حتی تصور دیدن بچه هایی که شاهد کتک خوردن مادر مظلومشون توسط پدر وحشی شون هستند حالمو بد میکنه. واقعا مردی که زن مظلوم و بی دفاعشو کتک میزنه عین یه حیوون بهش لگد میزنه، موهاشو میکشه و با مشت تو سرش میکوبه چه تصوری از خودش ، بچه هاش ، زندگی زناشوییش، همسرش که زمانی عشقش بوده و به زور به دستش آورده داره؟  نگاه اون دو دختر  به ازدواج چی میشه؟ حسشون در مورد جنس مخالف؟ یا احساسشون نسبت به پدر که مثلا تکیه گاهه!!! یک ازدواج غلط چند نسل رو میسوزونه؟

ای کاش قانون ما کمی از حق زن دفاع میکرد…مرد، توی این خونه ها یه زندانبانه… یه زندانبان دیوانه… که شکنجه میکنه و کسی جرئت نداره دم بر بیاره… دلم به حال مظلومیت اون زن و نگاههای پر از تنفر بچه ها از پدرشون ، میسوزه. اول زنش رو خوب کتک میزنه، بعد شامشو میخوره و بعد هم میره کپه مرگش رو میزاره و فردا صبح هم بلند میشه صبحانه آماده شو میخوره، انگار نه انگار که دیشب تموم تن زنش رو با دستهای قدرتمندش سر هیچ و پوچ، کبود کرده و بعد هم میره سر کار! به این میگن مرد؟
بهش میگم برو طول درمان بگیر. اما نمیدونه باید کجا بره. میگم فکر کنم باید بری دادگاه خانواده…

کسی میدونه باید کجا بره؟

* ممنونم از نگار عبدالرسولی مهربان برای کمک به خانواده ای نیازمند.
* متشکرم از هانیل عزیز برای کمک به جهاز عروسی نیازمند.
* ممنونم از رویای قشنگم برای هدیه  50 کیلو میوه عالی به خانواده های نیازمندمون.
*اینموریکس نازنین یه کار جالب کرده، مبلغی رو به من داده که  به عنوان قرض الحسنه در اختیار نیازمندها بگذارم تا این پول بین خانواده های  مختلف بچرخه و اولین کسی هم که داره مقداری از پول رو میگیره عروسی هست که بضاعت تهیه جهاز در حد بسیار اولیه رو هم نداره… یه دنیا  ممنون اینموریکس.