راستش یه کم حالم گرفته است البته خیلی حالم گرفته نه یه کم!!! درست تو روزهایی که باید حسابی شاد باشم (چون هفته دیگه همین روز عروسی خواهرمه ) بهم خبر رسیده که پسر جوان یکی از دوستام در حال کماست و اصلا حال و روز خوشی نداره و خلاصه معلوم نیست چند روز دیگه مهمون این دنیا باشه… خانوم خرسه (یعنی من! چون دیگه رفتم تو نه ماه و کاملا” احساس خرسی دارم ) هم که مثلا” نباید اصلا استرس داشته باشه هر چقدر سعی می کنه نمیتونه نسبت به حال و روز اون پسر نازنین و قشنگ که الان داره با مرگ دست و پنجه نرم می کنه بی توجه باشه… من می دونم که مرگ دست خداست و به این هم ایمان دارم که دنیای پس از مرگ بسیار زیبا تر و دوست داشتنی تر از این دنیاست و محدودیت های این دنیا رو نداره… الته زیبا برای کسی که تو این دنیا با اعمال نیکش زیبایی های اون دنیا رو واسه خودش پس انداز کرده باشه و این جوان هم که سنی نداره که گناهکار باشه ولی واقعا براش ناراحتم… گفتم از همه شماهایی که این روزا به وبلاگم سر می زنید خواهش کنم از ته دلتون برای سلامتی اش که البته به گفته دکتر به معجزه بیشتر شبیه دعا کنید که باور دارم برای خدا اینجور معجزات کاری نداره…. البته اگه صلاح بدونه که این جوان زنده بمونه…. ممنونم
التماس دعا برای یک جوان در حال مرگ
نوشته شده توسط
فرا
امیدوارم زودتر خوب بشه … درک می کنم چه شرایطیه
مسعود
سلام یاسمن خانم من هنوز هم منتظرم
مسعود
اولاٌ عروسی خواهرتون رو بهتون تبریک میگم بعدش هم من در خدمتم
حسن
سلام مهربون.متن رو خوندم.نمی دونم چی بگم چون قبل از اون جوان که گفتی دوست جوان خودم رفته تو بیمارستان و هنوز نیومده.من شاید قبل از این قضیه نسبت به این متنی که نوشتی انقدر حساسیت نشون نمی دادم ولی حالا قضیه فرق می کنه.می دونی یه مدت فکر می کنم من آدم بدیم که خدا حرفمو رسیدگی نمی کنه.به همون خدا قسم هر روز دارم برای دوستم دعا می کنم ولی چه کنم که خواست خدا فعلا چیز دیگست.خلاصه من که دعا می کنم از این به بعد برای دو تا جوان دعا می کنم{اگه خدا منو تحویل بگیره}.خیلی ناراحت شدم.امیدوارم یه روز برعکس الان بشم….موفق باشی…
فاطمه
از خدای بزرگ و مهربون خواهش میکنم شفای کاملش رو بده…….
فرامرز
زندگی ما آدمها آنقدر زیبا و دوست داشتنی است که گاهی اینگونه به هم ابراز علاقه میکنیم …امید است حالش زود تر خوب شود…به تقدیر دل مبند بگو چخ میخواهی سر به سوی آسمان ببر و به خدا بگو چه در سینه داری …زندگی دوست داشتنی است و خدا هم خوب میداند
نگار
سلام یاسمن عزیز. از حظورت در هر دو وبلاگ ممنونم. هم این هم negaronegin.persianblog.com مر گ پسر داییتونو دوباره بهت تسلیت میکم. امیدوارم آخرین غمت باشه.خودم لینکتو قرار می دم تو هر دو تا وبلاگ . شاد باشی دوست عزیز.