دوست عزیز
ای کاش این نوشته ها رو میخوندی اما حیف که میدونم هرگز نمیخونی. عزیز جان هنر انسان بودن اینه که همه آدمها رو عین خودت ببینی. اگه تونستی با یه گدای کنار خیابون همکلام شی و درد و غصه هاشو بفهمی هنر کردی. اگه تونستی با یه آدم بی سواد یا کم سواد همکلام شی و مشکلاتشو درک کنی  هنر کردی. اگه تونستی با یه کارمند معمولی هم صحبت شی و از هم صحبتی باهاش لذت ببری هنر کردی. اگه تونستی شنونده درد و دلهای یه راننده تاکسی ، یه بقال، یه کفاش…… باشی هنر کردی.  دوست خوبم چشمهاتو باز کن و بببین که دنیا پره از پزشکهای عمومی که هیچ افاده و پزی ندارن و هزاران دوست فقیر و غنی، تحصیلکرده و کم سواد دارن و  از زندگی و مراوده باهاشون لذت هم  میبرن. به اعتقاد من این که تو،  کسی رو هم شان خودت نمیبینی که باهاش هم کلام بشی ناشی از سواد بسیار بالات، یا اطلاعات بسیار زیادت نیست! بیماری هست که ما آدم معمولی ها  بهش میگیم عقده!
ای کاش میدونستی که دیگران پشت سر مسخره ات میکنن و اونجور که تو تصور میکنی آرزوشون همکلامی با تو نیست. چرا که اونا دنیا رو از دریچه دیگری نگاه میکنن. دریچه ای که اگه بخوای همینطور به دکترای عمومیت بچسبی و برای همکلامی با آدمها اول به مدرک دانشگاهیشون نگاه کنی که مبادا کلاست رو بیارن پایین هرگز پیداش نمیکنی…
و متاسفانه داری این بیماری رو به شریک زندگیت هم منتقل میکنی! بیماری خود بزرگ بینی. این که من بهترین، باسوادترین و خاص ترین آدم دنیام و همه آمها برای هم کلامی من اول باید تست شخصیت بدن! باور کن هر بار که شریک زندگیت جایی میگه که آخه من همسر یه پزشکم!‌ همه بیش از اون که خنده شون بگیره دلشون میسوزه!
 

* سه هفته ای هست که همش زبونم میسوزه کسی یه متخصص سوزش زیون نمیشناسه؟!
**ممنونم از
پوپک نسیم و خاطره برای کمک به خانوم سرطانی.
** لیلای عزیزم چقدر چهره مهربونی داری. متشکرم که راه به این دوری اومدی تا برای خانواده های نیازمندمون برنج بیاری.
**این خانم سرطانی برای این دوره شیمی درمانیش نیاز مبرمی به پول داره.
*** کسی میدونه کلاه گیس تو تهرون چنده؟ (حدودا)
****از همه دوستان خوبم که تو  این مدت فوت عموی مهربونمو تسلیت گفتن ممنونم.