوارم که همیشه سالم باشند.
سلام
سلام به اشکان و سلام به مامان اشکان و سلام به بابای اشکان و سلام به مامان بزرگ اشکان
محمد(قایق)
me too
ناهید
http://petitions.tigweb.org/iranvote2009
لطفا امضا کنید
ناهید
لطفا اینو امضا و پخش کنید به امضاهای خیلی بیشتری احتیاجه ، ممنون
http://petitions.tigweb.org/iranvote2009
برای به رسمیت نشناختن احمدی نژاد ، امضاکنید
HoSTiLe
۴سالگی وبلاگتون مبارک راستی !
یاسمن (چند قدم نزدیکتر به خدا)
ممنون عزیزم من تولد اصلی وبلاگم اذرماهه که میره تو هفت سالگی!
لیلا
یاسمن جونم سلام
آخیش.قلبم اروم شد .شاید باورش برا بعضیا سخت باشه که چه جوری می شه دو نفر که همو ندیدن به مشکلات و ناراحتی های هم توجه کنن. اما می دونم که تو احساسمو باور می کنی.منم با زبون و حس خودم واسه مامان دعا کردم اما می دونم که خدا جواب مهربونیهای تو رو داده و باید شکر گزار باشی.
دوست دارم دوست غریبه من
HoSTiLe
Closer
دیگر باد نمی وزد ، چقدر آسمان آبی است
***
از افکار فاحشه گونه ام خسته شده ام
از عاشق سیاهی بود نمان
چرا تو نباید زیبا آرایش کنی ؟
چرا همیشه سایه سیاه می کشی ؟
از تنها بودن در اتاق سردم خسته ام
از این همه با خدا دعوا گرفتن ها
کاش هنوز هم افکارم باکره بودند
کاش هنوز خوابهایم رنگی بودند
کاش قدرت عاشق کردن افکارم را داشتم
عاشق که می گویم یعنی پاک
از افکارم فاحشه گونه ام خسته شده ام
از پوستر ابلیس و آن وسیله در دستش
که بر بالای تخت خوابم چسبانده ام
تا هر شب قبل از خواب به زندگی فحش بدهم هم خسته ام
***
چند وقت است که افکارم مشتری قبول نمی کنند .
فقط می نویسم
جرات نمی کنم حرف هایم را بگویم
از ترس همین افکار پلیدی که در کمین نشسته ام
اما حالا که آسمان قرمز نیست
باد هم نمی وزد و زوزه نمی کشد
تو زیباتر از قبل شده ای
با این آرایش طلایی و آبی
می خواهم فریاد بزنم افکارم را
***
آری فریاد می زنم
شاید اینگونه
یک قدم به خدا نزدیک تر بشوم .
—————————
شعری از خودم !
HoSTiLe
چون چند بار بیشتر نیومدم اینجا گفتم شاید بهتر باشه که اینجا خوب شدن مادر رو بهتون تبریک بگم !!
خدا شما رو واسه بچه ها و آقا رامین نگه داره !!
naghmeh
nemishnasamet. ama to lahzei ke mikhastam ye kare najoor bokonam esme khodaro to net search kardam addrese webloge to oomad. delam roshan shod. nemidoonam chera ama az samime ghalbe siaham migam khoda kheyret bede aziz.
بریدا
سلام.قبلا یه بار به اینجا سر زده بودم و یادم مونده بود که اینجا شما و دوستاتون دستی در کارهای خیر دارید . راستش چندوقت پیش شنیدم که در یکی از سردخانه های جنوب تهران بچه های سرطانی که فوت شدن و والدینشون نتونستن هزینه بیمارستان رو بپردازن اجسادشون نگهداری میشه و هر پنجشنبه والدین میان و کنار در برای بچه هاشون فاتحه میفرستن اما جنازه بچه هاشونو نمیدن که ببرن دفن کنن. فکر کردم شاید بشه از طریق اینجا براشون کاری هر چند کوچیک انجام داد . در اولین فرصت آدرس اون محل رو میگیرم و در اختیارتون میذارم! سپاس از لطفتون !
Fahimeh
be Helen
ashk tooie chesham jam shod az khoondane comente shoma.
1. avalan ke mobl baraie behtar neshastan va salem boodane kamar chize khoobie.
2. chera oon vhe bara khodemoon mikhaim, hich vaght bara baghie nemikhaim?
3.Mamnoonam az Yasaman babate javab be shoma!!!! oona ham del daran na,
Bank online with Chase
I think that is an interesting point, it made me think a bit. Thanks for sparking my thinking cap. Sometimes I get so much in a rut that I just feel like a record.